• ۱۴۰۳ سه شنبه ۱۸ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5217 -
  • ۱۴۰۱ پنج شنبه ۵ خرداد

داستايفسكي كبير

اسدالله امرايي

«تا آن ساعت، صداي فريادها، خنده‌ها و دشنام‌ها به گوش مي‌رسيد! صداي به هم ساييدن زنجيرها، بوي بد و نامطبوع بخارات و دودهاي غليظ، سرهاي تراشيده، صورت‌هاي داغ شده با آهن سرخ. جامه‌هاي ژنده و پاره، خجلت‌آور و افتضاح‌آميز بود! آري، انسان زندگاني دشواري دارد. من تصور مي‌كنم بهترين تعريفي كه مي‌توان از انسان كرد اين است: «انسان عبارت است از موجودي كه به همه ‌چيز عادت مي‌كند.»
كتاب خاطرات خانه اموات، يادداشت‌هايي از خانه مردگان، خاطرات خانه مردگان عناوين ترجمه يكي از شاهكارهاي ادبيات روس و نويسنده‌اي براي تمام فصول است. اين كتاب نخستين‌بار در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. فئودور داستايفسكي به خاطر عضويت در گروهي مخفي از آرمان‌گرايان، بازداشت و به يكي از اردوگاه‌هاي كار در سيبري تبعيد شد. اين تبعيد كه مشكلات روحي و جسماني زيادي را براي داستايفسكي به وجود آورد، مايه الهام او براي خلق رمان خاطرات خانه اموات شد. دادگاه نظامي ابتدا حكم به اعدام او و همفكرانش داد، ولي پس از آن، اين حكم را تقليل بخشيد و او را به چهار سال زندان در اردوگاه‌هاي وحشتناك كار اجباري در سيبري محكوم كرد؛ چهار سالي كه تجربيات مخوف و ترسناكش مايه نگارش يكي از شاهكارهاي ادبيات كلاسيك، «يادداشت‌هايي از خانه مردگان»، شد كه به ‌اعتقاد برخي منتقدان مهم‌ترين اثر او است. اين رمان آميزه‌اي است از خاطره‌هاي زندان، رنج‌هاي رواني و بحث‌هاي فلسفي كه با ظرافتي كم‌نظير از منظر يك زنداني محكوم‌ به‌ مرگ روايت مي‌شود، روايتي كه طنين رسايش چون پژواكي جاودان در تاريخ ادبيات و انديشه تكرار مي‌شود، رماني كه اعلام حضور قاطعِ يكي از بزرگ‌ترين نويسندگان تاريخ ادبيات بوده و هست.راوي مردي است كه به اتهام قتل زنش به 10 سال زندان محكوم شده است. داستايفسكي در اين كتاب به شكلي روشن و ملموس، شرايط جهنمي زندان را به تصوير مي‌كشد: بي‌رحمي نگهباناني كه عاشق اذيت و آزار زندانيان هستند؛ شرارت زندانياني كه از كشتن كودكان لذت مي‌برند و رنج كشيدن انسان‌هايي نجيب به خاطر تحقير و بدرفتاري. بسياري بر اين باورند كه رمان كوتاه فئودور داستايفسكي، «يادداشت‌هايي از خانه مردگان»، سرآغاز دوره ادبيات نوگرا است. مترجمان زيادي اين رمان را ترجمه كرده‌اند. اغلب هم نامدار. محمد جعفر محجوب، مهرداد مهرين، جعفر شهدي، سعيده رامز، نسرين مجيدي. «ساختمان چوبي زهواردررفته‌اي را در نظر آر كه سال‌ها پيش تصميم گرفته شده است درهمش بكوبند و ديگر براي استفاده مناسب نيست. تابستان‌ها به نحو غيرقابل تحملي خفه و بويناك و زمستان‌ها سخت سرد. كف اتاق‌ها همه پوسيده.
 يك بند انگشت كثافت كف زمين را گرفته كه رويش سُر مي‌خوري و به زمين مي‌افتي. پنجره‌هاي كوچك چنان يخ زده كه در تمام طول روز حتي كلمه‌اي نمي‌توان خواند. قطر يخ روي چارچوب پنجره يك بند انگشت. سقف چكه مي‌كند و همه‌جا كوران است. مثل ماهي‌هايي هستيم كه در بشكه چپانده باشند. توي بخاري شش كنده هيزم مي‌گذارند؛ گرمايي ندارد (يخ تقريبا هيچ‌وقت در اتاق آب نمي‌شود) و وحشتناك دود مي‌كند و همه زمستان به همين منوال است.»

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون