نديد؟ مطمئنيد؟
سيد علي ميرفتاح
هرچه خواستم خبر تحليل فرجالله سلحشور از رستاخيز را نديده بگيرم، نشد. از هر طرف كه رفتم، رسيدم به اظهارنظري كه اين بزرگوار «نديد» درباره رستاخيز ميكند و آن را به فتنه ربط ميدهد. خوب سوراخ دعايي هم پيدا شده و هر كجا هر كه كم بياورد سريع آن را به چيزي و ماجرايي ربط ميدهد كه ديگران بترسند و پاپس بكشند و جواب ندهند. بالاخره خطرناك هم هست و آدمها ممكن است حسابي سر اين جريان به گرفتاري بيفتند. سر رستاخيز كلي حرف ميشود زد، كه اتفاقا كم نزدهاند. بچههياتيها يك چيز گفتهاند، متشرعين يك چيز ديگري و بعضي آقايان علما هم مسالهشان اين بوده كه چرا حضرت عباس به تصوير كشيده شد و شأن قدسي و غيرتشبيهياش رعايت نشده. من الان كاري ندارم كه اين فرمايشات چقدر در رستاخيز مصداق دارد يا ندارد، اما آنچه محرز است، اين است كه كسي تا حال آن را به ماجراهاي 88پيوند نزده و از روايت عاشورا، مناقشه سياسي بيرون نكشيده. هر جوري هم حساب كني فيلم و اتفاقات 88ربطي به هم ندارند و سلحشور هم اگر چنين فرمايشي ميفرمايد دليلش اين است كه مسالهاش فيلم و سينما نيست و در كار تاريخي و ديني كسي جز خودش را قبول ندارد و اين را به صراحت بارها و بارها گفته. حتي بعد از ساخت ايوب پيامبر(ع) ، ايشان مصاحبه كرد و خودش را يك آبشستهتر از بقيه عنوان كرد. حالا از بحثم دور نيفتم و نگويم كه فرمايش ايشان مصداق عجب است و با روح دين و بندگي سازگار نيست. جالب اينجاست كه ايشان نديده اظهارنظر كردهاند، حكم كردهاند، تخطئه كردهاند و هر آنكه جز خود را پهن كردهاند و آفتاب رو نشاندهاند. مگر ميشود آدم فيلم را نديده نقد كند و بعد هم به فتنه مربوطش كند؟ بالاخره صريح قرآن مجيد است كه «ولاتقف ما ليس لك بهي علم، ان السمع والبصر و الفوآد كل اولئك كان عنه مسئولا» شايد بگوييد علم من از راه شنيدهها ميرسد و نيازي به تماشا ندارم. اما شنيدن كي بود مانند ديدن. ميديديد شايد بيشتر از اين بدتان ميآمد و به جاي غائله 88 به يزيد بن معاويه نسبتش ميداديد. احتمال نميدهم كه ممكن بود از فيلم خوشتان بيايد. نه. به تجربه دريافتهام كه شما جز از ساختههاي خودتان از هيچ فيلم ديگري خوشتان نميآيد. اما شما را به خدا رسم نكنيد كه نديده آدمي را متهم كنيد و برايش گرفتاري پيش بياوريد. فردا بايد جواب بدهيدها.