دربي يا داربي
سروش صحت
مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، پرسيد: «فكر ميكنين نتيجه داربي چي ميشه؟» زني كه عقب تاكسي نشسته بود، گفت: «دربي درسته يا داربي؟» پسر جواني كه كنار زن نشسته بود، گفت: «دربي.» مرد جلويي گفت: «نه، درستش داربيه.» مردي كه عقب تاكسي كنار پسر جوان نشسته بود، گفت: «اصلا بگيد شهرآورد.» مرد گفت: «لغت جهانياش داربيه.» زن گفت: «ميشه گفت بازي دو تيم همشهري.» مرد ديگر گفت: «شهرآورد همينه ديگه.» مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «حالا هر چي... نتيجه بازي چي ميشه؟» پسر جوان گفت: «چرا هر چي؟... دربي درسته... همه گزارشگرهاي تلويزيون هم ميگن دربي.» مرد گفت: «اتفاقا گزارشگرها همه ميگن داربي.» مرد ديگر گفت: «گزارشگرها لغت انگليسي نميگن... اونها ميگن شهرآورد.» راننده تاكسي گفت: «چه فرقي داره... دربي يا داربي يا هر چي ديگه... يكي بگه دلار قيمتش چقدر قراره بره بالا.» پسر جوان خنديد و گفت: «دلار درسته يا دالر؟» مردي كه جلوي تاكسي نشسته بود، گفت: «شما شوخي كردي ولي ميدونيد يورو اشتباهه، درستش اويروئه.» زن گفت: «ديگه يورو جا افتاده مثل اين ميمونه كه به فيل بگيد، پيل.» مرد گفت: «اتفاقا درستش پيله.» زن گفت: «پس به جاي سفيد هم بگيد سپيد.» مرد گفت: «معلومه، من هميشه ميگم سپيد.»... بحث ادامه داشت و تاكسي ميرفت و نتيجه داربي را كسي نگفت و قيمت دالر و اويروئه بالا و بالاتر ميرفت...