خالد حسيني با روايت زندگي پناهندگان اميدوار ميشود
جنگ آگاهي را ميخراشد
بهار سرلك
براي يادبود دومين سالگرد مرگ آيلان كردي، كودك سه ساله سوري كه به هنگام فرار و رسيدن به ساحل يونان غرق شد، خالدحسيني، نويسنده افغانستاني- امريكايي و سفير صلح كميسارياي عالي سازمان ملل براي پناهندگان، داستاني به نام «نيايشگر دريا» را نوشته است. حسيني اين نامه خيالي را از زبان پدري سوري به پسرش كه روي پاهايش خوابيده و در همين حين از مرز اروپا عبور ميكنند، در قالب مونولوگ نوشته است. «نيايشگر دريا» نخستين فيلم انيميشن روايي واقعيت مجازي است كه با استفاده از Tilt Brush - ابزاري براي نقاشي در فضاي سه بعدي با واقعيت مجازي- و با همكاري كميسارياي عالي سازمان ملل براي پناهندگان ساخته شده است.
او سفير صلحي است كه سراسر جهان را براي كميسارياي عالي... زير پا گذاشته است. اصليترين نقش او در اين سفرها همصحبتي با آنهايي است كه از جنگ و خونريزي در افغانستان، چاد، عراق، اردن و اوگاندا فراري هستند و پس از آن بايد داستان زندگي آنها را روي كاغذ بياورد؛ همين كار را در كتاب پرفروش «بادبادكباز» با شخصيتهاي امير و مردمان هزاره كرد. اگر نويسنده ديگري با موفقيت خالد حسيني روبهرو شود (رمان بادبادكباز بيش از 7 ميليون نسخه فقط در امريكا فروخت) احتمالا از دنيا و مردمانش دوري ميكند اما حسيني كه خودش از جنگ فراري است، خود را متعهد به مستندسازي زندگي پناهندگان كرده است آن هم با اين اميد كه نوشتههاي او سرها را به سوي مخمصه پناهندگي بچرخاند. او در تازهترين مصاحبهاش با گاردين گفته است: «همه ميدانند جنگي در جريان است؛ اما فكر ميكنم اكثر آدمها زماني كه احساس ميكنند معناي جنگ را ميفهمند، واكنش نشان ندادن را درك نميكنند، حتي اگر واكنشي جزيي باشد. اين واكنش آنقدر سخت ميشود كه نميتواني به راحتي جنگ را ناديده بگيري يا از كنارش بگذري. جنگ آگاهيات را ميخراشد.» آخرين اثر خالد حسيني، داستان كوتاه «نيايشگر دريا» داستاني مختصر و تكاندهنده است كه از زبان پدري نقل ميشود كه پسرش را سوار قايقي در سوريه ميكند و از آبهاي بيكران درخواست ميكند كودكش را سالم نگه دارد. حسيني متاثر از ديدن تصوير آيلان كردي، كودك سه ساله سوري كه در سال 2015 به هنگام فرار از كشورش در دريا غرق شد، اين داستان را نوشته است. او ميگويد: «وقتي عكس را ديدم به كارهاي ناديدهاي كه براي بزرگ كردن يك كودك لازم است، فكر كردم. همه آن نگرانيهاي مخصوص، اضطرابهاي مخصوص، مطمئن شوي غذا خورده، مطمئن شوي سير شده، واكسنش را زده، لباسهايش اندازهاش است، ناراحت نيست، خوب خوابيده، ويتامينهايش را خورده است. براي حال او نگران ميشويم و خودخوري ميكنيم و همه اين كارها را براي او ميكنيم، بعد ميبيني آدمي كه همه عشقت و همه احساست را به پاي او ريختهاي و همه اين كارها را برايش كردهاي، روي ساحل آرميده است...» با خواندن و تماشاي «نيايشگر دريا» نهتنها مجذوب زيبايي آن بلكه عبث بودن كنشها شدم؛ پدر از دريا خواهش ميكند اما دريا نه ميتواند و نه پاسخي به درخواستهاي او ميدهد. اما آيا اين پدر حتي اگر دهه گذشته را در تاريكترين زواياي انساني گذرانده باشد، ميتواند خوشبينياش را حفظ كند؟ حسيني ميگويد: «اگر باور و اطمينان نداشته باشم كه با كاري كه ما كردهايم تفاوتي ايجاد ميشود پس در دنيايي پر از شك و گمان زندگي ميكنم كه مسير پربار زندگي كردن را پيدا نكردهام. در اين صورت بازي تمام شده است. حداقل بدين شكل اميد هست كه كسي با اين داستانها ارتباط برقرار ميكند.»