خلاصي از آفسايد
زهرا چوپانكاره
عصر سهشنبه زنهاي ايراني پشت درهاي بسته آزادي ماندند و نتوانستند به تماشاي بازي ايران-سوريه بنشينند. اما همان زمان در گوشه ديگري از تهران، روي سكوهاي زمين چمن دانشگاه شهيد بهشتي زنها و مردها در كنار هم فرياد ميزدند: «اين تيم شيرانه، يا علي مدد.» شيران در زمين، بچههاي سيستان و بلوچستان بودند، بچههاي كردستان، كرمانشاه، آمل، ساري، كوره محمودآباد، دروازه غار، فرحزاد.
مسابقه جدي است، داور جدي است. كمك داور و تابلوي تعويض بازيكنان جدي است. فقط گزارشگر كنار زمين است كه گاهي با لحن جواد خياباني بازي را گزارش ميكند و تماشاگران، وسط تشويقها ميزنند زير خنده. ليگ پرشين، سري مسابقات فوتبال بچههاي كار و بچههاي حاشيهنشين است. هر كدام از تيمها در استانها و شهرهاي خودشان روزها و هفتهها تمرين كردهاند، تا سرانجام برسند به اينجا، به زمين چمن واقعي با نورافكن و داور و كمك داور و تماشاچيهايي كه از روي سكوها برايشان فرياد ميزنند، جيغ ميكشند و شعارهاي استاديومي ميدهند. بچههاي حاشيه دنبال توپ فوتبال دويدهاند تا به متن برسند. بچههاي توي زمين عاشق فوتبال هستند، مدتها تماشاگر بودهاند و فوتباليستها و بازيهاي ليگهاي برتر جهان را پاي تلويزيون ديدهاند و حالا فرصتي مهيا شده تا براي چند روز خودشان را جاي ستارگان ببينند. گل كه ميزنند بلدند چطور شادمانه دور زمين بدوند، بازي كه تمام ميشود ميآيند به سمت سكوي تماشاگران تا تشكر كنند، يكيشان رو به جمعيت پراكنده و اندك روي سكوها زانو ميزند و زمين را ميبوسد. بعضيها كه باختهاند در آغوش دوستانشان گريه ميكنند، برخي برندهها ميآيند دست تيم رقيب را ميگيرند و ميكشانندشان وسط چمن تا با آهنگ كردي دست بيندازند گردن هم و پاها را در هوا برقصانند. در صفحه اينستاگرام باشگاه فرهنگي ورزشي پرشين كه از سوي جمعيت امداد دانشجويي مردمي امام علي تاسيس شده است، بازيها به صورت زنده پخش ميشوند، تيمي از اعضاي جمعيت كنار زمين هستند كه زننده هر گل را با عكس و اسم در اينستاگرام معرفي ميكنند. آنجا ديگر مهم نيست كه اين بچه كجا به دنيا آمده، در چه شرايطي بزرگ شده و حالا آپاراتي و شاگرد مكانيكي است يا شاگرد جوشكار، دور از حاشيه شهرها. در زمين چمن همهشان فوتباليست هستند و به دنبال قهرماني. ميگفت: «شما نميدانيد اين تشويقها چه جاني به اين بچهها ميدهد، نميدانيد فلاني به خاطر ديدن يك عكسش توي روزنامه و تشويق يك فوتباليست چطور از راه اعتياد برگشت. كساني كه هر بار براي تشويق بچهها در مسابقات ورزشي و فرهنگي و... ميآيند نميدانند كه همين دستهايي كه به افتخارشان ميزنند تبديل ميشود به چراغ روشني در دل اين بچهها. يكي از دخترها به خاطر تشويق شدن در جشن كارنامه، به خاطر همين دستزدنها و روي سن رفتن و جايزه گرفتن، خودش را با درس و مدرسه از خانه پدر و مادر معتادش بيرون كشيد، دانشگاه رفت و حالا مستقل كار ميكند و زندگياش را ميچرخاند. بياييد تشويقشان كنيد. اين بچهها عاشق فوتبالند.»
جمعه فينال مسابقات است. كاش سكوي تماشاچيان پر از زنان و مردان هوادار بچهها شود. كاش سروكله يكي دو نفر از فوتباليستها در زمين پيدا شود تا ببينند عظمت فوتبال را. بازيكنان ليگ پرشين نسخه ديگري از تيم ملي هستند، بچههايي از سراسر كشور كه تصميم گرفتند پا به توپ تا زمين چمن دانشگاه بهشتي بدوند و در تله آفسايد حاشيه شهرها نمانند.