بازچرخاني آب عاقلانهتر از انتقال
رضا حاجي كريم
آيا اجراي طرح انتقال آب درياي خزر به فلات مركزي ايران توجيه اقتصادي دارد؟ بهتر است در فضاي اقتصاد و برآورد اعداد صحبت كنيم كه خود دولت يا دوستان اقتصاددان براي هزينه اجرا تخمين زدهاند. پيش از پرداختن به آن سوالي كه مطرح ميشود اين است كه 200 ميليون متر مكعب آبي كه قرار است انتقال يابد قرار است به چه مصرفي برسد؟ وقتي از آب شيرين كن قرار است استفاده كنيم اولين چيزي كه به ذهن ميرسد مصرف شرب آن آب پس از انتقال است. ميزان مصرف شرب چقدر است؟ مطالعات موجود نشان ميدهد كه منابع موجود براي مصرف شرب كفايت ميكند و ميماند مصرف در بخش صنعت و كشاورزي. تكليف بخش كشاورزي روشن است؛ توليد هيچ محصول كشاورزي با آبي كه از خروجي آب شيرين كن بيرون ميآيد منطق اقتصادي ندارد چرا كه برآوردها نشان ميدهد حداقل قيمت آن متر مكعبي 15 هزار تومان خواهد بود. در حالي با توجيههاي عجيب و غريب مانند توسعه فرصتهاي گردشگري از طرق انتقال آب دفاع ميشود كه تاكنون از توجه به گزينههاي ديگر تامين آب غفلت شده است. مثلا اين پرسش مطرح است كه چند درصد فاضلاب اين استانها بازچرخاني ميشود؟ و نكته ديگر اين فاضلابي كه بازچرخاني ميشود چند بار بازچرخاني ميشود؟ امروزه در دنيا تكنولوژيهايي وجود دارند كه ميتوانند آب را تا ده بار بازچرخاني كنند، پس ميشود با اصلاح چرخه مصرف آب ابتدا فاضلاب را از سطح شهر جمع كرد و چندين بار در صنعت مصرف كرد و بعد از آن وارد فضاي مصرف آب كشاورزي كرد و پساب كشاورزي را هم در جايي ديگر استفاده كرد. حالا با وجود چنين فرصتهاي فني چرا بايد سراغ طرح انتقال آب درياي خزر با تبعات زيست محيطي زياد رفت؟ به نظر ميرسد مطالعات اين طرح جامع نبوده و در انجام آن هم بسيار شتاب زده عمل كردهاند. ميگويند مطالعات تكميلي موجود است. اگر موجود است چرا در دسترس كارشناسان و در معرض نقد و بوته آزمايش دانشگاهيان قرار نميگيرد تا نظر خودشان را اعلام كنند؟ در آماري كه وزارت نيرو در رابطه با ميزان هدررفت در شبكههاي انتقال و توزيع آبرساني اعلام كرده است استان سمنان هدررفت بالايي دارد. با كاهش اين هدررفت بخش عمدهاي از ميزان آب قابل استحصال است. ما با اجراي بازچرخاني فاضلاب هم كار زيستمحيطي ميكنيم و هم ميتوانيم از انتقال آب از خزر منصرف شويم. امروزه كارشناسان در دنيا به اين نتيجه رسيدهاند طرحهايي كه پايه آن بر مبناي مداخله محيط زيست است؛ مردود هستند.
ما بايد با درس گرفتن از تجربههاي ديگران سراغ راهكارهايي برويم كه با اقليممان سازگار باشد. از سوي ديگر بايد به تبعات استفاده از دستگاههاي آب شيرينكن هم توجه كنيم. آب شيرينكنها در دنيا دو مشكل دارند: يكي مصرف بالاي انرژي است و ديگري پساب بسيار شوري كه توليد ميكنند. براي مثال شوري آب خليج فارس در 30 سال گذشته چقدر افزايش يافته است؟ اين آسيب عمدتا ناشي از فعاليت آبشيرينكنهاي كشورهاي حاشيه خليج فارس است. ما در جاهايي كه به سواحل درياهاي آزاد دسترسي داريم ريختن پساب آب شيرين كن تغييري ايجاد نميكند اما در حاليكه خليج فارس از سمتي با درياهاي آزاد ارتباط دارد باز هم دچار مشكل افزايش شوري شده است و ممكن است در 30 سال آينده مانند بحر الميت شود. حال در اين طرح يا ما قرار است اين پساب را در درياي خزر بريزيم و يا در كوير تخليه كنيم كه اين كار باعث به وجود آوردن رودخانه آب شور خواهد شد. موافقان طرح در مصاحبهاي مطرح كردهاند كه از تكنولوژي مناسبي براي بخش پساب بهره ميگيرند كه آب شور كمتري ايجاد كند يا حتي توليد نكند در صورتي كه اين تكنولوژي در دنيا همه بهصورت پايلوت است و حتي اگر نباشد ما چقدر به اين سطح از تكنولوژي دسترسي داريم؟ با عجلهاي كه براي اجراي اين طرح داريم آيا ما فرصت بومي سازي اين تكنولوژيها را داريم، يا از توليد كننده خارجي بايد اين تكنولوژي را گرفت؟ آيا با اين شرايط فعلي مملكت و تحريمها ما دستمان به آن تكنولوژي ميرسد؟ امروزه تكنولوژي در زمينه شيرين سازي آب به اندازه تكنولوژي تصفيه پساب پيشرفت نداشته است، در دنيا به اين نتيجه رسيدهاند تصفيه پساب با توسعه پايدار بيشتر تطابق دارد تا شيرين سازي آب. هزينه اين طرح اگر در اختيار بانكهاي توسعه قرار بگيرد و آنها بتوانند سرمايهگذاري كنند در اجراي طرح تصفيه و بازچرخاني پساب حجم كمتري هزينه خواهد شد و از نظر فني ما جهش تكنولوژيكي خواهيم كرد. اكنون ما طرحهاي اجرايي تصفيه فاضلاب را با تكنولوژي داخلي به خوبي ميتوانيم اجرا كنيم. جنبههاي اقتصادي و فني اين طرح هم در كنار جنبههاي زيستمحيطي از مطالعه باز مانده است. از نظر اقتصادي مساله منابع مورد نياز اجراي طرح انتقال آب درياي خزر به فلات مركزي ايران و در مراحل بعدي منابع مورد نياز بهرهبرداري، برق، تعميرات، استهلاك و نگهداري اين خط لوله و پروژه از كجا قرار است تامين شود؟ با وجود همه اين مسائل در اين طرح آيا در استانهاي هدف اين طرح هيچ راهحل جايگزين و بهينهتر براي دسترسي به آب به غير از انتقال آب درياي خزر به آنها وجود ندارد؟