• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 4011 -
  • ۱۳۹۶ پنج شنبه ۵ بهمن

رسانه خودش مي‌گويد صدايم را بشنو يا نشنو!

فريدون صديقي

چند عامل جدي و اساسي دررابطه با افت بي‌سابقه تيراژ روزنامه و از دست رفتن مخاطب وجود دارد كه حالا ديگر به نوعي بحران تبديل شده و روزنامه را اساسا از سبد هزينه مخاطبان داخلي حذف كرده است كه در زير به نمونه‌هايي از آنها اشاره مي‌كنم.
يك: رويگرداني نسل معروف به «دهه هفتادي»‌ها به بعد از روزنامه و كتاب و مجله. اين جمعيت قابل توجه كه نقطه كانوني مخاطب را تشكيل مي‌دهند آنچنان درگير فضاهاي مجازي‌اند كه نيازي به هر حوزه اطلاع‌رسان ديگر نمي‌بينند. (البته اين رويگرداني دلايلي منطقي هم دارد كه به آن خواهم پرداخت)
اين نسل معروف كه جمعيتي بالغ بر حدود چهار و نيم ميليون نفر است، در اوج سن و سال جست‌وجوگري مربوط به دوران حساس دانشجويي يا سال‌هاي آخر دبيرستان اصولا هيچ نيازي به روزنامه و ديگر توليدات فرهنگ مكتوب درخود احساس نمي‌كند و آنهايي هم كه تمايلي به دنبال كردن رسانه‌هاي داخلي دارند بسيار اندكند.
دو: حقيقت اين است كه هم قشر ياد شده و هم تاحدودي اقشار ديگر به قول معروف خودشان را در آيينه رسانه‌هاي داخلي نمي‌بينند و مطالبات‌شان را از طرق مختلف ديگر دنبال مي‌كنند. دليلش هم اين است كه درواقع، روزنامه‌هاي ما هيچ حسي از راز‌گشايي و هدفي مشخص و چاره‌جويي درخود ندارند. پرسش اين است رسانه‌اي كه نه پرسشي مي‌آفريند نه خود را ملزم به پاسخگويي مي‌بيند و نه هيچ‌گونه طرح مطالبه‌اي را درمحور فعاليت خود قرار داده، طبق كدام اصل و منطق بايد خريدار داشته باشد؟
سه: مشكل در اين وضعيت فقط شامل روزنامه‌ها نمي‌شود و مثلا دستگاهي عريض و طويل با مخارجي سرسام‌آورمانند صدا و سيما هم از ريشه خود را از پرسشگري معاف كرده و سطح شعور مخاطب را از حد گذران اوقات فراغت در قالب برنامه‌هايي چون نود و دورهمي و خندوانه و... بالاتر نمي‌بيند. منظورم اين است كه هم رسانه‌هاي مكتوب و هم صداوسيما در مقابل رويدادهاي كاملا واقعي و روزمره هم كنش‌مند عمل نمي‌كنند و اغلب رفتارشان واكنشي است.
چهار: يكي از رسالت‌هاي رسانه در هركجاي دنيا، دانش‌افزايي است كه متاسفانه ما كاملا فراموشش كرده‌ايم و به جايش اطلاعات واهي و من‌درآوردي گذاشته‌ايم كه هيچ نتيجه‌اي به جز فرار هرچه بيشتر مخاطب از اين حوزه ندارد. رسانه با نوع توليداتي كه دارد به مخاطب مي‌گويد كه صداي مرا بشنو يا صدايم را نشنو! و ما در كمال تاسف شاهد گزينه دوم هستيم. تصور من است كه متوليان امر، حوزه رسانه را به عنوان «واهمه‌هاي بي‌نام و نشان» ارزيابي مي‌كنند. مديريت كلان روزنامه‌ها متاسفانه اين حوزه را رفيق و شفيق و امين و مدافع منافع ملي به حساب نمي‌آورند و اصولا به خود زحمت نمي‌دهند در قالب رسانه به كمترين پرسش‌ها پاسخ بدهند.
پنج: بي‌تعارف بگويم كه حوزه رسانه درداخل كشور با تحريم مسوولان مواجه است. يعني يك مقام مسوول، پاسخگويي واقعي به يك خبرنگار داخلي را دون شأن و شخصيت خود مي‌داند اما حاضر است به هر پرسش حتي تحقيرآميز يك خبرنگار خارجي دركمال ميل پاسخ بدهد. نگاه اين آدم‌ها آنقدر درمورد رسانه، خصوصا روزنامه عجيب و غريب است كه هرگاه با پرسشي جدي از سوي يك خبرنگار داخلي مواجه مي‌شوند، دركمال احساس قدرت مي‌گويند: «برو هرچه دلت مي‌خواهد بنويس. مگر تيراژ روزنامه شما چقدر است؟» منظور اين است كه نگاه بالا به يك خبرنگار، نگاهي مزاحم است كه وجودش چندان لزومي ندارد.
شش: اكنون به مرحله‌اي رسيده‌ايم كه نام بردن از مطبوعات به عنوان ركن چهارم دموكراسي به نوعي«شوخي» مبدل شده و درحد موردي خارج از نياز مطرح است كه عامل اين ميرايي و ازپاافتادگي مفرط هم خود متوليان حوزه رسانه هستند. عاملي كه باعث شده در بزنگاه‌هاي حساس كنوني، رسانه‌اي نداشته باشيم كه بشود اندكي به آن اعتماد كرد. آن هم به اندازه‌اي كه حد‌اقل نياز ما به شبكه‌هاي خارجي را كمي كمرنگ كند. هفت: عامل ديگر اين است كه روزنامه‌ها دروضعيت كنوني با حداقل‌ها منتشر مي‌شوند. منظورم از حداقل‌ها فقط مسائل مالي نيست بلكه شامل سطح نيروهاي انساني هم مي‌شود. شما فعلا درهيچ روزنامه‌اي تحريريه قدرتمند نمي‌بينيد و بايد گفت در بسياري موارد جاي سرهنگ و سرلشكر و سرباز درهم شده. جداي از اين بحث مهم، بايد براي يك روزنامه از هر جهت هزينه شود. زماني كه هيچ‌گونه نگاه جدي به يك روزنامه وجود نداشته باشد چطور انتظار داريم يك خبرنگار بتواند «زغال را به الماس» تبديل كند؟
هشت: از ديگر عوامل افت محسوس روزنامه‌ها از هرجهت، مي‌توان به نبود احساس امنيت شغلي و دستمزدهاي كم اشاره كرد. روزنامه‌‌نگاري در ايران، كاري است كه درآن حتي حرفه‌اي‌ها هم در مضيقه هستند چون سازوكاري براي آنها وجود ندارد. تهيه و در اختيار گذاشتن سخت افزار و نرم‌افزار، يكي از مشخصات بارز امنيت پايدار و توسعه پايدار خصوصا در حوزه رسانه است اما همان‌گونه كه گفتم، حوزه مورد نظر از ريشه درنگاه بالادستي، محلي از اعراب ندارد كه ادامه اين بي‌توجهي و بي‌اعتمادي و رنجور كردن بيشتر درآينده نه به نفع كشور است و نه به نفع توسعه ملي و مصالح كلان.  نه: شرايط غم‌انگيز مطبوعات و انتظار تاثير در روند جامعه با وضعيت بي‌اعتمادي مردم درست مثل اين است كه از خودروي ژيان انتظار قدرت بنز داشته باشيم؛ انتظاري كه هيچگاه به ثمر نخواهد رسيد.
روزنامه‌نگار و مدرس روزنامه‌نگاري

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون