فضاي مجازيِ واقعي
محمد بقايي ماكان
اينترنت كه در اصطلاح عامه مردم به فضاي مجازي موسوم شده است در واقع در اين زمانه، از هر واقعيتي واقعيتر است. اما اشكال اين فضاي مجازي در اين است كه بيحاجب و دربان است و به قول حافظ مصداق «هر كه خواهد گو بيا و هر چه خواهد گو بكن» شده است. نتيجه آنكه اين پديده مورد انتقاد اهل تخصص در رشتههاي مختلف قرار گرفته است. هنرمندان از سويي گله دارند كه برخي از آثاري كه در اين فضا منتشر ميشود در اصل متعلق به كساني است كه نامي از آنان برده نميشود و به كساني نسبت داده ميشود كه هيچ نقشي در پديد آوردن آن نداشتند. اديبان و شاعران از سوي ديگر شكوه ميكنند كه بعضي از اشعار و قطعات ادبي كه در اين فضا به نظر كاربران ميرسد كاملا جعلي است و ربطي ندارد به چهرههايي كه از آنها نام برده ميشود. براي مثال كسي كه هنوز پلههاي آغازين شعاري را نپيموده شعري كممايه به طنز ميگويد و آن را به شاعران طنزپرداز بزرگي مثل ايرج ميرزا، عبيد زاكاني يا غلامرضا روحاني نسبت ميدهند. از آنجا كه غالب كاربران در فضاي مجازي از اطلاعات و مطالعه كافي در همه زمينهها برخوردار نيستند، ميپذيرند كه آنچه در كانالهاي اينترنتي درج ميشود حقيقتي است پذيرفتني.
اما از همه اينها كه بگذريم مساله معتادان به فضاي مجازي يكي از مواردي است كه به زبان فارسي مربوط ميشود، بهطوري كه ميتوان به يقين گفت اكثر نوشتهايي كه در كانالهاي اينترنتي ديده ميشود، نه تنها از لحاظ قواعد زبان فارسي، از استحكام و صحت برخوردار نيستند بلكه بسياري از آنها نادرست و غيرقابل قبولند. يعني گاه چنان است كه كلمات به لحاظ املايي اشكالات خندهآوري دارند و جملات هم به هيچ روي با قواعد دستور زبان فارسي هماهنگي ندارند.
بهطوري كه گفته ميشود زبان فارسي جزو
10 زباني است كه در فضاي مجازي بيشترين كاربرد را دارد و از جمله سادهنويسيهايي است كه در متنهاي اينترنتي رواج يافته كه طبيعتا بر متنهاي خارج از فضاي مجازي هم تاثيرگذار بود و اگر به همين صورت ادامه يابد تاثير آن بيشتر خواهد شد. نه تنها سالهاست شعر فارسي يك گام به جلو بر نداشته بلكه بايد گفت به قهقرا رفته و ديگر آن شاعران بزرگي كه در دهههاي پيش سر برآوردند، در زبان فارسي يافت نميشوند. پديده فضاي مجازي خود بهترين گواه است بر سكون و عدم تحرك شعر در زبان فارسي، بهطوري كه ميبينيم شاعران نو خاسته اشعاري در فضاي مجازي منتشر ميكنند كه به هيچ روي نام آنها را نه تنها شعر بلكه يك قطعه ادبي هم نميتوان گذاشت. به هر حال به قول ايرج ميرزا از زماني كه «در تجديد و تجدد وا شد/ ادبيات شلم شوربا شد.» امروز فضاي مجازي امكاناتي پديد آورده كه به قول سهراب سپهري پاسبانها هم همه شاعر شدهاند.
متنهايي كه در بسياري از كانالها منتشر ميشود ايرادات اصولي بسيار دارد و ضربهاي است براي هنر ادبيات و شعر فارسي. معلوم نيست آيا ميتوان براي جلوگيري از اين مساله راهي انديشيد يا نه. از همه اينها گذشته گاه مطالبي پخش ميشود كه ضربه هولناكي است براي فرهنگ ملي و هويت ايراني كه بسيار بحثبرانگيز است.
فضاي مجازي به رقم ايراداتي كه از اين دست دارد و شرح مفصلي ميطلبد، به طور طبيعي هيچ متولي و مسوولي ندارد و اين امري است ناگزير. چنانكه در شرح حال بسياري از كساني كه در فضاي مجازي معرفي ميشوند شاهديم كه عناويني به خود ميدهند كه براي خواننده قابلقبول نيست، درنتيجه موجب گمراهي كاربران ميشوند. به اين ترتيب شخصيتي كاذب در حوزههاي مختلف مانند هنر، ادبيات، اقتصاد و سياست و مانند اينها پديد ميآيد كه ميتوان گفت فقط درخور همان فضاي مجازي هستند و با دنياي واقعي فاصله بسيار دارند. برشمردن ايرادات در فضاي مجازي براي آنان كه به زبان فارسي تعلق خاطر دارند از حد معمول فراتر ميرود.
اما از آنجا كه چيزي را در مجموع بايد مورد بررسي قرار داد و نتيجه گرفت، ميتوان گفت حسن فضاي مجازي، چنانچه افراط در آن نباشد بيشتر از عيب آن است. عيب كاربران اين است كه در همه چيز افراط ميكنند، درنتيجه آنچه ميتواند براي آنان مفيد باشد تبديل به عاملي مخرب ميشود كه در مورد اينترنت ميتوان گفت كمترين آن اتلاف وقت جواناني است كه ميتوانند اين فرصت را -كه در روز شايد به چند ساعت هم ميرسد- صرف كارهاي سازندهتري كنند كه كمترين آن مطالعه و تحقيق دقيق و مستندي است كه از طريق كتاب به دست ميآيد و اندوختهاي وارد ذهن ميشود كه از هر لحاظ مطمئن است.