ياشار كمال نويسنده مطرح تركيه درگذشت
ناآرامي كه آرام گرفت
زينب كاظمخواه / ياشار كمال نويسنده معروف تركيه نخستين نويسندهاي بود كه در تاريخ اين كشور كانديداي دريافت جايزه نوبل ادبيات شد اما هرگز به آرزويش نرسيد و در
91 سالگي در گذشت. اين نويسنده در ايران هم نام آشناست، چرا كه مترجمان ايراني آثار زيادي از او را به فارسي برگرداندهاند. نخستين اثر معروف او «اينجه ممد» بود كه ثمين باغچهبان آن را به فارسي ترجمه كرد. «پرندگان نيز رفتند» ديگر اثر او با ترجمه مصطفي ايلخانيزاده منتشر شد. «به من نگاه كن برادر!» يكي ديگر از آثار ياشار كمال هم با ترجمه اسد بهرنگي به دست فارسيزبانان رسيد. «ستون خيمه» را رضا سيدحسيني ترجمه كرد، «بگذار خارستان بسوزد» با ترجمه ايرج نوبخت، «قهر دريا» و «اربابهاي آقچاساز» با ترجمه رحيم رييسنيا و دوره دوجلدي «آنسوي كوهستان» با ترجمه رضا سيدحسيني و جلال خسروشاهي آثاري هستند كه از اين نويسنده در ايران منتشر شدهاند. ميگويند او 91 سال داشت، اما كسي در اين باره مطمئن نيست؛ چرا كه در روستايي كه او به دنيا آمد و بزرگ شد تولد كسي ثبت نميشد؛ بنابراين احتمالا ياشار كمال در سال 1922 يا 1923 متولد شده است. زادگاه اين نويسنده كردتبار، جايي در آناتولي بود كه پس زمينه بسياري از داستانهايش درباره ملاكان ظالم بروكراتهاي سنگدل و دهقانان قهرماني كه براي عدالت ميجنگيدند را تصوير كرده است. او كتابهاي زيادي با روايتهاي زيبا نوشته و بارها بيعدالتي را با زبان تند و تيزي نقد كرده است. معروفترين قهرمان او محمد است كه در شناخته شدهترين كتابش «اينجه محمد» ظاهر شد و در كتاب بعدياش نيز حضور دارد. كمال را به عنوان يك فعال سياسي هم ميشناسند؛ حكم آشكار او در سال ۱۹۹۵ درباره سياستهاي دولت تركيه در مصاحبه او با مجله آلماني «اشپيگل»، او را با اتهام «تبليغات تجزيهطلبي»، در مقابل دادگاه امنيتي دولت تركيه قرار داد. گرچه محاكمه با حكم برائت ياشار كمال پايان يافت، اما با انتقاد مجددش از عملكرد دولت سرانجام به اتهام تحريك مردم، به پنج سال زندان تعليقي محكوم شد. ياشار كمال بارها با قانون درگير شده است. زماني كه نامش به عنوان يكي از كانديداهاي نوبل مطرح شد، روزنامهها و رهبران دولت، آكادمي سوئد را براي انتخاب اشتباه ياشار كمال محكوم و تصريح كردند كه اين حركت به خاطر تعصب ضدتركيهاي بوده است. او هم ساكت ننشست و شروع به انتقادهاي دوباره از دولت تركيه كرد، همين موضوع باعث شد كه او بارها به خاطر ديدگاههايي كه داشت به دادگاه فراخوانده شود. حتي بعضي ناسيوناليستهاي تركيه او را خائن ناميدند.
ياشار هشت ساله بود كه شعر گفتن را شروع كرد. وقتهايي كه در حال جمعآوري پنبه، راندن تراكتور و كار روي ماشين خرمنكوبي بود، پرنده شعر روي شانههايش مينشست. بعد از آن، او در كتابخانه شهر آدنا مشغول به كار شد و همان سالها در دنياي ادبيات غرق شد؛ كارهاي استاندال، چخوف و سروانتس را خواند؛ نويسندگاني كه خودش ميگويد: «استادان من» هستند و بعدها گفت كه اگر دنياي ادبيات را كشف نميكرد، يك شاعر يا خواننده اشعار حماسي ميشد. بعد از آن به استانبول رفت و يك دهه در روزنامه جمهوريت كار كرد. اگرچه كارهاي او بيشتر روي زندگي دهقانان و كارگران و ظلمستيزي متمركز است، اما در آثارش مواردي چون تخريب محيط زيست، سوختن جنگلها، خشك شدن درياچهها و مرگ دلفينها هم ديده ميشود. او به عنوان يك روزنامهنگار جوان، نقشي اساسي در مختل كردن برنامههاي تركيه در تخريب اماكن مقدس ارمنيها در شرق تركيه داشت.
دريافت جايزه صلح «بوكتريد» آلمان و جايزه «بيورنسون» نروژ در سال 2013 از جمله افتخارات ادبي اين نويسنده تركيهاي است كه يكشنبه در 91 سالگي به خاطر نارسايي تنفسي در استانبول در گذشت.