• 1404 جمعه 9 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3194 -
  • 1393 دوشنبه 11 اسفند

ادبيات هم مي‌تواند مثل ورزش و سينما مايه مباهات باشد

مهسا محبعلي


وقتي صحبت از جهاني شدن ادبيات فارسي مي‌شود، هزاران دليل ريز و درشت پشت سر هم قطار مي‌شود و معمولا
نوك پيكان حمله هم به سوي اهالي ادبيات نشانه مي‌رود. ادبيات نازل يا بي‌ارج و قرب؟ فستيوال «اينكروآچي» يا «تلاقي فرهنگ‌ها» يكي از ده‌ها فستيوال ادبي است كه سالانه در كشور ايتاليا در شهر ونيز برگزار مي‌شود. امسال من به همراه مترجم و ناشر ايتاليايي كتاب به اين فستيوال دعوت شده‌ام. سال‌هاي گذشته اين جشنواره ميزبان خانم فريباوفي و محمدحسين محمدي بوده است. دو هفته پيش متوجه شدم كه گذرنامه‌ام مفقود شده. به اداره گذرنامه رفتم و اعلام مفقودي كردم. طبق آن چيزي كه به ديوارهاي اداره نصب شده، گذرنامه شش ماه بعد صادر مي‌شود مگر اينكه نامه‌اي از  وزارتخانه‌اي در دست داشته ‌باشي كه تاييد كند شخص مورد نظر ضرورت به سفر دارد. مثلا مشكل پزشكي دارد يا بايد در يك جلسه كاري مهم بازرگاني يا فرهنگي شركت كند. بالطبع به اداره ارشاد اسلامي مراجعه كردم و با ارايه مدارك و دعوتنامه فستيوال از ايشان درخواست مساعدت كردم. آقاي دكتر صالحي معاون فرهنگي وزارت ارشاد لطف كردند و نامه‌اي به من دادند خطاب به اداره گذرنامه جهت تسريع امور. بيست و هشتم بهمن‌ماه نامه را به اداره گذرنامه تسليم كردم و در كمال تعجب درخواست معاون وزير ارشاد در اداره گذرنامه رد شد. پس از 10 روز به من پاسخ منفي داده‌اند. يعني من تا شش ماه ديگر نمي‌توانم رواديد داشته‌باشم و در نتيجه نخواهم توانست در فستيوال «اينكروآچي» شركت كنم. حالا سوال اين است كه اگر قرار بر اين بود كه يك كشتي‌گير در مسابقات جهاني شركت كند يا   اگر قرار بود يك كارگردان در يك جشنواره سينمايي شركت كند‌، واكنش مسوولان به ماجرا همين بود؟  قطعا عادل فردوسي‌پور در برنامه 90 طرح موضوع مي‌كرد و تا چهار پنج مسوول فستيوال كشتي يا تربيت‌بدني يا اداره گذرنامه را پشت خط برنامه نمي‌آورد و به نتيجه مورد نظرش نمي‌رسيد دست از سر ماجرا برنمي‌داشت. يا اگر مورد سينمايي بود حتما در برنامه هفت يا از هزاران طريق ديگر سينماگران صداي خودشان را به گوش مسوولان مي‌رساندند. اما آيا همين اتفاق براي ادبيات هم مي‌افتد؟
بيش از دو هفته است كه هر روز از اداره گذرنامه به ارشاد و خانه كتاب و... حتي ناجي هنر مراجعه كرده‌ام. جوابي در كار نيست. هيچ كس اهميت نمي‌دهد كه يك نويسنده به يك فستيوال ادبي دعوت شده. كسي اين موضوع را مايه فخر ملي نمي‌داند. خيلي‌ها ادعا مي‌كنند حامي فرهنگ و ادبيات در اين كشور هستند ولي دريغ از اندكي مساعدت. مساله شركت كردن من در اين فستيوال نيست. اين امر نشان مي‌دهد كه نويسنده‌ها چه ارج و قربي دارند؟ جايگاه‌شان كجاست؟ چرا كميسيون اداره گذرنامه، نامه‌اي از معاون وزير بهداشت يا وزير بازرگاني را پاسخ مي‌دهد ولي به معاون وزير ارشاد پاسخي نمي‌دهد. چه كسي پاسخگوست؟
 ديگر گله نكنيم كه چرا ادبيات ايران جهاني نمي‌شود. از ماست كه بر ماست. حالا كه كتابي ترجمه شده و در فستيوالي مطرح شده آيا هيچ كس مساعدت مي‌كند تا نويسنده بتواند در جشنواره شركت كند؟ نه. سرها در گريبان است. ادبيات ايران هميشه مايه مباهات ايراني‌ها در جهان بوده است. امكان ندارد به جايي سفركني و نامي از حافظ يا مولوي ببري و سرها به نشانه احترام در مقابلت فرود نيايند. ايران فقط يك كشور خاورميانه‌اي نيست كه در ميان افغانستان و عراق واقع شده باشد و يك در ميان لابه‌لاي كلمات گزارشگرها به دليل موقعيت سوق‌الجيشي‌اش از آن نام برده شود. ايران سرزمين فردوسي و حافظ و مولوي و سعدي هم هست. هنوز هم هستند كساني كه به ادبيات اين سرزمين باور دارند و براي آن احترام قايل هستند. كاش خودمان هم ذره‌اي از احترامي را كه ديگران براي ادبيات كشورمان قايلند براي خودمان و ادبيات‌مان قايل بوديم. ادبيات مي‌تواند مانند كشتي يا فوتبال يا سينما مايه مباهات و افتخار ملي باشد. چرا ناديده مي‌گيريدش؟

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون