نقش امام هادي(ع) در احياي امامت و امامشناسي
آيتالله سيد هادي رفيعيپور٭
شهادت امام هادي(ع) را تسليت عرض ميكنم. امام هادي(ع) دهمين امام شيعيان و فرزند امام جواد(ع) هستند. فضايل ايشان به قدري بود كه حتي غيرمسلمانان و برخي نزديكان خليفه نيز به آن اذعان داشتند و تحت تاثير ايشان بودند. درباره علم حضرت، ذكر يك جريان تاريخي خالي از لطف نيست. اين ماجرا مربوط به زمان حضور امام در مدينه است؛ يعني زماني كه امام جواد(ع) در قيد حيات بودند و امام هادي(ع) هنوز به امامت نرسيده بودند. خليفه وقت به والي مدينه نامه نوشت كه كاري كنيد عليبن جواد(امام هادي(ع) بهلحاظ فكري از خاندان اهلبيت(ع) بريده شود تا بعد از امام جواد(ع) ديگر مشكلي از جانب اين خانواده براي خلافت پيش نيايد. والي مدينه هم ناصبيترين عالم مدينه را كه جُنيدي نام داشت مامور كرد تا به امام هادي(ع) كه در آن زمان كودكي حدودا هفت ساله بودند درس بدهد. پس از مدتي والي مدينه گزارش كار را از جنيدي پرسيد.
جنيدي گفت: علي بن جواد كودك نيست؛ بلكه عالمي است كه من از محضرش استفاده ميكنم! و در تاريخ آمده است كه جنيدي پس از اين جريان از شيعيان و محبين اهل بيت(ع) ميشود؛ در حالي كه ناصبيترين فرد زمان خودش بود. من در اينجا به نكته ديگري اشاره ميكنم و آن اين نكته است كه سه اقدام مهم فكري و اعتقادي امام هادي(ع) كه بهوسيله شبكه اطلاعرساني ويژهاي انجام ميشد، عبارت بودند از: احياي واقعه عاشورا؛ احياي واقعه غدير و از همه مهمتر احياي امامت و امامشناسي. از امام هادي(ع) رواياتي درباره فضيلت زيارت امام حسين(ع) و تربت آن حضرت و نيز يك زيارت ويژه درباره اباعبدالله(ع) نقل شده است. سوال مهمي كه درباره امام هادي(ع) مطرح ميشود اين است كه ايشان چگونه با وجود محصور بودن و محدوديت شديد توسط حاكميت به امور شيعيان رسيدگي ميكردند؛ بهويژه آنكه در زمان آن حضرت بر تعداد شيعيان بسيار افزوده شده بود و در مناطق مختلفي مانند يمن، مصر و ايران حضور داشتند. علت مهم اين گسترش هم تبعيد اصحاب اهل بيت(ع) به مناطق گوناگون بود توسط خلفاي بنياميه و بنيعباس؛ اين افراد در بلاد مختلفي كه به آنجا تبعيد ميشدند معارف اهلبيت(ع) را ترويج ميكردند؛ عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. عليايحال در پاسخ به اين سوال بايد بگوييم كه در چنين شرايطي امام بهوسيله شبكه خاصي كه ما آن را «سازمان وكالت و اطلاعرساني» ميناميم به امور شيعيان ميپرداختند. عدهاي معتقدند چنين سازماني در زمان امام صادق(ع) نيز بوده و حتي برخي آن را به زمان اميرالمومنين(ع) نسبت ميدهند. از نظر بنده چنين سازماني از زمان امام صادق(ع) و امام باقر(ع) شكل گرفت و ريشه دواند؛ اما در زمان امام هادي(ع) بهشكل مخفي و البته متقن گسترش يافت. حضرت در بلاد مختلفي كه شيعيان حضور داشتند نمايندگاني را گماشته بودند و شيعيان را به آنها ارجاع ميدادند و از سامرا(تحت شرايط سخت امنيتي) به آن نمايندگان نامه مينوشتند و بدينترتيب شيعيان را امامت ميكردند. علاوه بر اين نمايندگان، اشخاص ديگري هم بودند كه ضمن نشر دستورات و علوم امام هادي(ع)، مبالغي را كه مردم تحت عنوان خمس و زكات يا عناوين ديگر پرداخت ميكردند، به نماينده خاص حضرت ميرساندند و آن نماينده نيز ميدانست كه طبق نظر امام اين بودجهها را در چه راهي بايد صرف كند. از نمايندگان معروف امام هادي(ع) ميتوان به جناب عبدالعظيم حسني(ع) در ري و احمد بن اسحاق در قم اشاره كرد. رواياتي نيز درباره فضيلت حضرت عبدالعظيم(ع) نقل شده است. ايشان از طرف امام هادي(ع) و بهطور مخفيانه منطقه ري را رهبري ميكردند. بهطور كلي حضرت در نواحي مهمي كه شيعيان حضور داشتند نمايندگاني را گماشته بودند؛ مانند: مدينه، مكه، يمن، بحرين، كوفه، بغداد، ماوراءالنهر، مصر، مغرب و... برخي نامههايي كه حضرت براي اين نمايندگان ميفرستادند موجود است. باز هم تاكيد ميكنيم كه اين مكاتبات و ارتباط امام با نمايندگان، به دليل حفظ امنيت جان و مال شيعيان بهشكل مخفيانه بوده است؛ چون در آن زمان اگر مشخص ميشد كسي محب امام است، او را ميكشتند و حتي متوكل به عمال خود دستور داده بود اگر نسبت به كسي ظن داشتيد كه شيعه يا محب امام است او را بكشيد. چنين شرايطي ايجاب ميكرد كه سازمان وكالت و اطلاعرساني با تكيه بر اصل «تقيه» پيش برود. نكته مهم ديگر اين است كه اين سازمان، مقدمهاي بود براي شرايط غيبت كبري. امام هادي(ع) و حتي فرزندشان امام حسن عسكري(ع) با گسترش چنين شبكهاي بهطور غيرمستقيم به شيعيان ياد ميدادند كه چگونه بهوسيله ارتباط با نمايندگان و نواب امام، يك شبكه ارتباطي وسيع و بينالمللي داشته باشند. بهتعبير ديگر سازمان وكالت و اطلاعرساني در زمان حضور امام معصوم، مقدمهاي بود براي شكلگيري «سازمان فقاهت» در زمان غيبت. شما ملاحظه ميكنيد كه پس از غيبت صغري و نواب چهارگانه خاص حضرت ولي عصر(عج)، شيعه با سازمان فقاهت اداره ميشود. يكي ديگر از كاركردهاي مهم نظام وكالت و اطلاعرساني و نظام فقاهت، نوعي تقسيم مسووليت است؛ بدين نحو كه امام يا مرجع تقليد، به امور كلي جامعه ميپردازند و پاسخگويي و رسيدگي به امور جزيي در مناطق مختلف را به نمايندگان ميسپارند.
*موسس و مدير موسسه تحقيقاتي امام هادي(ع)