بزنگاه
يكي از خوشيهاي اين روزهاي من، اون چيزي كه روزهاي من رو خوش ميكند، گپ و گفتوگو با هاله است كه مثل خودم، به اندازه خودم بد است. ما گناهكارها، ما بدها، از ديدن همديگر آرام ميشويم، كه تنها نيستيم، كه بدي همه دنيا را گرفته، اصلا اساسش بدي است. انگار بايد از همين بديها ارتزاق كني، انرژي جمع كني تا بتواني در كنار خوبها، خوب باشي، آزارشان ندهي...!
شب ممكن، نوشته محمد حسن شهسواري
فلاشبك
بازندهها كسايي هستن كه از باختن خيلي ميترسن، اونقدر كه حتي امتحانم نميكنن...
ساعتها