روايتي از ايستادگي
رضا اصفهانيزاده
برخي شخصيتها تنها يك نام نيستند، آنها نبض تپنده يك دورانند، طنين قدمهاي بلند يك نسل و سايهاي روشن بر حافظه جمعي ما. مهم نيست چند نفر با آنان همنظرند يا در برابرشان ايستادهاند، آنچه اهميت دارد، ماندگاريشان در ذهن و خاطر يك ملت است.
سينماي ايران، تنها چند نام را در خود جاي داده كه چنين تاثيري داشتهاند، چهرههايي كه شمارشان از انگشتان دو دست فراتر نميرود. بيترديد، مسعود كيميايي يكي از برجستهترين آنهاست. قاعده اصلي آثار سينمايي و نوشتههاي كيميايي، پرداختن به «انسان» و تاكيد بر هستي آدمي است. با همين بينش، اصول اخلاقي و جهانبيني، گذشته و حال خود را شكل داده و تسلط به ادبيات و ابداع زبان منحصربهفرد در سينما عينيت مليگرايي است، كيميايي قهرمان را از دل رمانها و اسطورهها بيرون كشيد و به عنوان كنشگر، بر پرده سينما نشاند او با ساخت فيلم قيصر، رنسانسي در سينماي ايران پديد آورد، سينمايي كه توانست اعتراض كند، بپرسد و وادار به انديشيدن شود.
قهرمانان كيميايي اغلب ريشه در «خانواده» دارند (برادر، پدر، خواهر و...) و «خانه»، نقطه آغاز حركت آنان است. از اين منظر، «خانه» در سينماي او، معادل «ميهن» نيز تلقي ميشود. خانه همچنين ميتواند نمادي از طبقه اجتماعي باشد، تغيير در معماري خانهها از خانههاي قديمي و اصيل تا آپارتمانهاي مدرن و بيهويت بازتابي از تحولات اجتماعي و طبقاتي در جامعه است و اين تحولات بر مفهوم ميهن و احساس تعلق به آن نيز تاثير ميگذارد.
كيميايي با بهرهگيري از نماد خانه، مخاطب را به تامل درباره ميهن، هويت ملي و چالشهاي اجتماعي سياسي فراميخواند. خانه در آثار او، فراتر از يك مكان فيزيكي، بستري براي بيان دغدغههاي فرهنگي و اجتماعي است.
خانه در قيصر
در قيصر، خانه خانوادگي (خانه مادري)، نماد ساختاري سنتي است كه بنيان آن بر احترام، غيرت، و روابط خوني بنا شده است. اين خانه تقسيمبندي جنسيتي ندارد، خواهر قيصر، فاطي، در همان خانهاي زندگي ميكند كه برادرانش آن را مركز اقتدار خود ميدانند. اما هنگامي كه شرافت اين فضا با تجاوز به فاطي فرو ميپاشد، فروپاشي معنوي خانه نيز آغاز ميشود. فاطي در همان خانه دست به خودكشي ميزند؛ نشانهاي از آنكه ديگر خانه مأمن نيست، بلكه صحنه ناتواني در دفاع از ارزشهاست.
در اين فيلم، خانه تنها يك مكان نيست، بلكه وضعيت رواني و اجتماعي نيز هست. خانه سنتي كيميايي در حال فروپاشي است چنانكه ساختار سنتي جامعه در دهه چهل ايران نيز رو به زوال بود. اين خانه، نه پناهگاه است و نه مقصد؛ بلكه گاه گورستان خاطرات و گاه آغازگر تراژدي. قهرمان كيميايي (قيصر)، از دل اين خانه برميخيزد، اما ديگر جايي براي بازگشت ندارد.
