رسم آن داريم كه بحق در برابر آن دست از سياستها و برنامههايي كه از صدا و سيما نميپسنديم و نادرست و برخلاف حق و حرفهايگري قلمداد ميكنيم، اعتراض و شكوه كنيم. ولي به باور من، ضمنا حق اين است كه اگر موارد مثبت و تحولات رو به جلويي در توليدات رسانه ملي ديديم نيز بيملاحظه و بدون پروا از شماتت ديگران، از آن تقدير كنيم.
سالهاست كه در خارج از كشور، بدون هيچگونه روشنفكربازي منزهنمايانه مرسوم، در صورت امكان برنامههايي از شبكههاي داخلي ايران را ميبينم. در ابتدا از طريق امكان محدود ديش و ريسيور ماهوارهاي، بعد از طريق رايانه و اينترنت و اكنون با امكاناتي كاملا گسترده از طريق اينترنت و اي.پي.تي.وي به همه شبكههاي داخلي سراسري، بينالمللي و منطقهاي دسترسي داشته و در حد امكان و مجال برنامههاي آنها را ميبينم.
موارد زيادي بوده كه از برنامههاي توليدي يا خبري تلويزيون ايران تعجب كردهام، عصباني شدهام و حتي گاهي به كيفيت پايين آنها و توهين به شعور مخاطب و بياحترامي به بيننده اعتراض كردهام. گاهي بوده كه شبكههايي مثل «جامجم» با اقتدار كارش را شروع كرده و به مرور معتبر شده، ولي كمكم با تغييرات سريع مديريتي و ضربههاي ناگهاني از قبيل كاهش يكشبه سه شبكه به يك شبكه، خودزني كرده و به اعتبار و مخاطب خود چوب حراج زده است. داستان شبكه بينالمللي پرستيوي و از دست دادن اعتبار و نفوذ بينالمللي آن، به دست خود، نمونه ديگري از اين تكرار ملال است. برعكس، گاهي شبكههايي چون «شبكه مستند»، بيسروصدا، لرزان و نامطمئن كار خود را شروع كرده، ولي به مرور، چراغ خاموش و به دور از جنجال و تزريق تبليغات مرسوم، ديده شده، جاي خود را در بين مخاطب كيفي و سختگير باز كرده و به محلي براي پخش برنامههايي داراي استاندارد بالاي كيفي، متفاوت و بعضا فاخر و شاخص تبديل شده است.
داستان جنجالي تعطيلي و انحلال برنامه نود، با همه خوبيها و بديهاي آن و انتقاداتي كه شخصا به آن دارم را هم از ياد نبردهايم كه چگونه اين دستاورد مهم رسانهاي كشور كه در زمان حيات آن مدام با اتهام سوپاپ اطمينان نظام بودن مواجه بود را هم فراموش نكردهايم. اقدامي كه منجر به قهر بسياري با سيما شد و هنوز معلوم نشده كه نود و عادل فردوسيپور دقيقا هدف كدام تير غيب قرار گرفتند.باري، در گذشته شبكه سه سيما يك برنامه مذهبي به نام استوا داشت كه از نظر شكل و محتوا، تفاوت چشمگير و قابل ذكري نسبت به ديگر برنامههاي متعدد گفتوگومحور داخلي نداشت. اكنون اين برنامه مدتها پس از تعطيلي، با همان نام، ولي با فرمتي جديد، اجرايي متفاوت و سردبيري و طراحي بديع بازگشته و به يك برنامه محتوامحور و ميزگرد مانند به بحث و بررسي عميق و نه لزوما جدلي و جنجالي به موضوعات مهم اجتماعي و فرهنگي مورد علاقه اقشار مختلف جامعه پرداخته است.
