كنون كه شهر گرفتي روا مدار خراب
اگر تو برفكني در ميان شهر نقاب درون ما ز تو يك دم نميشود خالي
هزار مومن مخلص درافكني به عقاب كنون كه شهر گرفتي روا مدار خراب
كه را مجال نظر بر جمال ميمونت به موي تافته پاي دلم فروبستي
بدين صفت كه تو دل ميبري وراي حجاب چو موي تافتي اي نيكبخت روي متاب
ٌ سعدي