ملاحظات انتقال بين حوضهاي
كاوه معصومي
بدون اينكه بخواهم درباره طرح مشخصي داوري كنم قصد دارم ملاحظات مربوط به اجراي طرحهاي انتقال بينحوضهاي آب را مورد توجه و يادآوري قرار دهم. نگاه برخي افراد كه ميگويند بطور كلي در هيچ شرايطي نبايد آبي منتقل شود را قبول ندارم اما تاكيد ميكنم كه انتقال آب همواره بايد به عنوان گزينه آخر مورد توجه سياستگذاران قرار بگيرد. هميشه انتقال بين حوضهاي يك رقيب دارد آن هم كار روي مديريت تقاضا در حوزهگيرنده آب است.
اگر مديريت تقاضا جواب نداد آن وقت ميتوانيم سراغ انتقال برويم. بايد يك چك ليست داشته باشيم و مشخص كنيم كه آيا قبل از رفتن سراغ طرحهاي انتقال آب بقيه طرحهايي كه بتوان با اجراي آنها كمبود آب را جبران كرد امتحان كردهايم. اما ما چه كردهايم؟
بيش از 60 سال است كه سياست انحصاري بخش آب در ايران بر عرضه متمركز بوده است. دايما از منابع برداشت كردهايم و جواب تقاضاها را دادهايم. وزارت نيرو عملا تبديل شده به نهاد حاكميتي كه ساخته شده براي اينكه به سفارش تامين آب پاسخ دهد و از همينرو بطور تاريخي به مساله مديريت كاهش تقاضا توجه نكرده است. در حوزه اجتماعي چند دهه است كه ما منفعت ملي را قرباني منافع بخشي كردهايم و از دهههاي متاخر حتي اين منافع قرباني منافع فردي شده است.
بايد كوشش كنيم كه موضوع رنگ سياه و سفيد به خود نگيرد. انتقال بينحوضهاي به عنوان يك ايده مهندسي مثل هر ايده ديگري، ميتواند داراي منافع و زيانهايي باشد. منفعت ملي اقتضاء ميكند كه به آب به عنوان يك دارايي ملي بنگريم وگرنه خود را به عنوان يك مشكل و چالش ملي مطرح خواهد كرد. به خصوص آن هنگام كه پاي حيات و ممات ساكنان سرزمين مطرح باشد. همين ملاحظه است كه انتخاب انتقال بين حوضهاي را دشوار ميكند. زيرا دستكاري بزرگي در ساختار فضايي و به ويژه ساختار و كاركردهاي اكولوژيك است. از اين نظر نيازمند بيشينه كردن دقت علمي در مطالعات و كمينه كردن ريسكها و پيامدهاي منفي در اجرا و بهرهبرداري است. پايداري طرحهاي انتقال بين حوضهاي امر مهمي است كه چيزي جز موارد فوق و نيز ايجاد يك وضعيت برد- برد نميتواند آن را تضمين كند.
در اين راستا بايستي شناخت دقيقي از فايدهها و زيانهاي كوتاهمدت و بلندمدت طرح داشت. فايده برندگان و زيانديدگان احتمالي را به دقت شناخت. تحليل دقيقي از نقش آفرينان و نقش و مسووليت هر كدام ارايه داد و تمهيدات لازم براي اينكه در جريان اجراي طرح همه به برنده - نه در كوتاهمدت كه در بلندمدت - تبديل شوند. ايجاد نفع متقابل براي حوضهدهنده آب، نكته كليدي در اين باره است.
يكي ديگر از طرفهاي اين بازي برد – برد بطور قطع محيط زيست است كه بايد منافع آن مورد توجه قرار گيرد.
پس بهتر است به جاي سپيد و يا سياه ديدن موضوع نگران سنجيدگي و به حداقل ممكن رساندن اشتباهات احتمالي تصميمات باشيم. در اين ميان موضوعي كه نبايد به زير فرش جارو شود همانا تمركز بر بهبود وضعيت مديريت تقاضا و مصرف است موضوعي كه ديگر نميتواند به تاخير انداخته شود.