نودمين شماره فصلنامه موسيقي ماهور منتشر شد
موسيقي پاپ در كانون انديشهورزي
بيتا ياري
پاپ تخصص و دانشي نميخواهد، با بحث درباره آن زمان هدر نميدهيم، در سطح ما نيست كه به موسيقي پاپ يا همان موسيقي موردتوجه عوام بپردازيم. اينها جملات بارها شنيدهشده قشر تحصيلكرده حوزه موسيقي است؛ بماند كه سليقه بسياريشان نيز موسيقي پاپ را برنميتابد اما اينكه عدهاي در حوزه دانش موسيقي از موسيقي پاپ اعلام برائت ميكنند و براي آن شأني نازل حتي در بحث دانش موسيقي و چرايي آن قائلند، گذشته از داوري براساس سليقه عموم و خود شخص نشان از روشي ديرينه در برخورد با مسائل نوين در تاريخ كهن فرهنگيمان دارد و همچنين فقر انديشهورزي در اين حوزه را بيشتر نمايان ميكند،چراكه مساله بيتوجهي اهالي فرهيخته موسيقي و اساتيد دانشگاه نسبت به موسيقي پاپ آنقدرها جدي بوده كه تاكنون كمتر درباره اين ژانر موسيقي قشر فرهيخته و دانشگاهي دست به قلم بردهاند و آن را اغلب در حدي ندانستهاند كه ضرورت صحبت و طرح انديشه در آن جايي از ابراز داشته باشد.
هرچند كه نبايد كتمان كرد كه در ميان اهالي دانشگاه و اساتيد موسيقي، در سالهاي اخير، ساسان فاطمي استاد دانشگاه تهران از معدود كساني است كه به اين حوزه ذيل عنوان موسيقي مردمپسند نگاهي تحقيقي، انتقادي/جامعهشناختي داشته است و به انديشه و نگارش تخصصي در اين حوزه پرداخته است كه در اين اثنا راه بحث و پژوهش و انديشهورزي اين حوزه را نيز به دانشگاه بازكرده و با آرا و انديشههاي خود كه شامل چند عنوان كتاب منتشرشده هم هست، آنها را به دانشگاه و جامعه آكادميك نيز كشانده. بااينحال هنوز به موسيقي پاپ در ميان قشر فرهيخته اهلقلم آنچنانكه بايد از جنبههاي تخصصي، فني و جايگاهي پرداخته نشده است. ازاينرو اختصاص يك شماره از فصلنامه موسيقي «ماهور» كه همواره بهصورت كاملا تخصصي به موسيقي جدي پرداخته و رويكردي تئوريك/فرهيخته به حوزه موسيقي داشته، نشان از حركت ارزشمند و روبهجلوي اين مجموعه در زدودن باورهاي ناصحيح است كه حالا با طرح موضوع موسيقي مردمپسند بهصورت انديشهورزانه و تخصصي، اهالي فكر و قلم را به نگارش در اين حوزه فراخوانده و نگاههاي قابلاعتنا و مطالب راهگشايي را كه هميشه جاي خالي آن حس ميشد، منتشر كرده است. در واقع فصلنامه «ماهور» با اين حركت، اساتيد فرهيخته، مدرسين و موسيقيدانان متفكري را كه صاحبقلم هستند، به طرح نظرات و نگارش مقالاتي در حوزه موسيقي پاپ واداشته است. دادههاي تحقيقي و دستهبنديشده اين شماره مجله «ماهور» نشان از پتانسيل قابلملاحظه اهل قلم و انديشه در زمينه موسيقي پاپ دارد. پتانسيلي كه بهصورت جدي ميتوان آن را دستمايه پژوهش و مقاله ساخت. هرچند كه نويسندگان اين شماره فصلنامه ماهور اغلب هرگز در حوزه موسيقي پاپ يا مردمپسنداظهارنظر نكردهاند و اين به ما ميگويد كه وادي نظري اين حوزه چنان خالي است كه اساتيد صاحبقلم در حوزه موسيقي غير پاپ اين مهم را برعهدهگرفتهاند.
سطح مقالات و پژوهشها در فصلنامه موسيقي ماهور همواره داراي اشلي نخبهگراست، ازاينرو اغلب قلمها نامآشنا هستند. به هر حال انديشهورزان پرآوازه موسيقي جدي در ايران انگشتشمارند و اميدواريم در آينده شاهد ورود تعداد بيشتري از نويسندگان و اهالي انديشه به حوزه موسيقي پاپ باشيم. اين شماره از مجله «ماهور» از اين منظر ميتواند توجه زيادي جلب كند و بازتابهاي متفاوتي داشته باشد. به خصوص كه حوزه پاپ همواره حوزهاي پرسروصدا بوده و نوشتن و اظهارنظر درباره آن طبعا واكنشهاي خاص خود را به دنبال خواهد داشت.هرچند پيشتر نيز يك شماره از اين فصلنامه به موسيقي مردمپسند اختصاص يافته بود اما اين شماره را بايد سرفصل نويني در اين حوزه دانست؛ در اين شماره خبري از مقالات ترجمهاي نيست و تمامي مقالات تاليفي و مرتبط با موسيقي ايران است.
در شماره 90 فصلنامه «ماهور» ابتدا مقالهاي ميخوانيد از ساسان فاطمي درباره مفهوم موسيقي مردمپسند و اصطلاحات عامهپسند و مردمپسند و سابقه تاريخي آنها. در پي اين مفاهيم به ويژگيهاي موسيقي پاپ و بحث تجاري بودن كه در دل آن نهفته است، پرداخته ميشود.محمدرضا فياض با پرسشهايي نظير «موسيقي مردمپسند از كجا آغاز ميشود؟» و «آيا ميتوان از مردم تعريفي يا تبييني داشت كه بر آن مبنا بتوان موسيقي مردمپسند را بازشناخت؟» در پي نشان دادن آن است كه چرا و با چه سازوكارهايي ميتوان بخشي از هويت مردم هر دوره را در موسيقي مردمپسند آن دوره يافت. اولين نشانههاي ظهور موسيقي مردمپسند غربي در ايران به استناد صفحات قديمي نيز در نوشته محمدرضا شرايلي بررسيشده و به نقش راديو و حضور نيروهاي متفقين كه در رواج بيشتر اين نوع موسيقي در گستره شهر كمك كردند، پرداخته شده است. ضمنا تحولات سبكي آن در دورههاي مختلف ضبط صفحه بررسيشده و نشان ميدهد آثار ايراني به اشكال و در سطوح مختلفي از گونههاي غربي بهره بردهاند.آروين صداقتكيش در مقاله «تحولات موسيقي پاپ ايراني و ارتباط آن با گفتمانهاي موسيقايي چيره» با بررسي جنبههاي موسيقايي شاخه ملهم از موسيقي غربي در موسيقي پاپ ايران، نشان داده كه در هر دوره كدام گفتمان موسيقايي و از طريق كدام مولفههاي موسيقيشناختي يا زيباشناختي بر موسيقي پاپ ايراني اثر گذاشته است. در مقاله بعدي نوشته رضا صميم با نگرشي تاريخي با بررسي جريانهاي موسيقي سعي كرده نشان دهد، موسيقي كلاسيك ايراني رايج در ابتداي انقلاب سالهاي ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷ برخلاف تصور بسياري، به شدت از نيروي موسيقي مردمپسند ايراني، عليرغم غياب آن تاثير گرفته است.با تمركز بر دوگانه جريان اصلي/فرعي، صبا افتخاري كوشيده با ذكر پارهاي تمايزات ساختاري، ازنظر فرمال، مُدال و غيره، ميان اين دو نوع موسيقي در حوزه موسيقي مردمپسند ايران و تكيه بر مفهوم «استانداردشدگي» آدورنو، تصويري كلي از موسيقيهاي موسوم به آلترناتيو ايران و گرايشهاي مختلف آن و نسبت آن با موسيقيجريان اصلي ارايه دهد. تعدادي از گروه/بندهايي كه داخل كشور فعاليت كردهاند را بهار اصل از جنبه ارتباط با مخاطب به شيوه آماري مطالعه كرده و با ارايه جداول مختلف كوشيده است رابطه ميزان شهرت گروهها نزد طيفهاي گوناگون و ميزان خريده شدن آلبومهاي آنها را در چشماندازي كلي از مخاطبان نشان دهد. با اين تنوع مطالب و بحثهايي كه شرح اندكي از آن رفت، اين شماره از فصلنامه ماهور اقدامي ويژه است كه اميد ما را به انديشهورزي جدي در موسيقي پاپ بالا ميبرد.