آب گلآلودِ سياست و ماهي قدرت
آنان برخلاف گذشته، نبض رسانهاي كشور را در اختيار دارند، هرچند اين مساله براي آنان مشكلاتي را ايجاد ميكند و تاكنون نيز ايجاد مشكل كرده است، از جمله علت بخشي از شكست آنان در جريان دولت پيشمحصول اين انحصار رسانهاي بود؛ ولي در هر حال نظارت غيررسمي از طريق رسانهها كماكان در اختيار آنان است. بنابراين جاي هيچگونه نگراني از حيث استفاده از امكانات دولتي براي اثرگذاري بر انتخابات نيست، مگر آنكه به نفع جريان مقابل دولت استفاده شود كه جاي نگراني دارد. پس چرا با فعال شدن احزاب اصلاحطلب تحت هر عنواني مخالفت ميشود؟ چند دليل عمده دارد. دليل اول، ترس از شكست در انتخابات است و اينكه از ابتدا ميخواهند با ذكر اين مسائل و اعتراضات فضاسازي كنند تا در ادامه و در صورت شكست سنگين توجيهي براي خود داشته باشند. اين مساله را در انگيزه ارايه طرح استاني كردن انتخابات نيز ميتوان ديد. دليل دوم زمينهسازي براي انجام اقدامات بعدي است. اگر تندروهاي آنان به اين نتيجه برسند كه براي جلوگيري از شكست خود چارهاي جز انجام برخي اقدامات و ايراد اتهامات ندارند، بنابراين بهتر است كه از اكنون زمينهسازي كنند و چه چيزي نقدتر از دخالت دولت در انتخابات است. ولي دليل سوم ريشهايتر از دو مورد پيشين است. اصلاح اين كشور بدون رسيدن به نظام حزبي ممكن نيست. كشور را با افراد نميتوان اداره و درست كرد. بنابراين چارهاي جز كمك به شكلگيري احزاب نداريم. حزبي بودن بايد افتخار شود و نه عكس آن. طبيعي است كه رقابت حزبي به منزله آن است كه افراد حزبي در جايگاه مسوولان دولتي قرار ميگيرند و اين امر بايد همراه با تداوم ارتباطشان با حزب متبوع آنان باشد. همچنان كه در نظامهاي حزبي چنين است. نخستوزير بريتانيا، رييس حزب اكثريت است و دليلي ندارد كه از حزب تبري جويد. پيشبرد امور از طريق رقابت حزبي ممكن است و نه رقابت فردي. بنابراين با اعتراض و مخالفت به حضور آقاي جهانگيري در جلسه حزب كارگزاران؛ درصدد هستند تا با اين كار خود مسوولان دولتي را از ريشه حزبي خود جدا كنند و حزب را به موجودي غيرمرتبط با سياست و كسب قدرت تبديل كنند و اين بزرگترين هدف كساني است كه ميخواهند از آب گلآلودِ سياست (جامعه بدون حزب) ماهي قدرت بگيرند. بنابراين بايد از حضور احزاب و اعضاي دولتي آنان در حزب و برنامههاي حزبي دفاع كرد و مسووليت شكست و پيروزي امور جامعه را هم متوجه احزاب كرد و نه افراد. انتخابات مجلس در جامعه غيرحزبي با سرنوشت مجلسي مواجه خواهد شد كه ميبينيم.