• ۱۴۰۳ يکشنبه ۳۰ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3897 -
  • ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۳ شهريور

تجربه‌بازي‌هاي آقاي دژاكام

احسان زيورعالم

امير دژاكام پس از يك سكوت سه‌ساله با دو كار از برشت علاوه بر احياي خود، در مقام كارگردان، رويه تازه‌اي از شكل اجرا را آزمود. او با همكاري دلارام نوشين، ترجمان تازه‌اي از برشت را روي صحنه برد. در اين مسير بخشي از ياران گذشته در كنار آزموده‌ها و آموزنده‌هاي سال اخيرش او را همراهي كردند. او در اين مسير دو ادعا نيز داشت. نخست آنكه برگردان‌هاي «ننه دلاور» و «آرتورو اوويي» برگردان‌هاي كاملي نيستند و مهم‌تر آنكه برشت در ايران به درستي خوانش نشده است و اصول تئاتري او به درستي درك و ادراك نشده است.
اگرچه او در جشنواره فجر 35، اجرايي كوچك روي صحنه برد؛ اما بازگشت او پس از پنج سال در عرصه نويسندگي، اين روزها با نمايش «نيلوفر و نفت» رقم مي‌خورد؛ نمايشي كه مي‌تواند در همان مسير تجربه‌گرايي تازه دژاكام تعريف شود؛ تجربه‌اي كه به نظر برشتي مي‌آيد اما به زعم شخص دژاكام و البته استدلال‌هايي مي‌توان گفت چنين نيست. شايد مهم‌ترين استدلال همان باشد كه زبان روايي دژاكام با زبان روايي برشت متفاوت است؛ اگرچه ساختار روايي همان است. تصويري پاره‌پاره، تكثر و فقدان وحدت زمان و مكان، سياليت در روايت داستان و هر‌از گاهي تكيه بر تكنيك‌هاي فاصله‌گذاري مي‌تواند نقاط مشترك روايت باشد؛ اما بايد بپذيريم كه اين كار در زبان از برشت جدا مي‌شود.
برشت به سبب نگرش ويژه‌اش به اپيك و تئاتر آموزشي از استعاره گريز كرده است. او داستان خود را شايد در قالب يك تمثيل روايت كند؛ اما اين تمثيل در قالب مجاز ظهور و بروز مي‌يابد. او صريح و رك سخن مي‌گويد. همانند شاعران و نويسندگان ايراني براي پرهيز از مستقيم‌گويي، گفتارش در لفافه استعاره نمي‌پيچد. مستقيم در صورت مخاطب پيامش را مي‌دهد. اينكه بازيگر از نمايش كنده مي‌شود و با تاكيد بر نمايشي بودن آنچه روي صحنه رخ مي‌دهد، سخن مي‌گويد، بخشي از پروژه صراحت‌كلام برشت است.
در مقابل، دژاكام چنين نيست. او هنوز درگير استعاره است. نفت او يك انسان است با مجموعه‌اي از صفات، همانند لباس سياه بر تن و شيوه حرف‌‌زدني كه نوسان دارد. قرار است اين شخصيت با بازي سروش طاهري نفت باشد، بدون اينكه يك بار بگويد من نفت هستم. حتي مكان نيز استعاره‌اي است. خبري از دكور نيست. همه‌چيز در يك ميز خلاصه مي‌شود. اين ميز جزيي از يك چيز نيست؛ بلكه هر‌بار يك چيز مي‌شود و اين چيزها مكان را مي‌سازند.
زمان نيز استعاري است. در اجرا اسمي از يك زمان مشخص برده نمي‌شود. پوشش هم گوياي زمان خاصي نيست.
اگر شخصيتي شلوار پيشه‌دار به تن دارد، بازيگر ديگر لباس سنتي به تن دارد. هر يك از اين لباس‌ها هم مي‌توانند كاركرد استعاري پيدا كنند؛ ولي بهتر است چنين نپنداريم. اينها بيشتر مجازي از ويژگي‌هاي شخصيت آنان است. همانند لهجه‌ها كه معرف بخشي از ايران است. چهار دختر با چهار لهجه متفاوت مجازي از ايران به حساب مي‌آيند. حتي رنگي بودن و تفاوت در رنگ‌ها، در پوشش آن، بخشي از اين پروسه مجازي است.
با اين حال دژاكام كمي شاعرانگي چاشني حرف‌هايش مي‌كند، از آن دست شاعرانگي كه نمي‌خواهد صاف و پوست‌كنده بگويد ماجرا چيست. حتي اشاره‌اي به نمايشنامه «بلبل سرگشته» مي‌شود كه بهره‌گيري از آرايه تضمين است و خود نوعي استعاره. دژاكام در «نيلوفر و نفت» داستان بدبياري‌هاي ايرانيان در پي تمكين‌شان به نفت را اين‌گونه روايت مي‌كند. همانند تمثيلات حضرت مولانا كه به در مي‌گويد تا ديوار بشنود.
پس او در اينجا به برشت نزديك مي‌شود. همانند او قصد بيان موضوعي اجتماعي و سياسي را دارد. البته نمي‌توان اثرش را آموزشي دانست؛ كما اينكه اپيك هم نيست. اما او همانند برشت قصد دارد مخاطب را از يك مساله آگاه كند. مساله‌اي كه او همانند برشت تبديل به يك جريان و دغدغه مي‌كند.
در نگاه دژاكام نفت عامل بدبختي جامعه است. در اين جامعه، مرد ايده‌آل قرباني مي‌شود تا نيلوفري در اين ديار شويش را در شب وصلت از دست دهد. پس يك نفرين يا طلسم - شوهر نكردن دختران - ادامه پيدا مي‌كند؛ حتي بدنامي براي خانواده پديد مي‌آورد. از آن سو، جامعه‌اي به تصوير كشيده مي‌شود كه منفعل است و اين انفعال قرار بود به دست قرباني از بين رود؛ اما او نيز قرباني انفعال مي‌شود.
اكنون خواهر دست به كار مي‌شود. او راز را برملا مي‌كند؛ اما براي رسيدن به يك اتفاق مهم دست به يك رويه انفعالي مي‌زند؟! اين نقطه تنافر ميان دژاكام و برشت است. دژاكام رويه‌اش كماكان ايراني است. دختر روزه سكوت مي‌گيرد، همانند مريم دختر عمران، او نبايد از راز مكشوف سخن بگويد و نتيجه آن شوهري است كه طلسم را مي‌شكند. در چنين مرحله‌اي انفعال عليه انفعال است و مبدل به كنش مي‌شود. انفعال قهرمان، محصول انرژي جنبشي است كه او از ابتدا تا انتها دنبال كرده است.
نفت يك كنش منفعل‌گر است.
جامعه‌اي را از پا مي‌اندازد؛ چون نگاه اعتيادگونه را به خود جلب مي‌كند. نفت از ديد دژاكام عامل خوشكامي مردم نيست. تلخي جهان «نيلوفر و نفت» با وجد كمدي حاشيه‌اش گزنده است؛ نفت، دشمني است كه دژاكام بارها در مصاحبه‌هايش بدان اشاره كرده است.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون