• ۱۴۰۳ پنج شنبه ۲۷ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3935 -
  • ۱۳۹۶ يکشنبه ۳۰ مهر

هر طور حساب كنيم خوب نيست

سيد علي ميرفتاح

من شايعات مربوط به كمرنگ شدن حضور جهانگيري را در دولت باور نمي‌كنم. نه‌تنها براي اين شايعه، شاهد و قرينه‌اي نمي‌يابم بلكه قلبا دوست ندارم چنين اتفاق ناگواري در دولت- در دولتي كه حمايتش كرده‌ام و به قدر وسع براي راي آوردنش كوشيده‌ام- بيفتد. چند روزي است كه هم روزنامه‌ها و هم مردم به اين شايعه دامن مي‌زنند كه با آمدن واعظي جاي جهانگيري تنگ شده و نزديك است كه او به ستوه بيايد و خدايي نكرده استعفا بدهد و از دولت جدا شود. همين امروز هم يكي از روزنامه‌ها عكس واعظي و جهانگيري را انداخته بود و كنارش نوشته بود «روحاني بيش از هر زمان ديگري به سمت اصولگرايان چرخش كرده است.»
چيزي كه من روزنامه‌نگار ملتفت مي‌شوم اين است كه قضيه ربطي به چپ و راست ندارد و نبايد اصولگرايي و اصلاح‌طلبي را به اين شايعات پيوند زد. قضيه اينقدري كه اخلاقي است، سياسي نيست... اجازه بدهيد تا ماجرا را از زاويه بهتري نگاه كنيم. آنچه در عالم واقع اتفاق مي‌افتد اين است كه جهانگيري، معاون اول رييس‌جمهور است، از طرف جمهوري اسلامي به مسافرت مي‌رود و با همتاهاي خارجي خود نشست و برخاست مي‌كند، حتي از طرف رييس‌جمهور قراردادهاي مهم بين‌المللي را امضا مي‌كند. در روند انتخاب وزرا حضور پررنگ داشته و در مجلس نيز از وزراي پيشنهادي حمايت كرده و در هيچ كجا ديده و شنيده نشده كه عليه رييسش موضع گرفته باشد. به همين قصد روزنامه‌هاي از انتخابات به اين طرف را نگاه كنيد ببينيد آيا حتي يك شائبه پيدا مي‌كنيد كه بوي نقار و جدايي بدهد؟ مطلقا نه. هيچ اتفاقي نيفتاده، هيچ مساله‌اي، حتي مساله مبهمي نيست كه بشود از آن نقار و جدايي را استنباط كرد. پس اين شايعه از كجا آمده؟ مهم‌تر از آن، اين مردم چه ذهنيتي دارند و به مسوولان رده بالاي مملكت با چه چشمي نگاه مي‌كنند كه تحقق اين شايعه را خيلي هم بعيد نمي‌دانند؟
كاري كه اسحاق جهانگيري در زمان انتخابات كرد بي‌نظير بود. مقابل همه پيكان‌هايي كه از شش جهت به روحاني شليك مي‌شد، سينه سپر كرد و فحش خورد و تمام قد ايستاد. در عالم سياست براي كار جهانگيري اسم‌هاي زيادي مي‌شود گذاشت، ‌اما در فرهنگ جوانمردي، او نمونه كاملي از وفاداري و رفاقت و همراهي شد و به همين اعتبار در چشم مردم ارج و قربي بس رفيع يافت. باور كنيد به جهت همين مروت و پايمردي و بالاخواه رفيق درآمدن، در برهه‌هايي از انتخابات جهانگيري محبوب‌تر از رييسش شد و خيلي‌ها از هر سو، حتي با گرايش‌هاي مختلف به او آفرين گفتند.  يادتان باشد، در همان ايام اسم اسحاق سر زبان‌ها افتاد و گفته شد كه رييس‌جمهور هزار و چهارصد معلوم شد... منظور اينكه جهانگيري در رفاقت و كار سياسي چيزي كم نگذاشت و تا ته خط روحاني را همراهي كرد. روحاني هم چند بار او را ستود و مسووليت صدرالوزرايي را به او داد. اما ظاهرا اين ميزان از رفق و وفق در عالم سياست ثقيل است و هر طوري هست بايد خرابش كرد. اين بود كه موتور قدرتمند شايعه‌سازي و اختلاف‌اندازي دورش را زياد كرد و جدايي جهانگيري را از دولت سر زبان‌ها انداخت. در اين ميان اگرچه روزنامه‌ها هم به شايعه دامن زدند، اما در فضاي مجازي چنان گرد و خاكي بلند شد كه خيلي‌ها را به ترديد انداخت كه تا نباشد چيزكي مردم نگويند چيزها. اما آيا واقعا چيزكي هست؟
شخصا دعا مي‌كنم و انتظار دارم كه كل قصه دروغي بيش نباشد و مردم هيچ وقت صحنه جدايي برادران را نبينند. برادران مي‌توانند با هم اختلافات سياسي داشته باشند و حتي با هم بحث كنند، اما جنگ آنها باعث دلسرد شدن مردم از حركت‌هاي مصلحانه مي‌شود و آنها را نسبت به تدبير و اعتدال نااميد مي‌كند. حق اين است كه بزرگان چنين شايعاتي را در نطفه خفه كنند و نگذارند كه يك كلاغ، چهل كلاغ شود و رسانه‌ها از كاه كوه بسازند و بر سر مردم آوار كنند. مردم به اندازه كافي و به مناسبت‌هاي مختلف- خصوصا در سياست- ناكام شده‌اند. تحمل اين ناكامي مي‌تواند آنها را نه فقط از سياست كه از زندگي سير كند... يك چيز ديگر هم هست. ما آنقدر در سياست بدي و بي‌اخلاقي و نامردي و زيرآب‌زني و پشت هم‌اندازي ديده‌ايم كه اينها در ذهن‌مان به امور بديهي بدل شده‌اند و اگر خبري، شايعه‌اي، زمزمه‌اي، چيزي بشنويم قبل از هر نوع تحقيق و تفحصي آن را جدي مي‌گيريم و اين هر طور حساب كنيم بد است، در كشور اسلامي و اخلاق‌مدار بدتر.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون