• 1404 جمعه 9 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3194 -
  • 1393 دوشنبه 11 اسفند

رهبر معظم انقلاب در ديدار عوامل توليد فيلم شيار 143:

50 سال ديگر هم بايد درباره دفاع‌مقدس بگوييم

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي در ديدار اخير با دست‌اندركاران برگزاري يادواره‌هاي شهدا تاكيد كردند «روزبه‌روز بايد ياد شهدا و تكرار نام شهدا و نكته‌يابي و نكته‌سنجي زندگي شهدا در جامعه ما رواج پيدا كند.» به همين مناسبت پايگاه اطلاع‌رساني KHAMENEI. IR متن كامل بيانات رهبر انقلاب اسلامي در ديدار عوامل فيلم سينمايي شيار ۱۴۳ را كه در تاريخ ۲۶ خردادماه ۱۳۹۳ برگزار شده بود، منتشر مي‌كند.
بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحيم‌ (۱)
من فيلم را ديدم؛ بسيار فيلم خوبي بود. ما از سينما سررشته نداريم، امّا به عنوان مستمع، بالاخره يك داوري‌اي انسان پيدا مي‌كند؛ هم از لحاظ داستان، كه يكي از كمبودهاي اساسيِ فيلم‌هاي ما نداشتنِ داستان خوب و پر كشش است، اين فيلم يك داستان خوب و جذّاب [داشت] و داراي پيچ داستاني - كه خيلي هم قشنگ اين پيچ، در فيلم باز شد - بود؛ هم از لحاظ كارگرداني، اين خانم آبيار - كه لابد اينجا تشريف دارند - (۲) خيلي خيلي خوب فيلم را كارگرداني كرده بودند؛ هم از لحاظ بازيِ قهرمان اصلي، خانم زارعي - كه نمي‌دانم ايشان اينجا تشريف دارند يا نه - (۳) واقعاً سنگ تمام گذاشته بودند و خيلي خوب بود؛ از لحاظ محتوا و مضمون هم اين فيلم كاملاً فيلم ارزشي بود. من تعجّب مي‌كنم چطور ممكن است كسي تصوّر كند كه فيلم «شيار ۱۴۳» ضدّ ارزش يا ضدّ دفاع مقدّس است؛ من نمي‌فهمم از كجاي فيلم، اين در مي‌آيد. (۴) بله، آن مادر به اين در و آن در مي‌زند براي اينكه يك نشان يا اثري از پسرش پيدا كند؛ اين روشن است، اين چيز كاملاً طبيعي‌اي است؛ اتفاقاً اهميت ماجراي دفاع مقدّس در همين است؛ مادر، با اين هويت، با اين تشخّص، با اين احساس غير قابل توصيف - كه واقعاً احساس مادر نسبت به فرزند اصلاً قابل توصيف نيست و ماها كه نمي‌توانيم مادر باشيم، اصلاً درك نمي‌كنيم عظمت اين احساس را - با يك چنين احساسي اين مادر، هم تحمّل مي‌كند هجرت فرزند خودش را به‌سوي جبهه‌هاي جنگ، هم تحمّل مي‌كند شهادت او را، هم افتخار مي‌كند. ما در طول اين هشت سال دفاع مقدّس و بعد از آن، از مادران، گِله نشنفتيم بلكه به‌عكس، مادرها را حماسي‌تر از بسياري از پدرها يافتيم. من اين توفيق را داشته‌ام كه با بعضي از خانواده‌هاي شهدا روي فرش‌شان، زير سقف‌شان، بنشينم و صميمانه با آنهاحرف بزنم؛ تا الان نديده‌ام - هيچ يادم نمي‌آيد، حتّي يك مورد هم در بين شايد هزاران مورد - كه مادري از شهادت فرزندش گِله كرده باشد؛ نه، به‌عكس، مادرها افتخار مي‌كنند، اظهار سربلندي مي‌كنند، اظهار سرافرازي مي‌كنند؛ اين خيلي مهم است. اين مادر با اين احساسات مادرانه كه براي فرزندش يك چنين فداكاري‌اي دارد و حاضر نمي‌شود كه آن بچّه مثلا در محل كارش گرسنه بماند يا مانند اينها، در عين حال شهادت او را تحمّل مي‌كند، هجرت او راتحمّل مي‌كند، فراق او را تحمّل مي‌كند و هيچ گِله‌اي نمي‌كند، هيچ شكايتي نمي‌كند؛ اينها خيلي به نظر من نكات مهمّي است. و در آنجا خيلي خوب بازيگري انجام گرفته، خيلي خوب كارگرداني انجام گرفته، صحنه‌ها خيلي خوب انتخاب شده؛ بسيار فيلم خوبي بود.
 بله، بنده هم مثل شما آقايان معتقدم كه از ظرفيت دفاع مقدّس در سينماي كشور ما استفاده نشده؛ خود سينماي ما انصافاً يك ظرفيت بالايي دارد، يعني كساني كه اهل اين فنّند و بلدند و مطّلعند و واردند و قضاوت‌شان مي‌تواند مرجع فهم انسان قرار بگيرد، معتقدند كه سينماي ايران از لحاظ ظرفيت كارگرداني و گريم و بازيگري و مانند اينها، جزو سينماهاي برجسته دنيا است؛ و اين درست است. اين ظرفيت عظيم بايستي با ظرفيت بسيار عظيم دفاع مقدّس التقاء (۵) پيدا كند؛ اين اتّفاق هنوز درست نيفتاده. بله، مواردي از اين قبيل ما در طول اين سال‌ها داريم، لكن نسبت به آنچه مي‌توانسته وجود داشته باشد، خيلي كم است. عدّه‌اي - كه من نمي‌دانم چه جور مي‌شود انگيزه‌هاي اينها را آدم تحليل كند - با ورود سينما به مسائل مربوط به دفاع مقدّس، علناً مخالفت مي‌كنند! من نمي‌دانم چه فكر مي‌كنند؛ به اسم اينكه جنگ است، به اسم اينكه خشونت است! صد سال از شروع جنگ جهاني مي‌گذرد - امسال صدمين سال است - (۶) هنوز در آمريكا و در خيلي جاهاي ديگر دارند فيلم مي‌سازند [آن هم] در چه گستره‌ وسيعي! حتّي آن‌طور كه به من گزارش كردند، دانش‌آموزها و بچّه‌هاي دبيرستاني را وارد اين ميدان فيلمسازي مي‌كنند و از آنها مي‌خواهند و به آنها امكانات مي‌دهند براي اينكه بسازند؛ [چون] معتقدند كه اين مي‌تواند نسل جديد را با انگيزه‌هاي سالم دولتمردان‌شان آشنا كند. ما يك چنين افتخار بزرگي داريم: همه‌ دنيا با ما مقابله كردند، همه در يك جبهه قرار گرفتند - اينكه ديگر خلاف واقع نيست، اينكه جلوي چشم همه‌ ما بوده است - همه‌ دنيا در مقابل ما صف كشيدند، همه قدرت‌هاي نظامي به‌نحوي در جبهه‌ مقابل نظام جمهوري اسلامي در جنگ تحميلي، در هشت‌سال، ايستادند؛ و جمهوري اسلامي فائق آمد، پيروز شد؛ اين خيلي چيز بزرگي است، اين خيلي چيز عظيمي است، اين خيلي پديده‌ي مهمّي است در تاريخ يك ملّت. و اين مجموعه كاري كه در دفاع مقدّس شد، يك مجموعه‌درهم‌تنيده‌ي مركبِ عجيب و غريبي بود؛ زن‌ها، مردها، پدرها، مادرها، جوان‌ها، شهري، روستايي، بازاري، دانشجو، دانش‌آموز، مساجد، حسينيه‌ها، همه و همه به‌نحوي وارد اين قضيه شدند؛ هركدام از اينها يك موضوع است و اين موضوعات مي‌تواند وارد بخش‌هاي هنريِ كشور ما بشود، وارد سينماي ما بشود، كه حالا شما - تهيه‌كننده و كارگردان محترم‌تان - از نگاه يك مادر نگاه كرديد، و شد. اين بسيار چيز جالبي بود و خوب از آب در آمد. حالا برويد در مسجد و فعّاليت‌هايي را كه در يك مسجد از سوي مردم انجام گرفته است، با آن نگاه هنرمندانه تبيين كنيد، يك قصّه در بياوريد و روشن كنيد؛ برويد در يك دبيرستان، بچّه‌هايي كه گاهي معلّم‌شان آنها را تشويق مي‌كرد كه بروند، گاهي مجموعه‌ معلّم و مدير مخالفت مي‌كردند كه اينها بروند جبهه، و اينها با شوق فراوان مي‌رفتند جبهه و فداكاري مي‌كردند؛ برويد داخل مجموعه‌هايي كه جنگ را پشتيباني مي‌كردند، براي‌شان از مال خودشان، از امكانات ضعيف خودشان استفاده مي‌كردند؛ برويد سراغ آن كساني كه جنازه‌ شهدا را تشييع مي‌كردند، اين مساله‌ تشييع جنازه‌ شهدا ماجراي عظيمي است كه وقتي شهيدي يا شهيداني وارد شهري مي‌شدند، چه اتّفاق بزرگي آنجا مي‌افتاد؛ اينها همه موضوعاتي است كه مي‌تواند موضوعِ محوري و مركزي براي سينماي ما قرار بگيرد، [امّا] اين كارها اتّفاق نيفتاده است. بله، ايشان (۷) درست مي‌گويند كه ما احتياج نداريم به اسطوره‌سازي. ديگران مجبورند اسطوره‌سازي كنند؛ يا يك مورد خاصّي را پيداكنند، صدسال، دويست‌سال، پانصدسال درباره‌ آن حرف بزنند! مثلاً يك زني - فرض كنيد - يك‌جايي در دنيا يك فداكاري‌اي كرده، اسمش را به عنوان يك نامِ آشنا براي همه‌ بشريت تبديل كنند. ما صدها و هزارها از اين قبيل زن، از اين قبيل مرد، از اين قبيل جوان، از اين قبيل قهرمان، در داخل كشورمان داشتيم و همين دفاع مقدّس يك عرصه‌اي بود كه اينها بُروز كرد، ظهور كرد. نگذاريم اين تاريخ از بين برود.
شما مي‌بينيد كه اين حضرات كره‌اي‌ها - من از كار اينها خوشم مي‌آيد - تاريخ ندارند؛ لذا مي‌گويند «افسانه‌ جومونگ»، افسانه‌ فلان. يعني از اوّل حساب را تصفيه مي‌كنند؛ [مي‌گويند] افسانه است، واقعيت نيست. يك‌چيزي در مي‌آورند، يك تاريخ براي گذشته‌ خودشان درست مي‌كنند، كه وقتي يك جوان كره‌اي به اين فداكاري‌ها و به اين شجاعت‌ها و به اين كارهاي عجيب و غريبِ سينمايي نگاه مي‌كند، خب احساس هيجان مي‌كند، احساس هويت مي‌كند، احساس افتخار مي‌كند. ما اينها را در واقعيت زندگي خودمان داريم، اتّفاق افتاده، پيش آمده؛ چرا از اينها استفاده نمي‌كنيم؟ به‌نظر من يك قصور بزرگي – نمي‌گوييم تقصير؛ لااقل قصور بزرگي - اتّفاق افتاده است، بايد جبران بشود. به‌نظر من ما پنجاه‌سال ديگر هم بايستي درباره‌ دفاع مقدّس بنويسيم، بگوييم، توصيف كنيم، تشريح كنيم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگيريم، براي اينكه اين حادثه‌ عظيم را تبيين‌كنيم.
به‌هرحال من از تهيه‌كننده‌ها (۸)، از كارگردان، از بازيگرها، از عوامل توليد و همه‌ كساني كه هستند، تشكر مي‌كنم. فيلم خوبي بود؛ ما هم لذّت برديم، نشستيم تماشا كرديم، مثل بقيه‌ مردم متاثّر شديم، و ان‌شاءالله كه مردم هم از آن حدّاكثر استفاده را بكنند.
والسّلام عليكم و رحمه‌الله‌
پي‌نوشت
۱) اين فيلم كه در سي‌ودوّمين جشنواره‌ي فيلم فجر به نمايش درآمد، جوايز «بهترين فيلم از نگاه مردمي» و «بهترين بازيگر نقش اوّل زن» را دريافت كرد.
۲) خانم نرگس آبيار (نويسنده و كارگردان فيلم) در جلسه حضور داشتند.
۳) خانم مريلا زارعي (بازيگر نقش اوّل زن) در جلسه حضور نداشتند.
۴) در سخنان تهيه‌كننده‌ي فيلم به اين مطلب اشاره شده بود كه از مراحل ابتدايي توليد فيلم و دريافت پروانه‌ي ساخت، مطرح مي‌شد كه اين فيلم يك فيلم ضدّجنگ و حتّي ضدّارزش است.
۵) به هم رسيدن‌
 ۶) جنگ جهاني اوّل در سال ۱۹۱۴ ميلادي آغاز شد.
۷) آقاي محمّدحسين قاسمي (از تهيه‌كنندگان فيلم)
۸) تهيه‌كنندگان فيلم: آقايان محمّدحسين قاسمي و ابوذر پورمحمّدي.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون