نگاهي به رمان «راهنماي وداع» نوشته آن تايلر
مرگ هست، اشك نيست!
ساسان فقيه
آن تايلر نويسنده معاصر امريكايي است كه تا به حال سهبار فيناليست جايزه پوليتزر شده است و در سال ۱۹۸۹ براي كتاب
«Breathing Lessons» اين جايزه را برده است. «راهنماي وداع» با عنوان انگليسي
«The Beginner’s Goodbye» رماني از
آن تايلر است كه در سال ۲۰۱۲ نوشته شده و در سال ۱۳۹۷ با ترجمه كيهان بهمني در نشر ثالث به چاپ رسيده است. «راهنماي وداع» داستان مردي به نام آرون است كه از دو سالگي با معلوليتي در دست و پاي راست خود زندگي ميكند و حالا پس از مرگِ همسرش با چالشي مواجه شده است. آرون ويراستار انتشارات خانوادگيشان است، انتشاراتي كه به خاطر چاپ مجموعه «راهنمايي براي مبتديان» مورد اقبال عموم است؛ مجموعهاي كه عنوان كتاب حاضر نيز برگرفته از آن است:
«The Beginner’s Goodbye»،
«راهنماي وداع براي مبتديان» است كه كيهان بهمني به عنوان مترجم با همفكري ناشر نام «راهنماي وداع» را براي آن برگزيده است. از همين تغيير كوچك در ترجمه عنوان كتاب ميتوان فهميد كه مترجم آماده پذيرفتن چالشي بزرگ بوده است؛ چالشي كه به واسطه بازيهاي زباني نويسنده بايد به زبان فارسي منتقل ميشد كه اگر بخواهيم پس از خواندن اثر در مقام قضاوت بنشينيم، ميتوانيم راي به موفقيت مترجم در برگرداندن و منتقل كردن اين بازيهاي زباني بدهيم.
«راهنماي وداع» رماني بسيار ساده و خوشخوان است كه از زبان آرون ماجراي كنار آمدن او با مرگ همسرش، دوروتي را به تصوير ميكشد. آرون مردي سيوشش ساله است اما طرز نگاه او به وقايع پيرامونش، مخاطب را به اين باور ميرساند كه شايد آرون تجربه زيستي خيلي بيشتري داشته باشد؛ به نوعي اگر نويسنده در هيچ جاي اثر به سن او اشارهاي نميكرد، خواننده خودش به اين باور ميرسيد كه او شايد سنش حوالي شصت سال باشد. نكته جالبي كه در روايت اين داستان از زبان آرون مشهود است، استفاده مكررش از توصيف لباسهاي شخصيتهايي است كه با آنها مواجه ميشود؛ انگار آدمهاي اطراف آرون تنها با لباسهايشان قابل تشخيص هستند و اگر لباسهايشان را از آنها بگيري ديگر هيچ چيزي نيستند. به نظر ميرسد كه نويسنده در اوايل دهه هشتم زندگياش در ساختن شخصيت مردانهاي صداي خودش را بر صداي آرون غالب كرده است. «راهنماي وداع» از آن رمانهايي است كه پر از شخصيت است اما هيچگاه تعدد اين شخصيتها به واسطه نوع روايت و حضورشان در بافت داستان، مخاطب را دچار سردرگمي نميكند. همه چيز در فضايي رئال در اوج سادگي اتفاق ميافتد و هيچگاه چيزي آزاردهنده در اين داستان اتفاق نميافتد. ورود روايت به وقايع، هيچگاه درگير احساسات و درونگراييهاي افراطي نميشود و شايد بايد گفت كه حتي از اين وجه تهي است.
«راهنماي وداع» رماني درباره كنار آمدن با فقدان و مرگ آدمهاي مهم زندگي است، ولي اشك شما را در نميآورد. نويسنده روي مرز باريك مسائلي كه به ذات ميتوانند سياهيهاي را به تصوير بكشند حركت ميكند. مثل مرگ و معلوليت ولي هيچگاه وارد تاريكي نميشود. زندگي در سراسر اين رمان جريان دارد و شايد وقتي صحبت از زندگي است، اميد نيز وجود دارد؛ اميدي كه در پايان خوش اين كتاب نيز متبلور است.