شعرِ شعرایِ صفوی در دیوان باباطاهري!
رضا ضيا
به دشتِ خاطرم جز غم نروید ز خاکم جز گل ماتم نروید
به صحرای دل بی حاصل من گیاه نا امیدی هم نروید
این دوبیتی را استاد شجریان (با اندک تغییری) در آلبومِ گلبانگ شجریان(2) به نام باباطاهر خوانده. (که قاعدتاً با استناد به دیوانِ چاپیِ او صورت گرفته) ولی از «احسنی خوانساری» است، وی خیاط بوده و همان ایّام هم چندان شهرتی نیافته و در اعتراض به دزدی اشعارش «به شوخی» این بیت را گفته:
اشعارش را «زلالی» و «قاضیامین»/ بردند و برادرانه قسمت کردند! (تذکره نصرآبادی،ص452 چاپ ناجی نصرآبادی، انتشارات اساطیر)
البته اهل شناخت در می یابند که ترکیبِ «گیاهِ نا امیدی» جدید تر از اینهاست که باباطاهر گفته باشد.اینجا هم «نرویَد» را به «نرویه» و «بی حاصلِ من» را به «بی حاصلِ مو» تبدیل کردهاند که لحنِ محلی و قدیمی بیابد.
«صفیای اصفهانی»
این شعر را نیز، استاد به زیبایی در آلبوم «شب سکوت کویر» خواندهاند، که با اندک تفاوتی از «صفیای اصفهانی» است؛
شوره بختم که بختم سرنگون بی تیره روزم که روزم تیره گون بی
شدم خواری کش کویِ محبت ز دستِ دل، که یارب غرق خون بی
(تذکره هفت اقلیم، چاپ حسرت، انتشارات سروش، ج2 ص 988)