ما به خوزستان مديونيم
شايد حالا ديگر هيچوقت ميان غبارهاي خاكآلود نتوان سرنخ قصه را پيدا كرد؛ اينكه چه شد خوزستان بيهوا شد؟ خاكها از كجا آمدند و در تمام اين سالها چرا مشكل حل نشد تا بحران ريزگردهاي استان خوزستان، هرسال از راه برسد و هرسال فقط تكرار كنيم: «خوزستان هوا ندارد» و هر روز عكسهاي تازهتري از اوج بحران ريزگردها در خوزستان دست به دست بچرخد؛ تصويرهاي ديروز با آسماني آبي و امروزِ خاك خورده، تصوير دامادي كه در استقبال از عروس ماسك هوا به او ميدهد و در نهايت تصوير پرندههايي كه بالاي كارون ميان خاكهاي معلق به سختي بال ميزنند. در اين ميان كاربران توييتر هم كه چندين روز پيش و در آغاز حمله ريزگردها با هشتگ «خوزستان هوا ندارد» با بيهوايي مردم خونگرم جنوب كشور همراه شده بودند، در ادامه قصه كشدار نفسهاي تنگ، با هشتگ «هنوز هوا نداريم» آنها را تنها نگذاشتهاند؛ كاربري با انتشار تصوير يك آدم خاكي نوشته: «اين آدم خاكي رو برادرزادهام تو حياط خونشون درست كرده و برادرم عكسش رو برام فرستاده، فقط ميتونم بگم خنده تلخ من از گريه غمانگيزتر است»، كاربري از تهران نوشته: «قلب همه ما هميشه مال خوزستان خواهد بود و برايش خواهد تپيد»، كاربري از آلمان با انتشار تصاويري قديمي از اهواز توييت كرده: «اهواز واقعي ما اينه وقتي كه هوا داشت»، كاربر ديگري نوشته: «ديگه بايد تو كتابهاي درسي آب و هواي خوزستان رو به دو قسمت تقسيم كنن: خرماپزون (از حيث گرما)، خاكخورون (از حيث وجود دايمي گرد و غبار)»، كاربر ديگري از اهواز توييت كرده: «ما از خاكيم و به خاك بازميگرديم»، كاربري نوشته: «شهروندان خوزستاني خاك تنفس ميكنن، تهرانيها هم با آلودگي هوا ميجنگن»، كاربري توييت كرده: «ما به خوزستان مديونيم»، كاربري نوشته: «و تو چه ميداني رنج مردمي كه هوا ندارند...»، كاربر ديگري توييت كرده: «ولله كه خوزستان بيهوا مرا حبس ميشود» و در نهايت كاربري با انتشار تصويري گرافيكي از عينكي كه روي خاك افتاده، نوشته: «اهواز نفس ندارد، از بس كه خاك دارد.»