پنالتي رامبد جوان
آلبرت كوچويي
من درباره بازيهاي سر گرفته و پنالتيهاي داده و گرفته، قضاوت نميكنم. به قول آبادانيها «رفري» ميداند و بس. اما از قواعد بازي پنالتي دادنها و گرفتنهاي رامبد جوان ميگويم و با او البته از پنالتي بود و نبود قائدي در دربي يا به گفته پارسينويسان پالوده، از شهرآورد پرسپوليس و استقلال. ديگر همه دنيا باخبر است كه در ميدان خندوانه، خداداد عزيزي شوت ميزند يا پاس ميدهد به فيروز كريمي كه هردو شيطنتهاي توي مستطيل سبز را دارند و او توپ را مياندازد زير پاي رامبد جوان و رامبد جوان پنالتي ميدهد و غشغش از خنده ريسه ميرود، چرا كه ميدان خندوانه ميطلبد. پنالتي اهانت به نويسندگان. اين و آن هم نميشناسد. همه نويسندگان. همه بيكار. از بخت خوش، بازي زنده و مستقيم نبود، ضبط شده بود. با سه- چهار ثانيه تاخير هم پخش نميشد. بازي خندوانه، داور وسط دارد، داور دوم و سوم و چهارم كه ناظر است. چرا آنها پنالتي را نديدند و در سوت ندميدند؟ پنالتياي كه خندوانه داده كه رامبد جوان، بعدتر از آن بگويد و تمامقد بگويد: پوزش ميخواهم! اما قواعد بازي دورهميها يا «تالك شوها» اين بازي چنان اسمش دورهمي در خانه و كاشانه و در خلوت خودي بودن نيست. ميليونها تماشاگر دارد. اداي دورهمي را در ميآورند، اما حفظ اخلاقيات و قواعد دورهمي ميليوني ضروري است. خانه خودمان، يا به طعنه گفتن همان فيروز كريمي، «خانه خاله» نيست. ضمن رها و فارغ بودن، بدانيم كه پنجره به سوي ميليونها آدم تماشاگر، گشوده است. اين را نه فقط درباره خندوانه در كل براي همه دورهمي و تالك شوهاي همولايتي ميگويم. به گفته پوچنگاران دنياي نمايش، بكت و برشت قاعده بازي را ندانستيم و پوچ شد... بسيار شاهديم، در اين دورهميها، چنان راحت و فارغ ميگوييم و ميخنديم كه انگار با پيژامه به كوسنهاي اتاق نشيمن تكيه داده داد سخن ميدهيم. اگرچه آن هم قواعد خود را دارد. ول و ولنگ و باز نيست. بدانيم چه ميگوييم و چه ميشنويم. تالك شوهاي ولايت آن ور آب هم، قواعد خود را با همه شلنگاندازي دارند و به قول همان خداداد عزيزي «ديمي» نيست. شايد هم باشد. گناهشان پاي خودشان. به هر تقدير در خندوانه، پنالتي گل شد. اما در ديگر سو، در ميدان مستطيل سبز ميگويند پاي بازيكن پرسپوليسي، رفت زير پاي بازيكن استقلالي كه قائدي باشد و خود را دراز به دراز در محوطه جريمه سرنگون كرد كه پنالتي. اما داور آن را پنالتي نميداند و بازي ادامه پيدا ميكند. براي غير فوتباليها ميگويم، بازي فوتبال همين بازي زندگي است. حريف را بيخود و بيجهت نبايد زمين زد كه خطاست، از خطهاي مرز زندگي نبايد خارج شد كه «آوت» است. جلوي خانه حريف در منطقه جريمه، نبايد پشت پا انداخت كه خطا و پنالتي است و جز اينها. پنالتي گرفتن با تاسف رمز و راز برخي از بازيكنان است و اگر توانستند داور را فريب بدهند يا نبينند كه زهي سعادت.... . بعضي از بازيكنان دور و نزديك مشهور به پنالتي بگير بودند، كه برخي مربي هم شدهاند و اميد كه رمز و راز آن را به شاگردان ياد ندهند كه مثل خود، پنالتي خطا بگيرند. گفتند، من نميگويم، بازيكن حريف به زمين افتاده بود و قاعده بازي جوانمردانه در فوتبال ميگويد كه بايد حريف ديگر، توپ را به بيرون بزند كه بازي متوقف شود. ميگويند در شهرآورد اين اتفاق افتاد. اما ياران در بيرون زمين گفتند. ولش كن. بازي را ادامه بده. بازي جوانمردانه بيبازي! اما در همان هفته، پس يا پيش در فوتسال ما اين اتفاق براي يك بازيكن ميافتد، او جلوي دروازه خالي است ميتواند توپ را گل كند، اما چون بازيكن حريف، زمين افتاده است، توپ را بيرون ميزند.
باري مقصود من اين است، قواعد بازي را حفظ كنيم!