• ۱۴۰۳ شنبه ۲۹ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3188 -
  • ۱۳۹۳ دوشنبه ۴ اسفند

گزارش سي‌ان‌ان از لينزي اداريو عكاس جنگ در خاورميانه

عكاس باردار جنگ از عكاسي در خاورميانه مي‌گويد

مصطفي كريمي/لينزي اداريو پنج ماه باردار بود و همچنان به عكاسي مي‌پرداخت. برنده جايزه پوليتزر مي‌گويد وقتي در سال 2011 در سومالي در حال عكاسي از خشكسالي بود متوجه شد باردار است. در امتداد كار اداريو، مرگ - و زندگي جديد - فراوانند. از اواسط دهه 1990، او از طالبان در افغانستان، از جنگ در عراق، از بحران پناهندگان سوريه و از درگيري‌هاي بي‌شماري براي رسانه‌هايي از جمله خبرگزاري فرانسه، نيويورك تايمز و نشنال جئوگرافيك عكاسي كرده است.
يكي از دلايل جذابيت و تماشايي بودن عكس‌هاي اداريو شجاعتي است كه وي در گرفتن عكس‌ها به خرج داده، وي معتقد است: آنچه من انجام دادم عكاسي زندگي از عشق تا جنگ بوده است. اداريو همان زني است كه تبادل زندانيان در نوار غزه را پوشش داد و كمتر از يكسال بعد در ليبي ربوده شد. البته او هنوز هم به مناطق جنگي مي‌رود ولي تلاش مي‌كند از خط مقدم دور باشد. او مي‌گويد: من هميشه مي‌دانستم كه ممكن است مرگ من بر اثر كار من باشد، ولي اين هزينه‌اي بوده كه من حاضر بوده‌ام پرداخت كنم زيرا كه من به اين كار باور دارم. ماه گذشته ميلادي داعش فيلمساز ژاپني را گردن زد كه آخرين نمونه از مرگ يك خبرنگار محسوب مي‌شود و بيانگر خطرات اين شغل است.
اداريو معتقد است اين يك دوره جديد خطرناك براي خبرنگاران جنگ در خاورميانه است، اين را كسي مي‌گويد كه بيش از چندين بار به صورت مخفي از زندگي زنان در دوران حكومت طالبان عكاسي كرده است. وي گفت: من يك روزنامه‌نگار هستم و بايد به عنوان يك ناظر بي طرف به من احترام گذارده شود. همه انسان‌ها داراي خصيصه بخشش هستند، من معتقدم ايالات متحده يا برتانيا مي‌توانستند با پرداخت مبالغي گروگان‌هاي خود را از چنگ داعش دربياورند ولي آنها هرگز اين كار را نكردند.
اداريو معتقد است در اين شغل خطر، اولين چيزي است كه بايد پذيرفت. در سال 2011، او و سه روزنامه‌نگار نيويورك تايمز، توسط سربازان طرفدار قذافي در ليبي ربوده شدند و چند روز هولناك را سپري كردند. او تمام آن چند روز را با چشم بند به خاطر مي‌آورد. او به ياد مي‌آورد كه در همان روزها يكي از ربايندگان گفته بود شما همگي خواهيد مرد. اما وي آزاد شد و اين تجربه سخت عزم وي را جزم‌تر كرد بخ طوري كه كمتر از يك ماه از آزادي به سنگال، عربستان سعودي و افغانستان رفت. او مي‌گويد تا كنون دو نفر از رانندگانش مرده‌اند، خودش دو بار ربوده شده، بسياري از دوستانش را از دست داده و هر بار كه حوادث مشابهي اتفاق افتاده كمي به عقب برگشته ولي دوباره راهش را ادامه داده است.
اداريو بخش زيادي از خاطرات خود در تمام اين سال‌ها در خاورميانه را به صورت كتاب درآورده است. كتاب وي با اين جملات وحشتناك آغاز مي‌شود: بخشي از سر يك نفر در صندلي مسافر و ذرات جمجمه در پشت صندلي عقب، تعبيه شده بودند كاركنان بيمارستان در لباس سفيد پزشكي با دقت قطعات را برداشتند و در كيسه قرار دادند. وي در آخر مي‌گويد: شايد پوشش جنگ براي يك عكاس به يك قلب سخت نياز نداشته باشد ولي يك قلب فوق‌العاده بزرگ مي‌طلبد.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون