صدا و سيما يك گرگ ماده را سانسور كرد
اقدامي عليه آبروي ملي
ثمينا رستگاري
صدا و سيما با دقتي مثالزدني براي عدم اشاعه منكرات، عكس پستانهاي يك عدد گرگ در لوگوي باشگاه رم ايتاليا را سانسور كرده است. اين كار نه تنها در رسانههاي داخلي بازتاب داشته كه در رسانههاي خارجي هم مورد توجه قرار گرفته، طراح طنازي روي سر گرگ روسري سر كرده و دو شيشه شير به دستش داده است. بساط تمسخر و استهزاي ايران مهيا شده و حالا هر كس سر سوزن ذوقي داشته باشد از اين سفره بهرهاي خواهد برد. در پس اين شوخيها و لطيفهها پرسشهاي مهمي نهفته است و حذف اندام شيردهي يك گرگ فرصت خوبي است تا سوالاتي درباره ماهيت فهم مسوولان صدا و سيما از مخاطبان خودش را مطرح كنيم. آيا از نظر آنها بينندگان با ديدن نقاشي يك گرگ در حال شير دادن به بچههايش تحريك ميشوند و به گناه ميافتند؟ آن نقاشي چه آسيبي به چه كسي ميزده و چه قانوني را زير پا ميگذاشته؟
آن لحظهاي كه در آن لوگو دست بردند فكر ميكردند تنها منبع مردم صدا و سيماست و امكان دستيابي به اصل تصوير براي هيچ كس مهيا نميشود؟آيا امكان پيشبيني اين رسوايي براي آن مسوولي كه دستور اين كار را داده، سخت و دشوار بوده؟اصلا ساختاري كه يك نفر را مجبور ميكند براي حفظ جايگاهش چنين كاري كند و براي اينكه بهانه به دست كسي ندهد و راه را بر خطر ببندد يك نقاشي را سانسور كند در اين آشفته بازار و ماهوارهها و شبكههاي مجازي، ما را به كجا خواهد رساند؟
چند روز پيش در همين روزنامه اعتماد نوشته بوديم براي جلب اعتماد مردم به صدا و سيما بايد آن را از تك صدايي خارج كرد تا براي گروههاي منتقد هم مجال طرح بحث فراهم شود تا ديگر كسي محتاج صداي بيگانه نشود. اما پيام سانسور نقاشي اين گرگ براي ما اين است كه خيلي پرتيم از اصل ماجرا. وقتي مادگي يك گرگ سانسور ميشود توقع داريم حرفهاي اصلاحطلبان مطرح شود و صداي منتقدان شنيده شود؟
در چنين فضايي ما كه مينشينيم به اين فكر ميكنيم كه چگونه ميشود اعتماد از دست رفته را به اين رسانه بازگرداند و در ميدان رقابت صدها شبكه ماهوارهاي مردم را به رسانه ملي ترغيب كنيم، بيشتر از همه سرافكنده ميشويم. در ساختار قضايي ايران يك اتهام هست به نام اقدام عليه امنيت ملي، كاش اقدام عليه آبروي ملي هم يك جرم تلقي ميشد و با هر كسي كه زمينه استهزاي نام كشورش را فراهم ميكرد در هر رتبه و مقامي برخورد قضايي ميشد.