«عصر جديد»
ادامه از صفحه 7
يا دختران دانشآموزشان در زيرزمين خانههايشان مشغول غنيسازي بودند، يا به يك باره و چون خروس بيمحل وارد هولوكاست شدند و بعد هم تمام شد و به طاق فراموشي سپرده شد، و معلوم نشد چه كسي اين مساله را در سفره آنان گذاشت و وقتي بهرهبرداري از آن تمام شد، از همان راهي كه آمده بوده، خارج و فراموش شد! تمام اينها مسووليت دارد، ولي شايد دير يا زود در موضوع هستهاي يا در موضوعي ديگر و زمينهاي ديگر به چنين نقطهاي ميرسيديم هر چند و به احتمال فراوان اقدامات و قطعنامههاي صادره عليه ايران به اين شدتي كه امروز هست، نبود. اين شدت اقدامات عليه ايران بيشتر محصول رفتارهاي نابخردانه در سالهاي 84 تا 92 بود. چرا اين چالش اجتنابناپذير بود؟ زيرا اين مواجهه بيش از آنكه ناشي از موضوع هستهاي باشد، متاثر از يك راهبرد كلي به رسميت نشناختن طرفين بود كه خود را در ظرف هستهاي نشان داد ولي بايد اظهار خوشبختي كرد كه اين چالش در شرايطي به وجود آمد كه به جنگ و تخريب منجر نشد، و اوضاع منطقه و حضور اوباما در كاخسفيد و خويشتنداري سياستمداران در ايران كه پس از انتخابات 1392 ديده شد، مجموعا موجب شد كه قضايا به صورتي جز آنچه در دو تا 10 سال پيش انتظارش را ميكشيديم پيش رود.
توافق اخير، نوعي به رسميت شناختن دوجانبه از سوي ايران و نظام بينالمللي است، كه بهجاي مواجهه نظامي، در نقطه مناسبي ايستادند و توافق كردند. توافقي است كه براي هر دو طرف مطلوب است، و به نوعي بر اجتنابناپذير نبودن برخورد نهايي و شديد ميان دو طرف خط بطلان كشيد. ايران و جهان پس از اين توافق وارد عصر جديدي از تعاملات خواهند شد كه آثارش را در ميان و بلندمدت در تخفيف مشكلات و بيثباتي منطقهاي و روابط دوجانبه خواهيم ديد. اجراي اين توافق براي بيش از يك دهه، موجب ميشود كه طرفين نوعي احتياط و حزم را در روابط خود تجربه كنند.
اين توافق مثل خريد يك كالا و مصرف كردن آن نيست، بلكه خريد يك كارخانه يا خودرو به همراه تامين لوازم يدكي و خدمات پس از فروش آن براي حداقل 15 سال است و همين مساله است كه روابط دو طرف را عمق و ثبات ميدهد. ولي اين عصر جديد، فقط يك فرصت است. فرصتي است كه پس از اجراي توافق به دست خواهد آمد، استفاده از آن فرصت نيز الزامات خاص خود را دارد. چنين نيست كه با رسيدن به اين فرصت، مشكلاتمان به سرعت حل خواهد شد. قطعا چنين نيست، بلكه با دستيابي به اين فرصت امكان حل مشكلات بيشتر ميشود، پس تازه آغاز راه است؛ راهي كه ميتوان آن را به رسميت شناختن طرفين در قالب نظام بينالمللي دانست و از اين به بعد اين موضوع نبايد مشغله ذهني ما باشد و ميتوانيم تمركز خود را بر پيشرفت و حل مسائل كشورمان معطوف كنيم، پيش و بيش از هر اقدام ديگر بايد رسيدن به تفاهمي عميق و پايدار در عرصه سياست داخلي را در دستور كار همه نيروها قرار داد. آنچه خطرناكتر از تحريم و حتي جنگ است و ميتواند منشأ تحريم و جنگ شود، فقدان اين تفاهم سياسي است.