بترسيد و فرار كنيد از بند القاب
مهدي سجادهچي
امور ترسناك زياد است؛ همه ميدانند. اما من از چيزي ميترسم كه كمتر به آن اشاره ميشود. من از القاب و توصيفات دروغين ميترسم... تقريبا عادت كردهايم و خودمان هم از اين توصيفات دروغين استفاده ميكنيم. هنگام دفاع از صنف خود از صفاتي چون «شريف»، «دانا» و شبيه آن استفاده ميكنيم. وقتي از مردم سخن ميگوييم نميتوانيم از به كار بردن القابي چون«قهرمان»، «بزرگ»يا «نجيب»و «صبور» صرفنظر كنيم. رييسجمهور بايد همراه «محبوب» ادا شود... دايما ديگران را «بزرگوار» و «عزيز» خطاب ميكنيم و اشكال اينجاست كه تقريبا همه اين القاب و صفتها را يا به دروغ و ريا به كار ميگيريم يا به عادت فرهنگي مجيزگو يا فقط به لقلقه لسان، بدون هيچ حسي و بيآنكه در بند حقيقت پشت اين القاب باشيم. بايد بترسيد؛ هر جا گفتند سينماگران متعهد و عزيز، بترسيد. هر كه گفت شما مردم نازنين و شريف، فرار كنيد... مطمئن باشيد نيت ناگواري پشت چنين صفتسازيها پنهان است اگر هيچنيتي پشت آن نباشد. آنكه از تاريخ ميگويد، مورخ يا انديشمند است ولي هر كه گفت؛ تاريخ پرافتخار يا باشكوه، بدانيد كه وقت گريختن است و احتمالا قصد دارند نكبت جمعي يا حقارتي ملي را زير اين القاب دفن كنند. مردم فقط مردمند، آميزهاي از خوبيها و بديها و رييسجمهور فقط منتخب است، به درستي يا به اشتباه افكار عمومي. دولتها همين كه صفت يافتند و خدمتگزار يا مردمي شدند بدانيد كه مردم آن سامان را خطري تهديد ميكند... اغلب به معناي مردمي هستند كه هنوز به شيوه قرون وسطا زندگي ميكنند و آن قدر بيپناهند كه ميتوان براي صد و يكمين بار هم در مواقع ضروري از آنها بهرهبرداري كرد. بينندگان «جان» و نظير اين زماني كه ميخواهيم به آنها دروغ بگوييم كاربرد مناسبي دارد و... تمام اين تباهي ترسناك از ميل ما به پوشاندن حقيقت يا اراده جمعي ما براي نديدن كژيها و نقصها ناشي ميشود. مردم دانا و آزاده هرگز از اين روش شرمآور و رقتانگيز سود نميبرند... و در نهايت هيچكس با صفات و القابش به زير خاك نخواهد رفت.