خانه در گوزنها
گوزنها يكي از بارزترين نمونههاي نمادگرايي خانه در سينماي كيميايي است. خانه سيد، خانهاي قديمي است كه چندين خانواده با مشكلات متعدد در آن زندگي ميكنند. اين خانه نمادي است از ايرانِ زخمخورده، در پايان فيلم، خانه به محاصره نيروهاي امنيتي درميآيد و به صحنه درگيري نهايي تبديل ميشود. اين خانه، آخرين سنگر مقاومت سيد و قدرت است كه در نهايت فرو ميريزد. اين فروپاشي، نمادي از سرنوشت تلخ قهرماناني است كه تنها در برابر سيستم ايستادهاند و ميتوان آن را بازتابي از ميهني درگير تلاطم دانست.
ساكنان اين خانه، افرادي هستند كه هويت و جايگاه خود را در جامعه از دست دادهاند. خانه، براي آنان آخرين بازمانده گذشتهاي است كه با تمام توان به آن چنگ ميزنند؛ گذشتهاي كه اكنون در حال نابودي است.
خانه در خون شد
در فيلم خون شد، خانه نقشي بسيار پررنگ دارد و ميتوان گفت تقريبا به قهرمان اصلي داستان بدل ميشود. خانه قديمي و پدري در اين اثر، به روشني نمادي از ايران است خانهاي كه به واسطه بدهيهاي پدر، به دست افراد سودجو افتاده و «سندش گرو رفته» است. اين وضعيت، به روشني استعارهاي است از ميهني كه مورد سوءاستفاده قرار گرفته و در معرض فروش، مصادره يا فروپاشي است.
خون شد همچون خانهاي متروك تصوير ميشود؛ خانهاي قديمي با چراغهاي خاموش و اتاقهايي كه مدتهاست كسي در آنها سكونت ندارد. در اين ميان، يكي از فرزندان بازميگردد و شروع به روشن كردن چراغها ميكند. اين «چراغهاي خاموش» نمادي از نااميدي، ركود و بيتفاوتي حاكم بر جامعهاند و روشن كردن آنها تلاشي است براي بازگرداندن حيات، اميد و گرما به فضايي كه خالي و فراموش شده بود. شخصيت اصلي فيلم، فضلي، با جديت در پي بازگرداندن سند خانه و احياي آن است. او تلاش ميكند خانواده پراكنده را دوباره گرد هم آورد و آن خانه خاموش و متروك را زنده كند. اين كوشش، نمادي است از مبارزه براي بازپسگيري عزت، هويت و اصالتِ از دست رفته ميهن.
خانه در خائنكشي
خانه در اين فيلم بيشتر به عنوان پناهگاه و محل تجمع ظاهر ميشود؛ جايي براي تنفس، انديشيدن و مقاومت در دل يكي از پرآشوبترين دورههاي تاريخ معاصر ايران دوران مبارزات ملي شدن صنعت نفت و دولت دكتر مصدق.
در اين اثر، خانهها بهويژه خانه دكتر مصدق و محافل مبارزان محل برگزاري جلسات، طراحي نقشهها و پناه گرفتن از ديد دشمنان هستند. اين خانهها نمادهايي از كانون مقاومتند تلاش براي حفظ استقلال و هويت ملي در برابر تهديدات نيروهاي داخلي و خارجي.
اما حتي اين خانهها نيز در امان نيستند. تهديد مداوم، حمله و بيثباتي، نشاندهنده شكنندگي امنيت خانه است؛ وضعيتي كه بازتابي از شرايط ناپايدار سياسي و اجتماعي آن دوران است. خانهها در اين فيلم، همانند ميهن، در خطرند و نياز به محافظت و فداكاري دارند.
خانه در خائنكشي، مكاني است كه شخصيتها نسبت به آن تعلق خاطر دارند و براي حفظ آن ميجنگند. اين احساس تعلق، فراتر از يك فضاي فيزيكي، به تاريخ، آرمانها و ارزشهاي ميهن گره خورده است.
در سينماي كيميايي، خانه صرفا يك بنا نيست؛ بلكه موجوديتي زنده است كه نفس ميكشد، رنج ميبرد و نشانهاي است از وضعيت كلي جامعه. خانه، در آثار او، نمادي قدرتمند از ميهن است و تمامي دغدغههاي مربوط به آن را بازتاب ميدهد، از اصالت و هويت گرفته تا تهديدها و اميد براي احياست.