• 1404 جمعه 16 خرداد
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
fhk; whnvhj ایرانول بانک ملی بیمه ملت

30 شماره آخر

  • شماره 3245 -
  • 1394 يکشنبه 27 ارديبهشت

نمايش فيلم «برادران لومير» به‌مناسبت 100سالگي «اورسن ولز»

اگر اين يك تحجر است متحجر درجه يك هستم

  الكساندر آوانسيان/ همزمان با برگزاري شصت و هشتمين دوره جشنواره فيلم كن و اعلام عناوين بخش كلاسيك‌هاي جشنواره مشخص شد كه اين‌بار نيز اين بخش بسيار پربار و جدي با حضور فيلمسازان جدي‌تر از همتايان امروزي خودشان برگزار مي‌شود.
در اين بخش، امسال صدمين سالگرد تولد «اورسن ولز» جشن گرفته شد، «آن درخت مملو از پرندگان» (نقل قول از ژان كوكتو درباره ولز)؛ بخشي كه قطعا هر سينما دوست جدي و اهل تفكر نمي‌تواند به راحتي از كنارش بي‌تفاوت بگذرد زيرا در اين صورت ميزباني برادران لومير، لوكينوويسكونتي، لويي مال، آكيرا كوروساوا، سرگئي آيزنيشتاين، مارسل كارنه، عثمان ثمبن و اورسن ولز را از دست خواهد داد.
بخش بسيار مهم اين مهماني ويژه، حضور پررنگ فيلم‌هاي برادران لومير است اما دليل اين حضور براي مخاطب امروزي سينما آن هم در جشنواره كن 2015 چيست؟
آيا چون قرار است به ياد بياوريم كه لوميرها جزو نخستين فيلمسازان تاريخ سينما بودند؟ آيا رييس بخش كلاسيك‌هاي اين دوره از جشنواره انساني است عقب افتاده و دور از جريان روز سينما كه دلش هواي لوميرها را كرده است؟ آيا گردانندگان اين بخش فقط دل‌شان مي‌خواست ببينند فيلم‌هاي برادران لومير با استفاده از فناوري 4k روي پرده بزرگ چگونه خواهد بود؟ قطعا خير: لوميرها پيام‌آوران سينما هستند! اين برادران در كنار ويليام ديكنسون، اديسون، ملي يس، ادوين پورتر، گريفيث و... راهي را آغاز كردند كه در سال‌هاي اخير از دوران اوج و شكوهش فاصله زيادي گرفته و شايد به قول ژان لوك گدار «سينما مرده است» اما حتي اگر هم قرار باشد در اوج حضيض باشد قافله سالارانش «قصه، انسان، روايت» را با «مسائل جنسي، جلوه‌هاي ويژه و گرد و خاك براي هيچ» تاخت زده‌اند. برادران لومير، چشم ديگري را به واقعيت جهان گشودند؛ واقعيتي كه شايد به زعم بسياري از سينما روندگان امروزي چيزي است پيش‌پا افتاده و تكراري در حالي كه آنها نخستين‌ها بودند. كاري كه سال‌ها بعد جان فورد، اينگمار برگمان و فدريكو فليني، ميزوگوچي، نيكولاس‌ري، فريتز لانگ، لوبيچ و رنوار انجام دادند؛ امري كه در سينماي امروز به كيميايي بدل شده سخت ناياب. سينماگراني كه امروز شاخك‌هاي حسي مخاطب را پيرامون وقايع اطرافش حساس نمي‌كنند و هيچ تجربه جمعي مشتركي را در آن واحد رقم نمي‌زنند؛ نه سرگرمي سازند و نه صنعتگر، نه ترس آفرينند و نه شادي آفرين. نه انديشه‌اي دارند و نه قصه‌اي. تنها و تنها تكرار مكررات نخ نما شده سطحي و آكنده از يك ترس خالي بزرگند. اما اتفاقي كه در 120 سال قبل در 28 دسامبر 1895 در گراند كافه پاريس افتاد، چيزي بود اصيل و واقعي، چيزي كه دنيا را تكان داد و تا سال‌هاي بعد اثرش را در فيلم‌هاي انسان كارگردان‌هايي بزرگ مي‌توان ديد.
