• ۱۴۰۳ جمعه ۲۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5078 -
  • ۱۴۰۰ يکشنبه ۳۰ آبان

خاطرات سفر و حضر (98)

اسماعيل كهرم

روز تولد ما آدم‌ها... هجوم افكار گوناگون به مغز ما است من به تجربه ديده‌ام كه سوالات ذهني ما عميق‌تر و عجيب‌تر مي‌شوند. يعني هر ساله اين سوالات عميق‌تر مي‌شوند و وسيع‌تر! تا جايي كه به معني زندگي مي‌رسند! مثلا چرا من آفريده شده‌ام و يا چرا مرا اينجا آورده‌اند؟... و غيره. شايد اين سوال‌ها هيچ‌گاه پاسخ نخواهند داشت و يا براي هر سوال ده‌ها پاسخ وجود خواهد داشت ولي احتمال دارد كه هيچ‌ كدام شما را قانع نخواهند كرد.
يكي مرغ بر كوه بنشست و خاست
بر آن كه چه افزود و زان كه چه كاست
من آن مرغم و اين جهان كوه من
چو رفتم جهان را چه اندوه من؟
جاودانگي امري محال است و انسان طالب جاويدان ماندن موضوع را دور مي‌زند. فرزند‌آوري راهي است براي تثبيت ژن! كارهاي بزرگ و آثار هنري راه ديگري است. فردوسي بزرگ با شاهنامه جاويدان شد:
نميرم از اين پس كه من زنده‌ام
كه تخم سخن را پراكنده‌ام
حافظ جاودانگي را در عشق و عاشقي يافت و الحق حيات جاودان يافت.
هرگز نميرد آن كه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جريده عالم دوام ما
و خوب، حالا من به اين فكر مي‌كنم كه «پرش رفته، كمش مانده» و به فرموده سعدي جان «اي كه پنجاه رفت و در خوابي/ مگر اين پنج روزه دريابي»
و نظر به اينكه اين سرزمين پدري را به حد مرگ دوست دارم، آرزو مي‌كنم كه در اين روزهاي باقي مانده بتوانم خدمتي به مردم هموطنم و محيط‌زيست ميهنم بكنم. و آنگاه كه نيستم، ذره ذره وجودم روي شاخ يك آهوي ايراني، روي بال يك فلامينگوي ايراني و يا روي برگ يك سرو كوهي ايراني جانشين شود تا من به آرامش ابدي برسم. اين آرزوي من است. آخرين آرزو.

 

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون