زهرا چوپانكاره
«با تاسف تمام به استحضار ميرساند مطابق شواهد به دست آمده در محل و نظريه قاطع مقامات چيني و كارشناسان ايراني در حوزه نفت و گاز سازمان بنادر و دريانوردي، انفجار به اين گستر و حجم آتش و نيز گازهاي سمي متصاعد شده منجر به فوت خدمه قهرمان اقتصاد مقاومتي در ساعات اوليه گرديده است.» نامه علي ربيعي، وزير كار كه به عنوان رييس كميته پيگيري حادثه نفتكش انتخاب شده بود خطاب به رييسجمهور است و در عين حال اعلام پايان يك هفته اميدي بود كه به خانواده كاركنان نفتكش سانچي و مردم ايران داده ميشد. اميد به اينكه خدمه سانچي جايي در پناه موتورخانه كشتي در امان باشند؛ موتورخانهاي كه از حادثه پلاسكو تا به حال تبديل به اسم رمز اميد و انكار شده است.
حالا كه آخرين شعلههاي نفتكش سانچي هم در درياي چين شرقي خاموش ميشود، گمانهزنيها در مورد احتمال نجاتيافتن سرنشينان سانچي ناگهان تبديل شد به اين جمله وزير كار كه «ما تمام تلاشها و هركاري كه ميتوانستيم انجام داديم. بسياري از كارشناسان معتقد بودند عزيزان ما در ساعات اول جانشان را از دست دادهاند. فعلا اميدي به پيداكردن پيكر دريانوردان وجود ندارد.» آن جمله «بسياري از كارشناسان معتقد بودند عزيزان ما در ساعات اول جانشان را از دست دادهاند.» در ميان خبرهايي كه هفته گذشته منتشر ميشد جايي نداشت، همه مسوولاني كه به نحوي در خصوص حادثه نفتكش سانچي اظهارنظر ميكردند تمايل داشتند ضمن ارايه گزارش كار، مخاطبان خبرها و خانواده سرنشينان كشتي را به سوي اميدواري هل بدهند.
يك روز پس از حادثه مدير عامل شركت ملي نفتكش اعلام كرد: «در ميان خدمه چهار نفر دانشجو، دو نفر با مليت بنگلادشي و يك خانواده حضور دارند كه اميدواريم همگي سالم باشند، چون يكي از قايقهاي نجات نفتكش حادثه ديده سانچي از اين كشتي جدا شده و اين كورسوي اميد ما براي احتمال زنده ماندن خدمه است.» چهار روز پس از حادثه، حسن قشقاوي، معاون وزير امور خارجه كشورمان گفت: «اگر خدمه ايراني در قسمتهاي پاييني كشتي باشند اميدواريم بتوانيم آنها را پيدا كنيم. » همه تلاش بر اين بود تا احتمال تصادف و آتشسوزي در نفتكشي كه 115 هزار تن ميعانات گازي حمل ميكرد، جايي در ميان اظهارنظرها و تيتر خبرها پيدا كند، در اين ميان خانوادههاي بيقرار كاركنان سانچي در كنار هم جمع ميشدند، همين خبرها و اظهارنظرها را از طريق مقامات مسوول و اخبار رسمي دنبال ميكردند و به همان بارقههاي اميدي كه در ميان نقل قولها ديده ميشد، چنگ ميزدند.
«شب گذشته همكاران من به موتورخانه ساختمان پلاسكو رسيده و وارد آنجا شدند؛ اما پس از ورود آنها و حتي با وجود استفاده از سگهاي زندهياب براي ما محرز شد كه كسي در موتورخانه حضور ندارد.» آنچه سوم بهمن ماه سال گذشته از سوي سخنگوي سازمان آتشنشاني و خدمات ايمني شهر تهران اعلام شد هم پاسخ به يك انتظار همراه با اميد بود كه همراه با فروريختن ساختمان پلاسكو در ذهن مردم ايجاد شده بود. چهار ماه بعد مديركل مديريت بحران استان گلستان در پنجمين روز از حادثه انفجار و فروريختن معدن زمستان يورت از احتمال زندهماندن معدنچيان گرفتار خبر داد. يك هفته گذشته در امتداد همان انتظارهايي بود كه در دو اتفاق قبل تكرار شدند. مسوولان به هنگام اعلام خبر در نقش پزشكي فرو ميروند كه از دادن خبر بيماري لاعلاج به بيمارش هراس دارد و اميدوار است كه بار خبر بد را به دوش يكي از همراهان و وابستگان بيندازد. در اين ميانه خانواده كساني كه در زير آوار پلاسكو، معدن زمستان يورت و بقاياي سوخته نفتكش سانچي ماندهاند دل به يك موتورخانه فرضي، يك محل امن، يك معجزه ميبندند.
رفتار مسوولان بازتاب رفتار جامعه
عاليه شكربيگي، جامعهشناس به «اعتماد» ميگويد نحوه برخورد مسوولان با اين حادثه و نوع اعلام خبرها از سوي آنها بازتاب رفتاري است كه در سطوح مختلف جامعه ايراني وجود دارد، بازتاب عادت به مقدمهچيني، مصلحتانديشي، محافظهكاري و تعارف: «اينكه پس از يك هفته وزير ميگويد كه از روز اول به آنها گفته شده بود كه اميدي به زنده بودن خدمه كشتي سانچي نيست و با اين حال آنها همچنان به خانوادهها اميدواري ميدادند، نشان ميدهد كه طبق عادت ميخواستند براي اعلام خبر مقدمهسازي كنند. بخشي از آن هم شايد ترس از واكنشهاي منفي بود چون اعلام ناگهاني جان باختن 32 سرنشين متوجه مسوولان ميشد. اما به صورت كلي نبايد فراموش كنيم كه سياستمداران ما هم بخشي از جامعه ايراني هستند، رفتار آنها بازتاب آن رفتاري است كه در نهاد خانواده ايراني شكل ميگيرد و بعد ميتوان بازتاب آن را در ميدان سياست و فرهنگ و اجتماع ديد.»
شكربيگي ميگويد كه توجيه كردن و تعارف كردن را ميشود در رفتار مسوولان به هنگام بحران ديد، رفتاري كه در حوادثي نظير پلاسكو، معدن زمستانيورت و حالا نفتكش سانچي هم ديده شد: «ديدهايد كه هنگام دادن خبر مرگ در يك خانواده چه اتفاقي ميافتد؟ ميگويند به فلان نفر نگوييم چون راه دور است، فلاني را آرامآرام بگوييد و... ما مردم رك و صريحي نيستيم. پنهانكاري ميكنيم، تعارف ميكنيم، مصلحتانديشي داريم و همه اينها را ميتوان در رفتار دانشگاهيان و سياستمداران هم درست مانند رفتار اجتماع ديد. براي همين است كه وزير و مسوولان هم مانند ساير افراد جامعه در دادن خبرهاي بعد تعلل ميكنند، براي همين است كه پس از اطمينان نسبتا بالا از جان باختن دريانوردان به جاي اينكه خبر را اعلام كنند، يك هفته تمام خانوادهها را در انتظار و اميد نگه ميدارند.»
«تمام تلاش نيروهاي ما صرف رسيدن به. . . . شده است، اميدواريم زنده باشند.» به جاي آن سه نقطه ميتوان آتشنشانان، معدنچيان يا دريانوردان گذاشت و بعد ردپاي اين يك خط خبر را در حوادث بزرگ يك سال اخير دنبال كرد. در اعلام اين اخبار نكات فني، ابعاد حادثه و احتمالات منطقي به نفع نااميد نكردن يكباره خانوادهها عقب مينشينند و جاي خود را به انتظاري طولاني و دردناك ميدهد. تا آخر ختم به اين جمله وزير كار شود: «آرزويمان اين بود كه بتوانيم دريانوردانمان را سالم بيرون بياوريم اما از روز اول چينيها به ما گفتند تمامي آنها فوت شدند.»
محمد ايوب
بر اساس طبقهبندي بينالمللي، مواد نفتي، نفت خام، بنزين و نظاير آن در رديف مايعات قرار ميگيرند و به دليل قابليت تجزيه و اكسيداسيون اگزوتروميك، ماده سوختني به شمار ميآيد. حريق مواد نفتي گازهايي توليد ميكند و بخارات داغ، يكي از خطرناكترين محصولات حريق مواد نفتي است كه بيشتر تلفات انساني هم بر اثر استنشاق اين بخارات داغ است. اين بخارات حاوي دود (ذرات بسيار ريز جامد كربن معلق در هوا ) آروسل (ذرات بسيار ريز مايع معلق در هوا كه در اثر سوختن و تجزيه حاصل ميشود) دوده (مجموع دود و آروسل معلق در هوا) ميست (ذرات بسيار ريز جامد و مايع) است كه انرژي هم توليد ميكنند و قابليت اشتعال و ايجاد حرارت دارند. ميعانات نفتي سطحي سوز است و فقط سطح مايعات ميسوزد اما ميعانات گازي قابل انفجار است و پديده «بليوي» هم انفجار ناشي از انبساط بخارات حرارت ديده گاز مايع است. ميعانات گازي، نفت خام فوق سبك است كه حتي به بنزين طبيعي هم موسوم است و درجه فراريتش بسيار بالا و قابل انفجار است و متفاوت از نفت خام سنگين است چون نفت خام فقط ميسوزد و قابل انفجار نيست ولي در مورد ميعانات، اشتعال شديدتر و حجيمتر است و پايداري بيشتري دارد چنانكه در روزهاي اول هم صداهاي پي در پي انفجار شنيده ميشد. گاز حاصل از اشتعال ميعانات گازي، تركيبي از SOX و NOX و اكسيد نيتروژن و اكسيد سولفور و دياكسيد كربن و مونواكسيد كربن حاصل از احتراق ناقص است كه همه اينها گازهاي كشنده است و البته دود سياه حاصل از اشتعال، حجم قابل توجه كربن نسوخته است كه همه مرگآور است. آتش نشان حوزه نفت، براي مهار كردن آتش ميعانات نفتي يا گازي بايد منطقهبندي كرده و سه منطقه داغ، گرم و سرد تعيين كند كه آتش نشانهاي عمليات، با تعداد هرچه كمتر، وارد منطقه داغ ميشوند و نيروي پشتيباني در منطقه زون گرم مستقر ميشود و محل استقرار خودروها و تجهيزات و آمبولانس هم در منطقه سرد است. وسعت منطقه داغ، از كانون حريق شروع ميشود و بستگي به حجم آتش دارد. مثلا براي يك تانكر حامل مواد نفتي حداقل وسعت منطقه داغ 80 الي 150 متر است و تا 300 متر دورتر، به منطقه گرم ميرسيم اما با توجه به تجاربي كه داريم، افراد محاصره شده در منطقه داغ، اكثرا دچار سوختگي شديد شده و حداكثر پس از يك يا دو روز فوت ميكنند چون بر اثر استنشاق گازهاي داغ و سمي، امعا و احشا هم از بين ميرود و امكان زنده ماندن به حداقل ميرسد. براي نجات محصورين آتشسوزي ميعانات نفتي يا گازي، حداكثر زمان طلايي نجات افراد محصور در منطقه داغ 5 دقيقه است. بعد از شنيدن خبر حادثه نفتكش سانچي، ميدانستيم كه كشتي، داراي مخزن بوده و وقتي مخزن نفتي دچار آتش سوزي شود، اطرافش را به طور كامل از بين ميبرد چون شعلهاش بسيار زياد است و نزديك شدن به آن غير ممكن است. چنانكه ارتفاع شعله سانچي هم حدود 100 متر و نزديك بودن به آن بسيار خطرناك بود ضمن آنكه امكان انفجارهاي دوبارهاي هم وجود داشت. سانچي از نوع كشتيهاي VLCC و با ظرفيت حمل 160 هزار تن ميعانات نفتي بود كه 274 متر طول داشت و ارتفاع پايينترين نقطه كشتي تا بالاترين نقطه و اتاق فرماندهي حدود 50 متر بود. درجه حرارت در منطقه داغ هم بستگي به وزش باد دارد كه صبح روز گذشته و تا قبل از انفجار به 350 درجه رسيد و وقتي نفتكش به طور كامل شعلهور شد، درجه حرارت به 900 درجه رسيده بود. اما به طور ميانگين درجه حرارت منطقه داغ حدود 400 درجه است كه نقطه ذوب محسوب ميشود و البته هر كدام از بارهاي حريق، درجه مقاومت متفاوت دارد، مثلا آهن در 550 درجه سانتيگراد دفرمه ميشود. حادثه نفتكش سانچي ابهامات فراواني دارد و خانواده 32 خدمه اين نفتكش و همچنين مردم ايران خواستار شفافسازي هستند. دولت چين بايد توضيح بدهد كه چرا عمليات سرد كردن كه يك اقدام 24 ساعته و غيرقابل توقف است را شبها متوقف ميكرده و همين توقف باعث ميشد مخزن كشتي داغ و داغتر بشود. كشتي نفتكش، مينيبوس يا اتوبوس نيست بلكه پيشرفتهترين سيستمهاي ناوبري را دارد و چرا نتوانست نزديك شدن يك كشتي فلهبر را محاسبه كند. نفرات نفتكش موظف به رعايت دستورالعملهاي اضطراري هستند ضمن آنكه كشتي، سازه مقاومي داشته و افراد، پيش از آغاز ماموريت، تمرين آتشسوزي و تمرين فرار و تمرين خروج از كشتي را انجام ميدهند و بايد پاسخ داده شود كه چرا وقتي موتورخانه در پايينترين نقطه كشتي بوده، كل 32 نفر كشته شدهاند و چرا هيچ كدامشان، در طول يك كشتي 275 متري فرصت فرار پيدا نكردهاند در حالي كه كل كشتي هم در ساعات اول دچار اشتعال نشده بوده و چرا اولين عمليات موثر امداد، 4 روز بعد از وقوع حادثه انجام شده و چرا ارتباطات موثر راديويي برقرار نشده و چرا...؟
كارشناس آتش نشاني حوزه نفت
درپي اعلام رسمي جان باختن دريانوردان نفتكش ايراني سانچي، بيژن نامدار زنگنه، وزير نفت پيام تسليتي صادر كرد و نوشت: «سرانجام پس از قريب ۸ روز نگراني و اميد براي جان كاركنان خدوم نفتكش سانچي، متاسفانه خبر از دست دادن همه اين عزيزان، همچون آواري سنگين فرود آمد. لذا با اندوه و تاثر فراوان ضايعه دلخراش از دستدادن جمعي از دريانوردان عزيز شركت ملي نفتكش را به خانوادههاي داغدار و همكاران ارجمندشان تسليت عرض ميكنم. بيگمان درد و آلام خانوادههاي عزادار بزرگتر از آن است كه در وصف بگنجد و كلمات، تسليبخش دلهاي بيقرارشان باشد.»
