ناكاركردي نهادهاي اجتماعي
عباس عبدي
قسمت دوم
در يادداشت نخست اشاره شد كه ناكاركردي نهادهاي اجتماعي ريشه اين بحران است و به شواهدي دال بر ناكاركردي نظام آموزشي اشاره شد. نهاد دين؛ دين به منزله نهادي مهم كه به صورت سنتي اثرگذاري چشمگيري در جامعه داشته و نقش مهمي در تهذيب اخلاقي و انسجام اجتماعي ايفا ميكرده است در عمل و به دليل ادغام شدن نسبي با نهاد دولت، كارايي مستقل خود را از دست داده و ديگر چون گذشته اثرگذاري مناسب را ندارد و فاقد نفوذ كلام شده است. به ويژه آنكه گرايش شديد به شكلگرايي و مناسكگرايي ديني، آن را از محتواي گذشته خود تهي كرده است. نهاد دين آنچه را كه از ارتباط نزديك با نهاد سياست به دست آورده به بهاي از دست دادن اثرگذاري بر مردم و جامعه است. كافي است ميزان مراجعه و حضور مردم در سازمانها و مراسم ديني مثل مساجد، هياتهاي مذهبي، نمازهاي جمعه و... را با گذشته مقايسه كنيم. مقايسهاي كه از طريق مشاهده مستقيم نيز قابل انجام است. در نقطه مقابل ميتوان رويآوري به مراسم و سازمانها و برنامههاي عرفي و غيرمذهبي(و نه لزوما ضدمذهبي) را در نظر گرفت كه در مسير رو به رشد قرار دارند. براساس ظواهر و پوشش و نيز مجموع شاخصهاي ديگر نيز ميتوان فهميد كه از تعلقات مذهبي كاسته شده است كه يك علت عمده آن ناشي از ضعف نهاد دين در تاثيرگذاري بر جامعه است. مردم نيز به چنين روندي اعتراف دارند. پيمايش ارزشها و نگرشهاي ايرانيان(موج سوم)(1) نشان ميدهد كه در برابر 9.7 درصد مردم كه معتقدند وضع دينداري مردم نسبت به 5 سال پيش بيشتر شده 66.2 درصد نظر مخالفي دارند و معتقدند، وضع دينداري كمتر شده و 24 درصد نيز معتقدند فرقي نكرده است(ص 187) جالب است كه مردم استانهاي مركزي كه معمولا ديندارتر شناخته ميشوند بيش از ساير استانها معتقدند كه وضع دينداري نسبت به 5 سال پيش كمتر شده است. اصفهان 81 درصد، خراسان رضوي 74 درصد، قزوين 78 درصد، قم 70 درصد، مركزي 74 درصد، يزد 78 درصد. همچنين 65 درصد مردم معتقدند كه وضع دينداري در 5 سال آينده نيز كمتر خواهد شد(همان). مطالعه من درباره نامگذاري كودكان تهراني نشان ميدهد كه نسبت اسامي اسلامي براي نوزادان تهراني در سال 1394 فقط 40 درصد است كه پايينترين حد در 50 سال گذشته است. رقمي كه در سال 1345 برابر 57 درصد بود و در ابتداي انقلاب به بالاي 80 درصد رسيده بود.(عبدي، نامگذاري كودكان تهراني،: 127).
مطالعات ديگر هم در ماههاي اخير انجام شده كه نشاندهنده كاهش التزام به مناسك و عبادات است در حالي كه انتظار ميرود كه در جامعه ديني و با حمايت رسمي اين روند بهبود پيدا كند. مقايسه يافتههاي پژوهشي سال 1353 علي اسدي با يافتههاي كنوني در ميزان مسجد رفتن و نماز و روزه را انجام دادن، نشاندهنده اين تفاوت چشمگير است.
نهاد رسانه؛ در كنار نهاد آموزش، شايد بتوان ضعيفترين و ناكاركردترين نهاد را در جامعه ايران نهاد رسانه رسمي دانست. نهادي كه در قالب صداوسيما به علت انحصار طي چند دهه يكهتازي ميكرد و كليت نگاه و ساختار آن براساس انحصار شكل گرفت و به كلي از نقش رسانه به مفهوم واقعي خارج شد و نقش رسانهاي خود را به ازاي نقش تبليغاتي ترويجي كنار گذاشت. مطبوعات كه در يك مقطعي قدرتمند بودند در ادامه تضعيف شدند و از وضعيت مورد انتظار دور گرديدند. نهاد رسانه رسمي يا صداوسيما از هنگامي دچار اختلال اثرگذاري شد كه نهادهاي رسانهاي خارج از قدرت و اراده آنها شكل گرفت. ابتدا در حد محدودي اينترنت، سپس ماهواره و در ادامه شبكههاي اجتماعي مثل فيسبوك و در پايان ورود گوشيهاي هوشمند و تركيب گوشي هوشمند با اينترنت و شبكه اجتماعي، ميخي بود كه بر تابوت انحصار رسانهاي زده شد. براي اطلاع از اهميت ماجرا در همين اعتراضات دي ماه از مردم پرسيده شد كه اخبار اتفاقات اخير را از چه طريق پيگيري ميكردند؟ افراد ميتوانستهاند به دو گزينه پاسخ دهند. نتايج آن به شرح زير است.(2)
به نظر ميرسد كه صداوسيما 51 درصد سهام را در دست دارد! ولي اينچنين نيست. 80 درصد مردم حداقل از يكي از شيوههاي غير از صداوسيما پيگير اخبار اعتراضات بودهاند و اگر 9 درصد عدم پيگيري و بيجواب را هم در نظر بگيريم فقط 10 درصد مردم به صورت انحصاري از صداوسيما پيگير اتفاقات بودهاند. در حالي كه در گذشته اين رقم به بالاي 70 درصد ميرسيد. ولي مهمتر از آن اين است كيفيت افرادي كه به صورت انحصاري از صداوسيما اخبار را پيگيري ميكردند به حداقل رسيده است و شامل پيرترين و كمسوادترين و كماثرترين افراد جامعه ميشوند.
اگر اعتمادي به صداوسيما بود، نيازي نبود كه 63 درصد استفادهكنندگان از تلگرام، پس از فيلتر شدن آن، به سوي استفاده از فيلترشكن بروند. همين مطالعه نشان ميدهد تعداد كساني كه معتقدند صداوسيما واقعيات تجمعات را نشان نميدهد نسبت به كساني كه معتقدند واقعيات را نشان ميدهد حدود 2.8 برابر است و اين نشاندهنده بياعتمادي شديد به اين رسانه است. فراموش نكنيم اين داوري در حالي اظهار شده كه همين مردم معتقد بودند كه عملكرد صداوسيما در خصوص پوشش اخبار اين تجمعات نسبت به گذشته بهتر شده است. همين نشان ميدهد كه برداشت آنها درباره عملكرد گذشته اين سازمان خيلي بدتر بوده است. نظام اجتماعي ايران به طور ملموس و روشني متوجه شده كه به لحاظ رسانهاي در ضعف مفرط است و فاقد اثرگذاري حداقلي است و هر چه نيز بودجه به آن تزريق كند لزوما مشكلي حل نخواهد شد.
ادامه دارد
پينوشتها:
1- وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، دفتر طرحهاي ملي، ارزشها و نگرشهاي ايرانيان(موج سوم)، محمدرضا جوادييگانه، غلامرضا غفاري تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، 1395.
2- گزارش نظرسنجي، بررسي ديدگاه مردم ايران در خصوص تجمعات ديماه 1396، مركز افكارسنجي دانشجويان ايران(ايسپا)، دي 1396.