هنوز قحطي خبر خوب نيامده
محمد صالحعلاء
با اين حال تصور من اين است كه تمايل روزنامهها به درج خبرهاي بد و نااميدكننده بسيار بيشتر از درج خبرهاي خوشحالكننده و اميدواركننده است. اصولا براي بسياري از دستاندركاران رسانه، خبر مثلا كشتهشدن كمتر از صد نفر نوعي كسر شأن محسوب ميشود و اصولا از ديد آنها هيچ خبرخوبي درجهان اتفاق نميافتد. شما در كدام رسانه ديدهايد كه مثلا از زاويه ديد مثبت به قضايا نگاه كند و در حجم انبوه خبرهاي منزجركننده، چند خبر هم از زيباييهاي جهان ارسال كند؟
درباره فاصله روزافزون و رويگرداني مخاطب از حوزه رسانه، خصوصا روزنامهها، بايد از همين نقطه آغاز كرد كه بپذيريم قحطي خبر خوب نيامده، فقط بايد كمي متفاوتتر به جهان بنگريم.
در امر مطبوعات آدم صاحبنظري نيستم اما واقعا نميدانم اين فاصله زياد بين مخاطب ايراني و رسانهها، خصوصا رسانههاي مكتوب چرا اينقدر زياد شده است؟ البته ميتوانم بگويم كه جناحي شدن روزنامهها و نگاه صددرصد سياسي، يكي از علتهاي اين دورافتادگيهاست. از سوي ديگر ضربه مهلكي كه بر پيكره روزنامهها وارد شده اين است كه توان و ظرفيت بشر امروز از حجم متراكم خبرهاي ريز و درشت لبريز شده.
نگاه سياسي محض بر رسانههاي ما و سعي در معطوف كردن نگاه مخاطب به خود حالا ديگر كاملا در مسيري معكوس سير ميكند؛ به اين معنا كه حقنه ديدگاههاي سياسي و غيرلازم در روند زندگي عامه مردم باعث شده تا تعريفشان از عدالت اجتماعي، تعريفي كاملا متضاد باشد.
رسالت رسانه اين است كه مجموعهاي باشد از طرح همه ديدگاهها و سلايق و گرايشها نه اينكه با طرح مسائل مشوش خواننده را گيج و گمراه كند. اين را به خوبي ميدانم كه اعتمادي از سوي مخاطب به رسانهها وجود ندارد كه اين مساله درمورد روزنامهها بيشتر است. بنده خودم يادم نميآيد كي روزنامه خريدهام و كي احساس كردهام بخشي ازخودم را بايد درلابهلاي صفحات يك روزنامه جستوجو كنم. بنده سالهاست كه فقط و فقط ارتباطم با رسانههاي مكتوب را در قالب نشرياتي تخصصي كه برايم ارسال ميشود حفظ كردهام؛ آن هم نشرياتي كه مثلا قصه يا مطلب ديگري از خودم را منتشر كردهاند.
شاعر- هنرمند