سه قانعيراد
عباس كاظمي
قانعيراد را در سه سپهر متفاوت ميتوان درك كرد؛ قانعيراد به مثابه پژوهشگري كه حيطه كار خود را در علم و حوزه دانش قرار داده بود. قانعيرادي كه در دهه هشتاد در موقعيت رييس انجمن جامعهشناسي و تشكيلات سازماني قرار گرفت و قانعيراد در دهه نود كه به عنوان كنشگر فعال حوزه عمومي و روشنفكري عمل كرد. در اين يادداشت كوتاه سعي ميكنم اين سه دوره فعاليت او را اندكي شرح دهم.
قانعيراد اول، قانعيراد پژوهشگر است كه از اواخر دهه 60 و در دهه 70 فعاليتهاي علمي خود را به عنوان محقق در حوزه علم آغاز كرد. او را از دو دريچه به عنوان جامعهشناس علم ميتوان معرفي كرد: يكي به معناي كلي مطالعات جامعهشناسانه در حوزه علم و ديگري به معناي خاص آن يعني مطالعه و تحقيق در زمينه جامعهشناسي و علوم اجتماعي. در اين دومي قانعي راد نه تنها به عنوان محقق بلكه به عنوان مومن به جامعهشناسي فعاليت ميكرد. موضوعاتي كه او در آن تحقيق كرد تنوعي از فعاليتها در زمينه اجتماعات علمي، هنجارهاي علمي، تغييرات فرهنگي در فضاي دانشگاه، تعاملات دانشجو و استاد و مهاجرت نخبگان را در بر ميگيرد.
قانعيراد دوم را ميتوان در دهه 80 ملاقات كرد، فردي كه بيشتر در قامت يك كنشگر سازماني ظاهر شد. كسي كه فعاليت انجمني را سرلوحه كار خود قرار داده يا به عنوان رييس انجمن يا عضوي از آن كوششهاي زيادي براي ارتقاي سطح انجمن جامعهشناسي و همچنين دانش جامعهشناسي در كشور و خارج از آن كرده است. گسترش گروههاي علمي داخل انجمن كه از زمان دكتر عبدالهي شروع شده بود در زمان او به سرعت گسترش يافت و همين طور تقريبا در بسياري از دانشگاههاي كشور كه داراي رشته علوم اجتماعي بودهاند انجمن داراي دفتر و شعبه شده است. فعاليت در سطح بينالمللي و برگزاري كنفرانسهاي بينالمللي توسط انجمن از ديگر فعاليتهاي او بود و در نهايت امكان گفتوگوي پايدار و سازگار با نهادهاي حكومتي از ديگر زمينههايي بود كه در اين دوره او موفق به انجامش شده است.
قانعيراد سوم يكسر متفاوت بود، مرد حوزه عمومي. او در دهه 90 اگرچه دو شكل از فعاليت پيشين خود را ادامه داد اما بيشتر در نقش يك كنشگر مصلح اجتماعي ظاهر شد. او تمام وقت خود را به سخنراني، شركت در نشستها، شركت در جلسات متعدد و مصاحبه با روزنامهها و مطبوعات اختصاص داده بود و تا اندازه زيادي از زبان سخت علمي جامعهشناسي فاصله گرفته بود و تلاش كرده بود با زباني عامه فهم با مردم سخن بگويد. موضوعات متعددي چون شهر، صنعت پزشكي، دروغگويي و اخلاقيات جمعي، جوانان و زنان و فضاي مجازي و نظاير آن مورد توجه او قرار گرفته بود. قانعيراد در سالهاي آخر ضمن آشنايي با افكار مايكل بوراوي (جامعهشناس امريكايي) به مفهوم جامعهشناسي مردممدار علاقهمند شده بود و سعي ميكرد اين شكل از جامعهشناسي را توسعه دهد. او در نشست نقد كتاب زوال پدرسالاري در مشهد گفته بود كه ديگر ميخواهد براي مردم كتاب بنويسد و دست از نوشتن براي دانشگاه بردارد. شايد كتابي را كه در ذهن داشت نتوانسته باشد بنويسد و مرگ مجالش نداده باشد اما رفتار، فعل و نوشتارهاي مطبوعاتي وي در سالهاي اخير چونان كتابي گشوده براي علاقهمندان به علوم اجتماعي به ميراث باقي مانده است.