نابرده رنج گنج ميسر نميشود
مريم كارگر دستجردي
آخرين ماه از زمستانِ سال ۹۷ بود كه خانمي جوان با من تماس گرفت. لرزش در صدايش حاكي از نگراني بود كه به گوش ميرسيد. او گفت؛ همسرم زندان است و محكوم به قصاص شده. تا اجراي حكم قصاصش زماني باقي نمانده و اگر مبلغ ديه كامل پرداخت نشود اجراي حكم قصاص قطعي است. طبق روال پروندههاي قبلي تحقيقات را از زندان و... شروع كردم. ماجرا از اين قرار بود كه دوبرادر همراه با دونفر از دوستان صميميشان طبق آمار و اطلاعات كذب متوجه شدند كه در يك قبرستان و در شيرهاي سنگي آن گنج نهفته است. با مشورت با يكديگر به اين نتيجه رسيدند كه ساعت ۳ بامداد با تجهيزاتي كه مربوط به يافتن گنج ميشود براي پيدا كردن گنج به قبرستاني كه در حومه يكي از شهرهاي كوچك لرستان است به جستوجوي گنج بپردازند. كنار آرامستان خانوادهاي ساكن بودند كه در شب قبل با اشخاصي بر سر مسائل شخصي بحث ومشاجره داشتند و با چوب در آرامستان منتظر بودند كه آنها از راه برسند و دعوا را شروع كنند.
اين دو برادر و دوستانش هم همان شب براي يافتن گنج راهي همان آرامستان شدند. خانوادهاي كه در آرامستان ساكن بودند وقتي صداي ماشين را متوجه ميشوند جلو ميروند و اينها هم كه براي يافتن گنج رفته بودند وقتي ديدند اين افراد به آنها هجوم آوردهاند شروع ميكنند به زد و خورد همديگر. اين افرادي كه براي يافتن گنج رفته بودند يكي از آنها اسلحه شكاري داشت و در تاريكي شليك و از ترس فرار ميكند. پس از آن شب شخصي كه شليك كرده بود متوجه ميشود در ميان تاريكي تير به برادر خودش اصابت كرده و كشته شده؛ همچنين يك تير هم به صاحب خانهاي كه در آرامستان بوده برخورد كرده و او نيز جانش را از دست داد. او پس از سه روز خود را به ماموران آگاهي معرفي ميكند و ماجرا را ميگويد. اين فرد كه محكوم به قصاص بوده پس از سه سال كه در زندان سپري كرد با پادرمياني ريش سفيدان و بزرگان فاميل و بازيگران مطرح سينما خانواده مقتول با شرط پرداخت ديه راضي به رضايت شدند. زماني كه اين پرونده به دست من رسيد مبلغي از ديه باقي مانده بود و نزديك سال جديد بود. با جريان انداختن اين پرونده توانستم به آزادي اين محكوم به قصاص كمك كنم و سال گذشته او از زندان آزاد شد. در اين يادداشت به اين موضوع اشاره كردم كه يك اشتباه و شنيدههاي غلط باعث به وجود آمدن چنين حادثه تلخي شد.