نبرد گرانيك
مرتضي ميرحسيني
براي شكست آماده نبودند، اما شكست خوردند. شكست بدي هم خوردند. جنگي كه پارسها پيروزي در آن را قطعي ميديدند به فاجعهاي تمامعيار برايشان تبديل شد. چند نفر از بهترين و شجاعترين سردارانشان آن روز در ميدان نبرد كشته شدند و به خاك افتادند. آنها نخستين قربانيان سالهاي سقوط بودند، هرچند هنوز كسي -حتي بدبينترينها هم- پايان ماجرا را چنين تيره و شوم پيشبيني نميكرد. سال 334 قبل از ميلاد در چنين روزي در ساحل رود گرانيك پارسها براي اولينبار با سپاه مقدوني مواجه شدند و نخستين جنگ رودررو با اسكندر را تجربه كردند (گرانيك، امروزه در مرزهاي تركيه جاي ميگيرد و بيگاچايي خوانده ميشود). بيشترشان ميدانستند جنگي سخت در پيش دارند، اما كمتر كسي از «سختي» به «احتمال شكست» ميرسيد، چون شكست را بعيد ميديدند و دشمن را كوچك ميشمردند، تدبير و احتياط لازم را هم به كار نبستند.
زماني كه براي گفتوگو درباره چگونگي رويارويي با سپاه مقدوني دور هم جمع شدند، به چيزي جز حمله مستقيم و جنگي رودررو فكر نميكردند. مثلا يكي از فرماندهان پيشنهاد كرد به جاي بستن راه سپاه دشمن، از روش زمين سوخته استفاده كنند كه يعني به جاي نبرد مستقيم، قدم به قدم عقبنشيني كنند و همه مزارع و باغها را بسوزانند و همه چاههاي آب را هم كور كنند كه سپاه مقدونيها را از دسترسي به آذوقه و آب محروم كنند تا خسته و فرسوده و زمينگير شود و بعد از فرسودن سپاه دشمن، از خشكي و دريا دست به ضدحمله بزنند و حتي به خاك مقدونيه هم يورش ببرند. پيشنهادش را نپذيرفتند، چون تدابير اينچنيني را عيب و عار ميدانستند و عقبنشيني قبل از جنگ را ننگ و بيشرفي ميفهميدند. همچنين ميخواستند جنگ را هرچه زودتر تمام و بساط «مقدوني» را با يك ضربه قاطع جمع كنند. پارسها و متحدانشان باوجود همه خطاها و بياحتياطيهاي اوليه، باز روز نبرد، محكم و دليرانه جنگيدند و حتي فرمانده آنها سپهرداد در نبردي تن به تن اسكندر را مغلوب كرد و زمين زد، اما پيش از آنكه ضربه نهايي را وارد و كار را تمام كند، نيزهاي از پشت قلبش را شكافت و او را از پا انداخت. فرماندهان ديگر سپاه پارس هم -شايد نه در حد و اندازه سپهرداد- مردانه به نبرد ايستادند، اما براي سپاه بيسرداري كه نقشه موثري هم نداشت گريزي از شكست نبود. با پيروزي اسكندر در نبرد گرانيك، ديوار دفاعي آسيا هم فروريخت و راه قاره كهن به روي مقدونيها باز شد. اسكندر هنوز در آغاز راه بود و مسيري طولاني و جنگهاي خونين ديگري پيش رو داشت، اما چنانكه در ادامه معلوم شد پيكار در ساحل گرانيك يكي از سختترين -و مهمترين- پيروزيهايش بود.