پيام همدردي رييس مجلس
علي لاريجاني، رييس مجلس جان باختن شهادتگونه سرنشينان نفتكش ايراني را تسليت گفت و نوشت: «وقوع حادثه آتشسوزي و غرق شدن نفتكش ايراني كه موجب جان باختن شهادتگونه پرسنل آن شد، موجب تاثر و اندوه ملت گرديد. اين عزيزان مشغول انجام خدمت به كشور و در خط مقدم جهاد اقتصادي بودند كه دچار سانحه گرديدند. متاسفانه با وجود تمامي تلاشهاي انجام گرفته از سوي گروههاي امداد و نجات و پيگيريهاي بينالمللي در جهت مهار آتش و نجات سرنشينان نفتكش، اين امكان ميسر نشد و با كمال تاسف شاهد از دست رفتن فرزندان دريادل و دلاور كشورمان شديم و به طور يقين نام و خاطره اين قهرمانان در تاريخ كشور باقي خواهد ماند.»
تسليت معاون اول
اسحاق جهانگيري، معاون اول رييسجمهور جان باختن مظلومانه و شهادتگونه سرنشينان كشتي نفتكش را تسليت گفت. در پيام وي آمده است: «متاسفانه يك هفته تلاش شبانهروزي تيمهاي امداد و نجات و اقدامات و پيگيريهاي مستمر براي نجات جان جمعي از عزيزان سختكوش و تلاشگر نفتكش سانچي كه در سواحل شرقي چين دچار سانحه و آتشسوزي شد، بينتيجه ماند و حادثه جانكاه و دردناك جان باختن مظلومانه و شهادتگونه اين عزيزان، ملت ايران را داغدار كرد. اين ضايعه تاسفانگيز ملي را به عموم ملت ايران و به ويژه به خانوادههاي شريف و عزادار صميمانه تسليت ميگويم و از خداوند بزرگ براي جانباختگان عرصه تلاش و خدمت غفران و رحمت واسعه الهي و براي بازماندگان صبر و اجر مسالت دارم.»
درگذشت غريبانه
محسن رضايي، دبير مجمع تشخيص مصلحت نظام نيز در پيامي توييتري گفت: درگذشت غريبانه و مظلومانه سرنشينان ايراني كشتي سانچي را به خانوادههاي داغدار تسليت ميگويم.
گروه اقتصادي
يكي ميگفت صدا و سيما دير اقدام كرد و ديگري از جامعه جهاني براي نجات پاره تنشان استمداد ميطلبيد، يكي چين را مقصر ميدانست و آن ديگري از دير اقدام كردن دولتمردان گلهمند بود؛ هر چي بود؛ «ناگهان چقدر زود دير شد.»
حوالي ظهر ديروز بود كه انتظارهاي بيهوده براي نجات جان سرنشينان نفتكش «سانچي» به پايان رسيد؛ 9 روز انتظار براي نجات جان 32 خدمه نفتكش كه از آن به عنوان يكي از سرحالترين نفتكشهاي شركت ملي نفتكش ايران نام برده ميشد به پايان رسيد و ساعت حدود 12 به وقت ايران خبر آمد كه نفتكش «سانچي» در آبهاي اوكيناواي ژاپن غرق شد.
محمد راستاد، مديرعامل سازمان بنادر و دريانوردي ساعت 11 و 30 دقيقه ديروز درگذشت 29 خدمه ديگر نفتكش سانچي را تاييد كرد و اين يعني اينكه ديگر اميدي نيست؛ اميدي كه از همان روزهاي نخست حادثه به اذعان فرمانده چيني عمليات اطفاي نفتكش سانچي وجود نداشت. «بنابر شواهد و قراين موجود خدمه نفتكش «سانچي» در ساعت اوليه حادثه، به دليل انتشار گازهاي سمي و شدت انفجار، جان باختهاند. » اما چرا مديران شركت ملي نفتكش ايران تلاش داشتند اين موضوع را از خانوادهها پنهان دارند؟ آيا بهتر نبود از همان روز نخست آنها را در جريان فراز و فرودهاي حضور در نفتكش قرار ميدادند تا اينگونه چشم انتظار و بيقرار نباشند؟
تكاوران دست خالي بازگشتند
12 تكاور نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران شامگاه شنبه به شانگهاي رسيدند؛ اما خيلي دير بود. اين را خانوادههاي دريانوردان ايراني ميگويند كه در 9 روز گذشته يك چشمشان اشك بود و چشم ديگرشان خون. ميگفتند كه چين اهمال ميكند اما دير توجه كردند به اين خواستهشان. هادي حقشناس، معاون سازمان بنادر و دريانوردي اما شامگاه جمعه بالاخره اعلام كرد «تيم تجسس و نجات ايران عازم چين خواهد شد تا پس از پايين آمدن دماي كشتي براي تجسس مفقودين وارد سانچي شوند.» صبح شنبه (23 ديماه) تكاوران نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران عازم محل حادثه شدند. اما بدون بالگرد و فقط با يك تندرو. علي ربيعي، نماينده ويژه رييسجمهوري اما در بهت و حيرت مجري شبكه خبر كه چرا تيم تجسس نجات ايران به جاي بالگرد با قايق تندرو به محل اعزام شد و آيا اين موضوع عمليات را به تاخير نمياندازد، اظهار كرده بود: «آنها دليل فني آوردند كه نميتوان بالگرد به محل حادثه فرستاد چون حدود 250 مايل تا محل حادثه فاصله است و بالگرد بايد در اين فاصله سه بار سوختگيري كند.» آيا اين دليل قانعكننده است؟
خورشيد شنبه كه درچين غروب كرد همانند روزهاي ديگر دستور توقف عمليات اطفاي حريق صادر شد و اين توقف پايان «سانچي» بود. با اينكه تكاوران صبح يكشنبه به محل وقوع حادثه رسيدند تا آماده هر گونه عمليات باشند اما آتش چنان زبانه كشيده بود كه ياراي نزديك شدن به آن نبود. آتشخوارها هم از نفتكش فاصله گرفتند، درجه به 900 رسيده بود و اين يعني پايان.
كشتي سانچي، يك كشتي سوئزمكس 158 هزار تني است كه از سوي صنايع سنگين هيونداي سامهو كره جنوبي در سال 2008 ساخته شده و يكي از بهترينهاي ناوگان شركت ملي نفتكش ايران محسوب ميشده است.
محيط زيست؛ اولويت نخست، نجات خدمه؛ دوم
«سانچي» در مقابل چشمان منتظر ميليونها ايراني غرق شد، چون براي فرمانده عمليات، اطفاي حريق يعني حفظ محيط زيست چين و جلوگيري از آلودگي آن، اولويت داشت. چون آنها ترجيح ميدادند نفتكش بسوزد و دود شود تا ميعانات گازي و سوخت كشتي وارد دريا نشود، چون نجات جان خدمه براي آنها اولويت نداشت. البته جلوگيري از نشت سوخت كشتي به دريا تصميم درستي بود اما كاش براي پيدا كردن مفقودان نفتكش هم تصميم درستي گرفته بودند؟
گروه «صلح سبز در شرق آسيا» در بيانيهاي كه روز سهشنبه در اختيار خبرگزاري فرانسه گذاشته بود، نوشته بود: «با توجه به آتش سوزي در كشتي سانچي، انتظار ميرود بيشتر نفت آن بسوزد و وارد دريا نشود. با اين حال اگر كشتي پيش از سوختن نفت غرق شود، فرآيند پاكسازي بسيار سخت خواهد بود.»
وزارت خارجه چين هم روز دوشنبه در بيانيهاي گفت كه كشتيهاي پاكسازي براي جلوگيري از «يك فاجعه دوم» به محل اعزام شدهاند.
چرا به خانوادهها راست نگفتيد
علي ربيعي كه از سوي رييسجمهوري به عنوان مسوول كميته ويژه رسيدگي به سانچي انتخاب شد، ميگويد: «تمام تلاشمان را ميكنيم تا پيكرخدمه را از نفتكش غرق شده بيرون بياوريم» يا ميگويد «از روز اول چينيها به ما اعلام كردند كه از نظر آنان هيچكدام از خدمه كشتي زنده نيستند اما ما با كورسوي اميد عازم چين شديم و از هيچ اقدامي دريغ نكرديم.»
حالا هم كه فرمانده چيني عمليات اطفاي نفتكش سانچي ميگويد با توجه به عمق آب و همچنين وضعيت نامشخص اجساد، دستيابي به پيكرهاي خدمه بعد از غرق شدن كامل كشتي، وجود ندارد. باز ربيعي اصرار داشت بگويد ميتوان آنها را پيدا كرد. به گفته يكي از بازماندگان، خانوادههاي بازماندگان نفتكش نياز به قهرمان ندارند آنان خود قهرمانند كه در كنار مرداني اينچنيني زندگي كردند. كاش از همان روز نخست به خانواده خدمه نفتكش گفته بوديد كه فرمانده چيني چه گفته و آنها را چشم به راه نميگذاشتيد. كاش مديرعامل نفتكش نميگفت يكي از قايقهاي نجات از كشتي سانچي جدا شده است و آنها را اينگونه اميدوار نميكرد تا امروز از درد مويه كنند.
علل تصادم نفتكش تحت مديريت ايران با فلهبر هنگكنگ بهتر است هرچه سريعتر مشخص شود. اين فقط خواسته خانواده بازماندگان سانچي نيست اين خواست يك ملت است كه ديروز را آرام نگرفت. بايد مشخص شود چرا سرنشينان چيني فلهبر هنگكنگي نجات پيدا كردند و سرنوشت دريانوردان ايراني به آب و آتش سپرده شد. بايد مشخص شود چرا آنها اجازه ندادند مسوولان و كارشناسان ايراني با كاپيتان و خدمه نفتكش هنككنگي گفتوگو كنند. بايد يك ملت را قانع كنند كه چرا از تيم تجسس و نجات چين در فرصتي كه پيش آمد كه به روي نفتكش بروند تنها 4 نفر رفتند و بگويند چرا اجازه حضور ديگر امدادگران را به اطفاي حريق سانچي دير صادر كردند.
بايد درباره اين ابهام كه تيم نجات چين فقط به نيت جعبهسياه رفته بود، پاسخ دهند. بايد... و دهها بايد ديگر كه آنها بايد پاسخ دهند.
ديماه پرحادثه
نميخواهيم به دي ماه پرحادثه عادت كنيم. 30 ديماه پارسال و فداكاري 16 آتشنشان هنوز از خاطرمان پاك نشده است كه حال 32 خدمه نفتكش «سانچي».
خانوادهها چه كردند؟
خبر كوتاه و در عين حال دردناك بود «سانچي غرق شد.» آخرين اميدهاي خانوادههايي كه هشت شبانهروز چشم به مونيتور سالن كنفرانس شركت ملي نفتكش دوخته بودند هم بر باد رفت. خانوادههاي دريانوردان هركدام در كناري در حال دعا بودند، كه خبر جديد صداي ناله و شيون را بر سكوت سالن كنفرانس شركت ملي نفتكش مستولي كرد.
خبرهاي بعد يكي بعد از ديگري ميرسد. سانچي در حال غرق شدن است و ديگر اميدي به دسترسي به داخل نفتكش ايراني نيست. از گوشه سالن صداي جيغ و شيون مادري برميخيزد و از كناري ديگر، پدري كه تاكنون اميد داشت دوباره فرزندش را ببيند روي زمين ميافتد. تصاويري كه طي هشت روز پيش بارها ديده شده، سالن كنفرانس شركت ملي نفتكش ديگر آرام نميگيرد. خبرهاي جديد از چين همه اميدها را نااميد ميكند. حالا ديگر مسوولان هم بيپردهتر از قبل در مورد اين حادثه صحبت ميكنند. چينيها كه همچنان در مظان اتهام كمكاري در مواجهه با خاموش كردن سانچي هستند با مسوولان ايراني جلسه ميگذارند.
حالا زماني است كه علي ربيعي، وزير كار و مسوول كميته بررسي حادثه نفتكش در نامهاي كه به رييسجمهور مينويسد به موضوعي اشاره ميكند كه كمي اميددادنها به خانوادههاي اين دريانوردان طي هفته گذشته را زير سوال ميبرد. وي در نامهاش به رييسجمهور ضمن درخواست براي اعلام عزاي عمومي در پي اين حادثه اعلام كرده است كه«خدمه نفتكش سانچي در ساعت اوليه سانحه فوت كرده بودند. مطابق شواهد بهدستآمده در محل و نظريه قاطع مقامات چيني و كارشناسان ايراني در حوزه نفت و گاز سازمان بنادر و دريانوردي، انفجار به اين وسعت و حجم آتش و نيز گازهاي سمي متصاعدشده منجر به فوت خدمه قهرمان اقتصاد مقاومتي در ساعت اوليه حادثه شده است. تلاشهاي طاقتفرسا براي اطفاي حريق و انتقال پيكرهاي مطهر نيز ميسر نشد.»
كمكاري چينيها
طي روزهاي گذشته و در پي حادثه سانچي اخبار بسياري در مورد اين نفتكش منتشر شده است اما وجه اشتراك برخي خبرهاي منتشر شده در خصوص سانچي به تعلل چينيها در اطفاي حريق باز ميگردد؛ موضوعي كه برخي فعالان محيط زيستي آن را به مسائل زيست محيطي انتشار مواد نفتي در دريا مرتبط ميكنند و برخي ديگر به مسائل مالي در خصوص هزينههاي اطفا و حتي نحوه برخورد كشتي باربري چيني با سانچي مرتبط ميدانند.
موضوعي كه چينيها سعي دارند آن را تكذيب كرده و با دفاع از خود اعلام كنند كه تعللي در اطفاي حريق سانچي انجام ندادهاند.
اما بر اساس گزارشهاي موجود از عمليات اطفايي كه از چند ساعت بعد از برخورد كش تي باري چيني با سانچي روي داده است، نشان ميدهد كه در روزهاي گذشته بارها چينيها عمليات اطفا را متوقف كردند و آتشخوارهاي چيني در كنار سانچي متوقف شدهاند و تيم عملياتي چين به بهانههاي مختلف اعم از احتمال بروز انفجار جديد و انتشار گازهاي سمي، از نزديك شدن
به نفتكش براي مهار كامل آتش آن جلوگيري كردهاند.
البته مجموعه واكنشهاي چينيها موجب شد تا شركت ملي نفتكش با ژاپنيها وارد مذاكره شده و از آنها استمداد بخواهد و 3 روز بعد از حادثه ژاپنيها با ايرانيها به توافق رسيدند و بعد از 5 روز تجهيزات ژاپني به محل حادثه رسيد.
اما همكاري ژاپنيها هم تحت لواي مديريت عمليات چينيها به نتيجه نرسيد و در نهايت شنبهشب چينيها دستور توقف عمليات خنكسازي سطح نفتكش را كه براي جلوگيري از تسري آتش انجام ميشد، صادر كردند.
چينيها دليل توقف خنكسازي كشتي نفتكش را بدي آبوهوا و وزش باد عنوان كردند اما بهنظر ميرسد همين توقف عمليات، موجب رسيدن آتش به مخازن سمت چپ كشتي و انفجارهاي شديد ديروز صبح شد كه در نهايت پس از چند ساعت به غرق شدن كامل نفتكش ايراني انجاميد. (تسنيم)
مجموعه تصميمگيريها در خصوص اهمال چينيها در اطفاي حريق، كار را به جايي رساند كه حتي نمايندگان مجلس قصد دارند موضوع تعلل چينيها را به صحن سبزرنگ مجلس بكشانند تا حداقل مسوولان چيني پاسخي روشنتر در خصوص برخي تصميمهايشان در مورد اطفا اعلان كنند.
دليل فني ماندگاري آتش
موضوعي كه باز هم مسائل زيست محيطي را در تعلل چينيها دخيل ميكند و عدم انتشار فرآوردههاي نفتي كه ظاهرا از نوع بسيار سبك و و احتمالا پروپان و بوتان و بنزين بوده است كه بهشدت اشتعالزا، سمي و فرار است؛ آلودگياي كه اين آبها ايجاد ميكنند بسيار خطرناكتر از نفت خام است و اگر اين كشتي در ابتدا غرق ميشد اين مواد به تدريج در آب حل ميشدند و آلودگي كرونيك خيلي بزرگي ايجاد ميكرد كه ميتوانست تا سالها ماهيان و پلانكتونهاي منطقه تاثير بگذارد. موضوعي كه باز هم تعلل چينيها در اطفا را كمي پوشش ميدهد اما هنوز چينيها حاضر نشدهاند در اين مورد اظهارنظر كنند.
البته كارشناسان نفتي وجود همين مواد اشتعالزا را دليلي بر فوت سرنشينان سانچي در همان ساعات اوليه و انفجار نخست ميدانند و دو راه كار را براي موارد مشابه ذكر ميكنند و اعلام ميكنند كه: «در چنين مواردي دو راهكار وجود دارد يكي اطفاي حريق و يدككش كردن كشتي تا ساحل و ديگري اطفاي سطحي آتش و تخليه محموله كه در مورد سانچي هيچيك از اين
دو راهكار امكانپذير نبود و شايد بهترين كار اين بود كه اجازه دهند نفتكش همچنان در آتش بسوزد.
چرا كه خاموش شدن اين آتش باعث افزايش غلظت بخارات گازي در اطراف كشتي شده و انفجار مجددي رخ ميدهد. ماجرايي كه چندين بار در مورد سانچي رخ داد.»
اين موضوع حتي موجب شده تا فعالان نفتي بخش دريا معتقد باشند كه تعلل چينيها براي كنترل اطفاي آتش به همين خاطر روي داده است تا با ادامه آتش از انتشار بيشتر مواد در آب و انفجارهاي بيشتر كاسته شود. ماجرايي كه از روز دوم اميد به زنده ماندن سرنشينان را به صفر رسانده و حتي ورود به كشتي و خروج جعبه سياه را نيز در همين راستا ارزيابي ميكنند.
خسارت وارده
ميگويند سانچي توسط يك شركت كرهاي بيمه شده بود و ۷۰ درصد بيمه پرسنل و كشتي نيز توسط بيمههاي خارجي و ۳۰ درصد آن توسط بيمههاي ملت و البرز پرداخت خواهد شد.
سيروس كيانارثي، مديرعامل شركت ملي نفتكش زماني كه در مورد اين نفتكش صحبت ميكند، تاكيد دارد كه: «محموله نفتكش ايراني كه متعلق به شركت ملي نفت ايران بوده توسط شركت هانووا توتال كره بيمه شده بود. هزينه محموله بر عهده ايران نيست، هزينه خسارت وارد شده به كشتي هم بعد از بررسي و مشخص شدن نوع خسارت اعلام ميشود.»
طبق گزارشها ارزش كشتي سانچي 32 ميليون دلار بوده كه توسط بيمه البرز بيمه شده بود و سقف تعهدات اين شركت براي پرداخت خسارت ۶ ميليون و ۴۰۰ هزار دلار است.
به گفته احمدصفرزاده، معاون فني شركت بيمه البرز از سهم ۲۰درصدي بيمه البرز در پوشش بيمهاي اين نفتكش، ۱۵ درصد به صورت اتكايي اجباري نزد بيمه مركزي قرار داشته ضمن آنكه بخشي نيز به صورت اتكايي داخلي و خارجي بين شركتهاي بيمه توزيع شده است.
شركت بيمه ملت نيز در اطلاعيهاي آمادگي خود را براي پرداخت خسارت ناشي از اين حادثه به بيمهگزار اعلام و تاكيد كرد: پس از تكميل گزارش ارزيابي خسارت در اسرع وقت به تعهدات بيمهگري خود عمل خواهد كرد.
نفتكش ياد شده طبق اعلام وزارت نفت در اجاره شركت «هانووا توتال» كرهجنوبي بود و محموله اين شركت را به مقصد كرهجنوبي حمل ميكرد كه ارزش آن حدود ۶۰ ميليون دلار برآورد شده است و البته اين محموله تحت پوشش بيمهاي كلوپهاي بينالمللي (P&I) قرار دارد.
چه كسي مقصر است؟
در حالي كه هنوز اطلاعات جعبه سياه نفتكش سانچي كه به پاناما ارسال شده است، منتشر نشده اما از همان ساعات ابتداي انتشار خبر برخورد كشتي باري چيني و نفتكش ايراني رايزنيها براي مقصر اصلي ادامه دارد. هرچند كه انتشار انيميشني از سوي صدا و سيما براي نحوه برخورد دو كشتي موجب شده تا برخي رسانههاي خارجي آن را سندي بر مقصر جلوه دادن سانچي بدانند اما اكبر جبلعاملي، مدير فني و عمليات ناوگان شركت ملي نفتكش ايران در همان روزهاي نخست بعد از حادثه در مورد نحوه برخورد دو كشتي گفته است: «تصادم به سمت راست كشتي بوده و حدس ميزنيم كشتي باربري چيني به مخازن چهار و پنج نفتكش برخورد كرده كه آسيب شديدي به آن وارد كرده است. شدت حادثه در حدي است كه با وجود دوجدارهبودن نفتكش، جداره اصلي كه جداره تانكهاي آب موازنه است آسيبديده و ضربه به مخازن محموله وارد شده است.»
سرنوشت كشتي باربر چيني
جبلعاملي با بيان اينكه كشتي باربري چيني كه با نفتكش ايراني تصادف كرده به شانگهاي رفته و خسارت زياد نديده است گفته است: «اين كشتي چندان آسيب نديده و قرار است نمايندگان شركت ملي نفتكش در شانگهاي از كشتي بازديد كنند. همينطور بازرسها و نمايندگان بيمه نيز بازديد كرده و مركز پژوهشي مهندسي دريا (VDR) آن را چك خواهند كرد.»
حادثه مشابه
طبق گزارشي كه رويترز منتشر كرده است اين دومين بار در سالهاي اخير است كه يك كشتي تحت اداره شركت ملي نفتكش ايران تصادف ميكند و پيش از اين هم يك ابرنفتكش ايراني در اوت سال ۲۰۱۶ با يك كشتي كانتينري در تنگه سنگاپور برخورد كرد اما اين حادثه هيچ تلفات انساني و آلودگي به همراه نداشت.
سكانس اول
شانزدهم ديماه كشتي نفتكش ايراني در آبهاي بين چين و ژاپن در نزديكي شانگهاي به دنبال برخورد يك كشتي باربري چيني آتش گرفت. اين حادثه كه در ساعت 8 شب به وقت محلي روي داده است موجب ناپديد شدن 32 سرنشين اين نفتكش شد. ارزش يك ميليون ميعانات گازي اين كشتي كه به مقصد كره در حال حركت بود 60 ميليون دلار تخمين زده شده است.
سكانس دوم
«بنابر شواهد و قراين موجود خدمه نفتكش «سانچي» در ساعت اوليه حادثه، به دليل انتشار گازهاي سمي و شدت انفجار، جان باختهاند. » اما چرا مديران شركت ملي نفتكش ايران تلاش داشتند اين موضوع را از خانوادهها پنهان دارند؟ آيا بهتر نبود از همان روز نخست آنها را در جريان فراز و فرودهاي حضور در نفتكش قرار ميدادند تا اينگونه چشم انتظار بيقرار نباشند؟
سكانس سوم
چرا تيم تجسس نجات ايران به جاي بالگرد با قايق تندرو به محل اعزام شد و آيا موضوع عمليات را به تاخير نمياندازد، اظهار كرده بود: «آنها دليل فني آوردند كه نميتوان بالگرد به محل حادثه فرستاد چون حدود 250 مايل تا محل حادثه فاصله است و بالگرد بايد در اين فاصله سه بار سوختگيري كند.» آيا اين دليل قانعكننده است؟
سكانس چهارم
وجه اشتراك برخي خبرهاي منتشر شده در خصوص سانچي به تعلل چينيها در اطفاي حريق باز ميگردد؛ موضوعي كه برخي فعالان محيط زيستي آن را به مسائل زيست محيطي انتشار مواد نفتي در دريا مرتبط ميكنند و برخي ديگر به مسائل مالي در خصوص هزينههاي اطفا و حتي نحوه برخورد كشتي باربري چيني با سانچي مرتبط ميدانند.
سكانس پنجم
انفجارهاي متعدد باعث شعلهورتر شدن آتش چندروزه در كشتي نفتكش ايراني شد. تصاوير ارسالي از رسيدن آتش به مخازن سمت چپ و شعلهور شدن آتش در كشتي سانچي حكايت دارد. گزارشها حاكي است، علاوه بر آتش، دود وسيعي منطقه را فرا گرفته و در شعاع بزرگي آتش روي آب موجب كند شدن فعاليت امدادگران شده است.
سكانس ششم
خبر كوتاه و در عين حال دردناك بود «سانچي غرق شد.» آخرين اميدهاي خانوادههايي كه هشت شبانهروز چشم به مونيتور سالن كنفرانس شركت ملي نفتكش دوخته بودند هم بر باد رفت. خانوادههاي دريانوردان هركدام در كناري در حال دعا بودند، كه خبر جديد صداي ناله و شيون را بر سكوت سالن كنفرانس شركت ملي نفتكش مستولي كرد.
سكانس آخر
حوالي ظهر ديروز بود كه انتظارهاي بيهوده براي نجات جان سرنشينان نفتكش «سانچي» به پايان رسيد؛ 9 روز انتظار براي نجات جان 32 خدمه نفتكش كه از آن به عنوان يكي از سرحالترين نفتكشهاي شركت ملي نفتكش ايران نام برده ميشد به پايان رسيد و ساعت حدود 12 به وقت ايران خبر آمد كه نفتكش «سانچي» در آبهاي اوكيناواي ژاپن غرق شد.