برادران لومير در آن فيلم‌هاي كوتاه، روزمرّگي آن سال‌ها را جاودانه كردند. در ميزان تنهايي ساده اما جادويي، جادويي به اين معنا كه تمام آن تصاوير ثبت شده از زيست آن برادران نشات گرفته و تبديل به زندگي دوباره روي پرده شده است؛ ميزانسن‌هايي كه در سال‌هاي آينده به سبكي مستندگون تبديل شد يا فيلم «غذاي بچه» در ميزانسن‌ درست، حس وابستگي خود به خانواده‌اي به مخاطب منتقل مي‌كند، يا در «ورود قطار به ايستگاه» تماشاگر را با هيولايي آهني طرف مي‌كند ترس انسان از هجوم تكنولوژي او را وادار به خروج از كافه مي‌كند، امري كه شايد تا سال‌ها سينماگران اصيل و يگانه توانستند با سرلوحه قرار دادن سينماگران اوليه آن حس‌ها را پرورش دهند و عميق‌تر كنند. اما امروز تقريبا مخاطب از تصنعي بودن جلوه‌هاي ويژه از قبل خبر دارد و بيش از يك بار اثري ندارد، چون كاملا مصنوعي است و بازاري و همچنين دور از زيست كارگردان و حتي تماشاگر لاجرم چيزي توليد مي‌شود غيرقابل باور. لوميرها چيزي را جاودانه كردند يكه و يگانه كه تا امروز تازه است و بديع و زندگي! امكان ديدن اين شاهكارهاي كوتاه در هر كجاي جهان به تماشاگر اين فرصت را مي‌دهد كه بتواند در ابتداي قرن بيست و يكم زندگي انسان‌هايي را ببيند و تجربه كند كه در قرن نوزدهم متولد شده‌اند و در قرن بيستم روي نوار سلولوئيدي جاودانه شده‌اند.
لوميرها اين امكان را به مخاطب سال 2015 مي‌دهند تا به سادگي بتواند بازگشتي به خود به درون و ژرفاي خود به عنوان يك انسان داشته باشد. انساني كه سال‌هاست از خودش جدا شده و روزمرّگي‌هاي مصنوعي زندگي معاصر روحش را درهم شكسته است. تجربه كردن لوميرها بر پرده، تجربه ديدن ذات زندگي در ناب‌ترين شكل ممكن است، حركت اندام‌ها، نگاه‌ها، لب‌زدن‌هاي خاموش، ورود سنگين و هيولاوار لكوموتيو، ‌شكار ماهيگيران، مهار آتش توسط ماموران آنش‌نشاني، فرو ريختن يك ديوار و پيك‌نيك كارگران كارخانه. آثار لوميرها ديگر چشم‌اندازي به يك زندگي فرانسوي نيست بلكه امري فراتر از آن است، شعفي وصف ناشدني در راستاي زندگي كردن، ‌زنده ماندن و ادامه دادن. اكران اين فيلم شايد براي خيلي‌ها امري غيرضروري باشد و براي خريد بليت‌هاي بخش مسابقه و ديگر بخش‌هاي روز جشنواره سر و دست بشكنند اما اين دليل كم‌اهميت بودن فيلم‌هاي لوميرها نيست بلكه مخاطب جدي سينما تعدادشان كم شده و چه تحجر خوشايندي است تجربه فيلم‌هاي خاموش لوميرها در برابر سينماي پرگوي اين سال‌ها. حتي يك سكانس از تجربه ويسكونتي انسان فيلمساز در برابر كل فيلم سورنتينو. تجربه ايوان مخوف آيزنيشتاين دربرابر روشنفكر بازي جيلان. توجيه بانويي از شانگهاي اورسن ولز در برابر نورچشمي‌هاي جشنواره برادران داردن اگر اين يك تحجر است قطعا متحجر شماره يك هستم.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون