روايتي از نمايشگاه انفرادي درنگ در گالري آريانا
بومها همه سفيد نيستند
فاروق مظلومي
شايد درست باشد كه بگوييم كار هنري خوب يا بد نداريم. تمام اشيا ابژه زيباييشناسي هستند و با ادراك زيباييشناسي ميشود با آنها مواجه شد. گاهي نقشي كه از ريختن شربت آلبالو روي كف آشپزخانه ايجاد ميشود چنان ما را درگير ميكند كه اين مواجهه را ما اغلب در عميقترين آثار هنري انتظار داريم. آثار هنري برخورد متفاوتي با مخاطب دارند، آثار مفهومي خيلي زود لو ميروند و رسالت ارسال مفهومشان پايان ميپذيرد و از آن لحظه حداقل تا مخاطب بعدي خاموش و خنثي هستند اما آثار هنري انتزاعي چون وظيفه پيامرساني ندارند با وارد كردن مخاطب در جهاني خارج از جهان واقعي تجربهاي جديد براي مخاطب و خالق اثر ايجاد ميكنند، اين آثار تمام نميشوند و اثري براي تمام فصول هستند. آنها از نگاهي به نگاهي ديگر جان تازهاي ميگيرند در عرصه مفهوم و انتزاع، آثار صرفا زيبا مثلا نقشي از غروب زيباي دريا مظلومترين آثار هنري محسوب ميشوند كه صدالبته تابلوها و عكسهاي زيبا، حاصل تكنيك، مهارت و ابزار هنرمند هستند تا ذات هنري. از آنجايي كه دستيابي به مهارت و تكنيك و دانش هنري با كمي تفاوت زماني براي همه ممكن است پس با در نظر گرفتن تابلوي منظرهاي زيبا از جنگل به عنوان اثر هنري - كه يك بازنمايي شديد يا خفيف از فضاي سحرانگيز جنگل است- ميشود همه را هنرمند فرض كرد و زماني كه همه هنرمند باشند كمي هنر داشتن از اعتبار ميافتد. اما حقيقت اين است، هنرمندهاي واقعي كم و هنر ناب كمتر است چون آثار هنري حقيقي حتي توسط خود هنرمند قابل تكرار نيستند. آنها يك بار و يك جا اتفاق ميافتند. خيلي از نقاشها روي بوم سفيد نقاشي نميكنند اگر چه رنگ بومشان سفيد است. آنها خيلي از نقشها را قبل از شروع نقاشي احضار كردهاند و رد آنها روي بوم آماده است تا فقط رنگگذاري شود. دست اين نقاشها حتي در همين رنگگذاري هم آزاد نيست بلكه با فرمان تكنيك، سبك، جلوهفروشي، غافلگير كردن مخاطب و در نهايت شهوت شهرت و ثروت حركت ميكند.
اما بومهاي خانم ارغوان پيلهور كه از بيستوهشتم دي ماه آثار نقاشياش در مجموعهاي با عنوان «درنگ» در گالري آريانا به نمايش گذاشته شده است، حتما قبل از نقاشي سفيد بودهاند. منظورم بومهايي است كه رويشان نقاشي فيگورال - با شكلهاي نامشخص - ديده ميشود. در بعضي از آثار اين نمايشگاه تابلوهاي فيگوراتيو - با شكلهاي مشخص مثلا انسان - هم ديده ميشود، يعني تابلوهاي كه موتيف گل و مرغ دارد و عجيب است كه از همين تابلوها هم ميشود تكهاي را جدا كرد و به يك كار خوب انتزاعي رسيد. صدالبته اين جمله به اين معني نيست كه تابلوهاي گل و مرغ بد يا بيارزش هستند. حتي احتمال حضور موتيفهاي تكراري در يك كار انتزاعي هم بعيد نيست. مساله اصلي تعمد و خودآگاهي محض حين نقاشي است كه با روح هنر سازگاري ندارد. در واقع نقاشهاي مفهومي و پرسپكتورها- بازنماييكنندههاي پرسپكتيو واقعي مثلا منظره يك باغ - بيشتر از اينكه مفتون و مدهوش عمل نقاشي باشند، درگير آنچه نقاشي ميكنند، هستند. اما خانم پيلهور در بازنمايي صحنهاي از چند درخت عريان با وجود حضور نقش غيرانتزاعي درخت، تابلويي با فضاي انتزاعي ايجاد كرده است. اين اوقات است كه ميشود گفت اثر هنري قانون ندارد، يعني ميشود حتي با نقشي مشخص يك نقاشي غيرانتزاعي هم كشيد. مساله هنرمند است كه حين نقاشي با احضار و ايجاد ناخودآگاه نقشها فقط عمل نقاشي را دنبال كند يا اينكه با تفكر و تعقل و دقت يك مهندس الكترونيك شروع به طراحي يك مدار كند كه قرار است هر تكه از مدار وظيفه خاصي را انجام دهد. درختهاي خانم پيلهور مصداق خوبي براي خلاصهنگاري شبهانتزاعي است؛ به قول استاد ابوالقاسم سعيدي كه درختهاي نقاشيهايش معروف هستند: من وقتي درخت ميكشم، درخت نقاشي نميكنم فقط نقاشي ميكنم همين. همين جمله استاد سعيدي توجه و تاكيد نقاشهاي خوب را به عمل نقاشي و نه موضوع نقاشي نشان ميدهد. درختهاي استاد سعيدي با وجود شاخ و برگ معلوم نيست كه چه درختي هستند و خانم پيلهور هم درختهايش را در آبستراكسيون محض بدون شاخ و برگ نقاشي كرده است.
تاكيد روي رنگي مشخص در تابلوهاي خانم پيلهور از طرفي ميتواند به استقلال زباني ايشان دلالت كند و از طرفي ديگر ميتواند جسارت، نفوذ و ابهام تابلوها را كمتر كند. همواره رنگهاي تركيبي از رنگهاي خالص مشكوكتر هستند و ميتوانند سوال «اين تابلو چه ميخواهد بگويد؟» را بيشتر كنند كه سوال خوب و قابل انتظاري براي يك اثر انتزاعي است.
نمايش آثار انتزاعي و شبهانتزاعي و فيگوراتيو محض در نمايشگاه انفرادي اشتباه گالريدار و كيوريتور - مراقب هنري - است كه به كاراكتراسيون هنري يك هنرمند خوب و باتجربه مثل خانم ارغوان پيلهور صدمه ميزند.
در تابلوهايي از خانم پيلهور در نمايشگاه درنگ حضور خط فارسي ديده ميشود كه البته خوشنويسي رايج در نقاشي خطها نيست. اشعار و متوني خاص در اين تابلوها با تكرار زياد نگاشته شده است. همين تكرار، فرم خاصي را پديد آورده است كه با فرمهاي ديگر تابلو تفاوت دارد. گاهي فرمهايي از اين دست به دليل همين تفاوت ذكر شده به نقطه تاكيد تابلو بدل ميشوند و هنرمند بايد به اين نكته توجه كند.
آثار فعال و خوب خانم پيلهور در گالري آريانا تا نهم بهمن ماه منتطر گالريگردهاست.