• 1404 سه‌شنبه 30 ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 4138 -
  • 1397 پنج‌شنبه 28 تير

نگاهي كوتاه به كتاب «ياد بعضي نفرات» به قلم سيمين بهبهاني

نگاه منتقدانه يك غزل‌سرا

علي عظيمي‌نژادان

امروز سالروز تولد سيمين بهبهاني است و به همين مناسبت، به يكي از كتاب‌هاي متفاوت او يعني«ياد بعضي نفرات » مي‌پردازيم. سيمين خليلي- كه بعدها پس از ازدواج نخستش به نام سيمين بهبهاني مشهور شد-در طول عمر هشتاد و هفت ساله‌اش علاوه بر سرودن اشعار مختلف و نوآوري‌هاي وزني در عرصه غزل‌سرايي (در كتاب‌هايي چون چلچراغ، مرمر و رستاخيز) ترانه‌هاي متعددي نيز براي ملودي‌سازان و آوازخوانان مشهور ايراني تصنيف كرد (از جمله ترانه‌هايي چون: ‌اي رقيب ساخته جواد معروفي، گمراه ساخته حبيب‌الله بديعي، فال حافظ ساخته منوچهر لشگري و...)؛ استعداد خود را در زمينه زندگينامه‌نويسي نيز به بوته آزمايش سپرد (به خصوص در كتاب با مادرم همراه)، چندين داستان كوتاه نوشت (كه به خصوص در كتاب كليد و خنجر جمع‌آوري شده‌اند) و در نهايت نقد و بررسي‌هاي فراواني نيز بر كتاب‌هاي شعر و داستان شاعران و نويسندگان مختلف نوشت كه بخش زيادي از آنها در دو جلد قطور به نام «ياد بعضي نفرات» آمده است. ويراست اوليه اين كتاب براي نخستين‌بار در سال 1378 توسط نشر البرز در 870 صفحه به چاپ رسيد و ويراست دوم اين كتاب براي نخستين‌بار در سال 1386 توسط انتشارات نگاه و در 824 صفحه چاپ شد. ساختار اين دو كتاب با وجود همنام بودن‌شان الزاما از يك الگو تبعيت نمي‌كند. در ويراست نخست، غزل‌سراي نامي علاوه بر انتشار گزيده‌اي از بررسي‌هاي خود بر آثار برخي از اهالي ادب (مانند منوچهر آتشي، منصور اوجي، فريدون مشيري، محمود دولت‌آبادي، هوشنگ گلشيري، شهرنوش پارسي‌پور و بيژن نجدي) مجموعه‌اي از بهترين گفت‌وگو‌هايي را كه تا آن سال با وي در مقام غزل‌سرا شده بود گرد آوري كرده بود اما ويراست دوم اين كتاب سراسر به نقد و بررسي آثار گوناگون ادبي و فرهنگي اختصاص دارد و در آن بررسي‌ها علاوه بر تحليل نوشته‌ها و سروده‌هايي كه درويراست نخست آورده شده بود، آثار بسياري ديگر از هنرمندان و اهالي فرهنگ چون: شهريار، سيدعلي صالحي، قيصر امين پور، صدرالدين الهي، احسان نراقي، رضا براهني و پگاه احمدي و... نيز مورد ارزيابي دقيق قرار مي‌گيرد. نقد و بررسي دقيق اين دو مجموعه و تعيين جايگاه اين كتاب در مقام مقايسه با آثار مشابه ديگر در اينجا امكان‌پذير نيست و زمان ديگري را مي‌طلبد. نگارنده اين سطور البته در دو مقاله‌اي كه پيش‌تر درباره جايگاه سيمين بهبهاني در سه عرصه غزل‌سرايي، ترانه‌نويسي و نقد ادبي نوشته بودم (مندرج درمجله گزارش موسيقي، شهريور 1393 و سايت قديمي‌ها منتشره در تير 1394) تا اندازه‌اي در اين باره نكاتي را بيان كرده‌ام. در اينجا تنها مي‌توانم به اين نكته اشاره كنم كه شيوه مسلط نقد و بررسي خانم بهبهاني در اين دو كتاب در چارچوب نقد غيردانشگاهي (غيرآكادميك) اما به‌شدت هوشمندانه و در چارچوب نقد عملي و راهگشا قرار مي‌گيرد. البته برخي نوشته‌هاي ايشان در اين دو كتاب از حد بررسي‌هاي كوتاه كلي و نقدهاي توصيفي (ريويو نويسي) فراتر نمي‌روند (مانند تحليل‌هاي او بر اشعار محمد حقوقي و فريدون مشيري)؛ بسياري از آنها در چارچوب نقدهاي پديدارشناسانه نوشته شده اند (مانند نقدي كه سيمين در ويراست دوم اين كتاب بر رمان «دل دلدادگي» شهريار مندني‌پور نوشته است و تا اندازه‌اي نقد بر مجموعه خاطرات پراكنده گلي ترقي و نقد بر رمان «تهران، شهر بي‌آسمان» اميرحسن چهل‌تن. البته بهبهاني در برخي ديگر از تحليل‌هايش نيز سعي كرده است كه ضمن تبيين كلي ساختار آثار مورد نظر با رويكردي بيروني و البته فارغ از تنفر-شيفتگي و با نگاهي موشكافانه و جزيي نگر با مسائل برخورد كند و در اين موارد تا اندازه‌اي به مرز نقد راديكال نزديك مي‌شود. به عنوان مثال وي در فصلي كه رمان موميايي جواد مجابي را مورد نقد و تحليل قرار مي‌دهد، ضمن اشاره به نثر محكم و شعر گونه اين كتاب و همچنين گرم و گيرا بودن و تخيل بديع و غريبش اينگونه مي‌نويسد كه: «به گمان من تكرار در اين اثر بيش از آنچه بايد به چشم مي‌خورد. بسياري از صحنه‌ها شبيه به هم هستند و بسياري از جمله‌ها در اين كتاب مفهومي همسان يا نزديك به هم دارند. براي نمونه، در همان صفحه آغازين كتاب مي‌خوانيم كه «خدايگان كشته شد» و در ادامه براي چگونگي پخش اين خبر چند صفحه سياه شده است و...» (ياد بعضي نفرات، انتشارات نگاه صفحه 614) او همچنين در فصل ديگري از اين كتاب در بخشي كه رمان «روزگار سپري شده مردم سالخورده» محمود دولت‌آبادي را مورد بررسي قرار مي‌دهد، ضمن تاييد قدرت نويسندگي وي و بيان نكاتي از قبيل اينكه: «شيوه نثر دولت‌آبادي، سراسر دستوري و دقيقي است و نوشته او در عين كشش و هيجان، نظم و حوصله و دقت را تداعي مي‌كند و... » درباره قسمتي از محتواي كتاب و شخصيت‌پردازي برخي كاراكترها انتقاداتي را مطرح مي‌كند و از جمله مي‌گويد كه: «اين رمان از بابت شرح و تفصيل احوال دروني، بيش و كم، تهي است و كسي نمي‌داند در روان عبدوس چه غوغايي است كه او را تا اين حد شقي و در قبال برادر و مادر و حتي زنان خود ستمگر كرده است و در عين حال چه اتفاقي موجب شده است كه اين موجود بي‌رحم، فرزندان خود، نبي و رضي را دوست بدارد و از جدايي آن دو آهو بره به درد باشد. كسي نمي‌داند كدام انگيزه نهاني، پري و زري را واداشته است تا از روسپي خانه‌هاي تهران سر در بياورند. فقر؟ بي‌سرپرستي؟ بي‌سوادي و بي‌فرهنگي؟ محيط محدود و خفقان گرفته خانواده و روستا؟ و ديگر چه؟ كسي نمي‌داند جنايت و قساوت با ضمير قليچ چه مي‌كند و هدي چگونه مي‌تواند با آن آرامش، آدمي را با ساطور بكشد و تكه تكه كند... روان همه شخصيت‌هاي اين كتاب براي ما ناشناخته مي‌ماند و فقط حوادث بيروني‌اش، بي‌آنكه بر هيچ رقت و عاطفه‌اي متكي باشد، ما را وامي دارد كه در مورد شخصيت‌ها به داوري بنشينيم. افزون بر اين، شخصيت‌هاي اين داستان همه منحط، پليد، بيمارگون و احمقند. آيا در روستا آدم‌هايي كه به نسبت بويي و بهره‌اي از خصايل انسان برده باشند وجود ندارد؟ آيا اين شخصيت‌ها همه نمادي از كثافت و نجاستند؟ تنها شخصيتي كه در اين كتاب تا حدي مهربان و در واقع يك آدم طبيعي است، با همه كچلي و درماندگي، رضي پسر بزرگ عبدوس است. ديگران همه احمق، خودخواه، حقه‌باز، پست فطرت، رياكار و جنايت پيشه‌اند. اين است كه معتقدم عده‌اي از شخصيت‌هاي اين قصه آميزه‌اي از مبالغه و اغراقند» (برگرفته از كتاب ياد بعضي نفرات ص 327 انتشارات نگاه)

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون