10 فيلم هنري
محسن آزموده
در روزهاي آخر اسفند، نزديك عيد كه ميشود، همه شروع ميكنند به جمع كردن اسباب و ادوات تفريح و شادي. شماري كه دستشان به دهانشان ميرسد، براي سفرهاي دور و دراز برنامهريزي ميكنند، آنها كه جيب كوچكتري دارند، مسافرت به شهر و روستاهاي خودمان را برميگزينند و شمار كثيرتري كه قابل مقايسه با دو دسته نخست نيستند، بيخيال سفر قندهار به سير در انفس قناعت ميكنند. تهرانيها اين ميان يك توجيه دهانپركن هم دارند، اينكه نوروز، هيچ جا بهتر از تهران نيست، خلوت، ساكت، آب و هوا خوب، مردم خوشگل و خوشتيپ و ... بگذريم كه چند سالي است از بس پايتختنشيناني كه با اين استدلال تهرانگردي و تهرانماني ميكنند كه در ايام عيد، نه فقط از حجم ترافيك به شكل محسوس كاسته نميشود كه از قضا در برخي مواقع خيابانها چنان شلوغ ميشود كه با ايام عادي سال قابل مقايسه نيست.
اما براي پر كردن روزها و ساعتهاي عيد در خانه، غير از ديد و بازديد و وقتگذراني جلوي تلويزيون، ميتوان كارهاي فرهنگيتري هم كرد. كتاب خواندن هميشه توصيه ميشود، اما قبول كنيد سخت است. اگرچه قطعا همه فرهنگدوستان، به تناسب حال و حوصله و همتشان، زمانهايي را صرف مطالعه ميكنند، از خواندن رمانهاي قطور و كتابهاي فلسفي و نظري گرفته تا ورق زدن مجلات و بالا و پايين كردن صفحات سايتها. جذابتر كتاب اما تماشاي فيلمهاي خارجي است. لابد همه ما در طول سالي كه گذشت، شمار زيادي فيلم خريدهايم، «دانلود» كردهايم يا از دوستانمان گرفتهايم. نوروز فرصت خوبي براي ديدن آنهاست. اما يكي از مشكلات اساسي در اين مورد، انتخاب فيلم است. چه فيلمي را ببينيم؟ يك راه انتخاب فيلمهاي مشهور است، يعني آثاري كه برنده جوايز بزرگ (اسكار، كن، ونيز، برلين و ...) شدهاند. راه ديگر مراجعه به سايتها يا نشريات مشهور و اعتماد به ارزشگذاريهاي آنهاست. اما به اعتقاد نگارنده، مطمئنترين روش، اعتماد به توصيههاي دوستان و آشناياني است كه با علايق و سلايقشان آشنايي داريم يا ميدانند كه ما از چطور فيلمي خوشمان ميآيد.
شما كه نگارنده را نميشناسيد و بر اين اساس گفتن اينكه چه فيلمي خوب است و چه فيلمي بد، بدون در نظر گرفتن سليقه من، فرقي با راههاي پيشين ندارد. بنابراين بد نيست پيش از توصيه فيلمها مختصري درباره سليقه خودم بنويسم. كار من فلسفه و انديشه است، به سينماي اروپا و آنچه سينماي هنري ناميده ميشود، علاقهمندم، سينماي هاليوود و باليوود را دوست ندارم، كلاسيكهاي سينماي امريكا (مثل جان فورد و ...) و كارگردانان متفاوتش (مثل اسكورسيزي و جيم جارموش و برادران كوئن) را ميپسندم و فيلمسازان محبوبم از درگذشتگان عبارتند از: اينگمار برگمان، آندري تاركوفسكي، فدريكو فليني، لوئيس بونوئل، كيشلوفسكي و آنجلوپولوس و از ميان معاصران: ميشاييل هانكه، نوري بيلگه جيلان، زوياگنتسف، تارانتينو، برادران كوئن و ... .
حالا شما احتمالا ميدانيد فيلمي كه پيشنهاد ميكنم، به چه «ژانر» و گونهاي اختصاص دارد. با در نظر گرفتن اين سلايق و علايق از ميان فيلمهايي كه سال گذشته ديدم، 10 فيلمي كه به نظرم خوب آمد، اما كمتر ديده شدهاند يا دربارهشان صحبت شده و توصيه ميكنم در نوروز ببينيد، عبارتند از: «جنگ سرد» (پاول پاوليكوفسكي محصول لهستان)، «كمون» (توماس وينتربرگ، محصول مشترك دانمارك، سوئد و هلند)، «داگمن يا مرد سگي» (ماتئو گارونه، محصول ايتاليا)، «ترانزيت» (كريستين پتسولد، آلمان)، «در محو شدگي» (فاتح آكين، آلمان)، «تصنيف باستر اسكراگز» (برادران كوئن، امريكا)، «درخت گلابي وحشي» (نوري بيلگه جيلان، تركيه)، «دزدان فروشگاه» (هيروكازو كورئيدا، ژاپن)، «شعلهور» (لي چانگ-دونگ، كرهجنوبي) و بالاخره «پايان خوش» (ميشاييل هانكه، آلمان).