يك ارزيابي اوليه بر اساس پنج اپيزود اوليه پخش شده از اين برنامه كه شنبهشبها روي آنتن ميرود، استوا را در جايگاهي فرا و وراي برنامههاي مرسوم گفتوگومحور شبكههاي مختلف قرار ميدهد. از نظر من، اين برنامه از معدود برنامههايي است كه اصرار دارد به جاي ايجاد يك فضاي دورهمي از افرادي داراي يك نگاه و نظر براي جمعآوري استشهاد براي ديدگاهي از پيش تعيين و تثبيت شده، تلاش ميكند كه در بالاترين وجه ممكن، افراد موجه و متخصصي با نظرات مختلف (موافق، مخالف و ميانه) درباره موضوعي واحد را دور هم گرد آورده و در فضايي آرام ولي جدي و به دور از تعارفات مرسوم، با احترام به مخاطب و موضوع، ديدگاههاي خود را مطرح كرده و در آخر احساس دريافت افزونه جدي علمي و معرفتي را به بيننده منتقل كند.
انتخاب موضوعاتي چون شهريور 1320، روايتهايي از دفاع مقدس، نژادپرستي و قوميتگرايي، پديده نوكيسگي و جهان رسانه و آثار آن بر دنياي امروز، نشاندهنده آن است كه تهيهكنندگان اين برنامه واقعا در تلاش هستند كه با توجه به مقتضيات و الزامات «جهان رسانه و دنياي امروز»، برنامهاي متفاوت، فاخر با شكل و محتوايي در سطحي قابل قبول ارايه كنند.
شهامت گردانندگان «استوا» در انتخاب موضوع و دعوت از ميهمانان مختلف، حتي با معيارهاي حاكم بر رسانه ملي، هنوز به حد مطلوب خود نرسيده. ولي هنوز آغاز كار است. برنامه پژوهشمحور نياز به ساز و كار و صبر و درس تجربه و آموختن از موارد موفق و ناموفق داخلي و خارجي نسبتا مشابه ديگر دارد. اين كار به تدريج در همين چند اپيزود اوليه مشهود است. ولي مخاطب داراي حق انتخاب موارد ديگر نميتواند ماهها براي بهبود تدريجي احتمالي اين برنامه صبر كرده و دست به ريموت كنترل تلويزيون خود نزند.
به نظر من بخش پژوهش و اجراي اين برنامه با مشكلاتي مواجه است. بخشي از اين مشكلات با تعامل جدي مفصل با ميهمانان قبل از برنامه و تبيين خطوط كلي بحثها و نه جزييات آن، قبل از ضبط، حل شدني است. بخشي از مشكل هم البته به جدا بودن ناگزير سمت سردبير و مجري برميگردد كه تفكيك اين دو شغل از هم، ناگزير هماهنگي و وحدت عمل را در اجرا دچار مشكل ميكند.
«استوا» هنوز در آغاز كار پرثمر ولي پردردسر خود است. ساخت چنين برنامههايي در ايران، گام نهادن بر لبه تيغ يا راه رفتن روي خط آتش است. بديهي است كه كوتهنظران داخلي كه توجهي به مصالح راهبردي ندارند، همگام با حسودان و مغرضان خارجي منتظرند تا اين برنامه را بياعتبار كرده و به زمين بزنند. كساني كه اصرار دارند براي اثبات نگاه همه يا هيچ خود نشان دهند كه تلويزيون نه ميتواند، نه حق دارد و نه بايد مجال يابد كه برنامه متفاوت جدي محتوايي پژوهش محور توليد كند.
تلاش كنيم كه «استوا» بماند و پيشرفت كند و بيشتر ديده شود. بايد از چنين رخداد محترم و فرخندهاي در سيما و شبكه سه استقبال كرد. حق و انصاف حكم ميكند كه بيملاحظه و پردهپوشي از چنين برنامه پرمحتوا، جدي و متفاوتي با صداي بلند حمايت كرد. چنانكه در موارد انتقادي، بيملاحظه به سوءعملكرد سيما شكايت كرده و بدان اعتراض كردهايم.