اوحد الدين كرماني و حسودانِ علّاف
رضا ضيا
عيسي به فلك رسيد، خر خشم گرفت/ داود زبور خواند، كر خشم گرفت
از بيشه به بازار بيامد شيري/ موشي به دكانِ پيلهور خشم گرفت
(اوحدالدين كرماني، شاعران قديم كرمان، ص 151)
پيداست كه از قديم الايام اين عادت در بين هموطنان ما بوده كه وقتي كسي كاري ميكرده، عدهاي كنارِ گودنشين، شاكي ميشدهاند. طه حسين يكي از كتابهايش را به كساني تقديم كرده كه «خودشان كاري نميكنند و از كار كردنِ ديگران هم خشمگين ميشوند». توضيحِ واضحات است اگر بگويم گُزيده كار بودن و وسواس علمي داشتن هزار بار به اسهالِ قلمي و يبوست فكري، به قول هدايت، ترجيح دارد.