يك خبر، سه چهره/ چرا «دوردور»هاي خياباني همچنان مساله مهم در برخورد با جوانان است؟
خبر آمده، نيروي انتظامي 1087 خودرو لوكس را در «دوردور»هاي خياباني در سال گذشته متوقف كرده. توقف اين خودروها چند سوال مهم ايجاد ميكند؛ اول اينكه چرا خيابانگردي با ماشين لوكس، تفريح محبوب جوانهاي ايراني است. اين برخورد با جوانهاي ايراني چقدر درست است و تبعات اين پديده اجتماعي چيست. اين سوالها را با حامد محمدي كنگراني روانپزشك، امانالله قراييمقدم جامعه شناس و گيتي اعتماد كارشناس شهري در ميان گذاشتيم.
تفريحي تعريفنشده
گيتي اعتماد
توقيف ماشينهايي كه در خيابانها و بلوارهاي شهر «دور دور» ميكنند، روش مناسبي براي جلوگيري اين پديده شهري نيست. سالهاست كه جوانان با ماشينهايشان در شهر تهران و شهرهاي بزرگ مشغول دور دور هستند و اين را يك تفريح هيجانانگيز ميدانند. تفريحي كه از اقشار ثروتمند گرفته تا اقشار متوسط به آن گرايش دارند و سال به سال هم تعداد ماشينهاي دور دوركننده بيشتر ميشود. دور دور و خيابانگردي علاقهمندان خاص خود را دارد. اگرچه نميتوان اين نوع تفريحات را در دستهبندي سرگرميهاي سالم قرار داد، اما به هر حال دور دور پديدهاي سرگرمكننده است، اين سرگرمي از دل شهر ظهور كرده و بايد براي مقابله با آن روشهاي كارشناسيتري را انتخاب كرد. قطعا توقيف يكشبه اتومبيلها راه به جايي نميبرد و اين پديده را ريشهكن كه نميكند هيچ، بلكه ممكن است از راههاي ديگري بروز كند.
اگر دلايل بروز و ظهور دور دور جوانان به نحو كارشناسي شدهاي بررسي شود، بهتر ميتوان آن را حل كرد. جوانان ايراني هم مثل همه كشورهاي دنيا نياز به تفريح و سرگرمي دارند و بايد اين فضا به آنها داده شود. در حالي كه تفريحاتي كه به جوانان ايران داده شده آنها را اقناع نميكند، به همين دليل آنها به سمت تفريحات ناسالم مثل دور دور و خيابانگردي گرايش پيدا ميكنند. قطعا خيابانگردي جوانان عواقب اجتماعي بدي در پي دارد، اما توقيف اتومبيل هم روش مناسبي براي مقابله با آن نيست. اين تفريح در ايران تعريف خاصي ندارد بنابراين روش مقابله با آن سخت ميشود اما اگر كارشناسان اجتماعي دقت بيشتري در اين زمينه انجام دهند، ميتوانند روش مناسبي را براي آن پيدا كنند.
تفريحي براي ديده شدن
حامد محمديكنگراني
«دوردور» تفريح خاص جوانهاي ايراني نيست. تمام جوانان دنيا، اين تفريح را در برنامه زندگي خود دارند؛ با اين تفاوت كه در كشورهاي پيشرفته اين تفريح را در شهرها و مراكز تفريحي ميبينيم و در ايران حتي در خيابانهاي پايتخت هر روز و هر شب شاهد جوانان راننده و دوستانشان هستيم كه به خيابان آمدهاند تا «دوردور» كنند. كمبود مراكز تفريحي و تفريحات براي جوانان ايراني يكي از دلايل مهم اين اتفاق است؛ دليلي كه بارها و بارها درباره آن صحبت كرديم و همه به اندازه كافي درباره آن ميدانيم. اما بخش ديگري از دلايل مهم جوانان براي داشتن چنين تفريحي، كه هميشه ناگفته مانده، نياز به ديده شدن است. اكثريت جوانان، نياز به ديده شدن دارند و چون اين نياز در خانه و محيطهايي مثل دانشگاه و... تامين نميشود، از «دور دور» به مثابه روشي براي ديده شدن استفاده ميكنند؛ پشت ماشينهاي گرانقيمت مثل پورشه و بيامو و. . . مينشينند و حالا يا با جنس مخالف ارتباط برقرار ميكنند يا پليس متوقفشان ميكند، در هر دوصورت، ديده ميشوند.
به اين ترتيب اين تفريح، تبديل به تفريحي محبوب براي جوانان ميشود و سالهاي سال است كه ميبينيم، نسلهاي مختلف جوانان ايراني، به اقتضاي شرايط خود، به خيابانها ميآيند و در خيابان به دنبال دوست ميگردند. حالا در اين ميان توقيف ماشينهاي لوكس توسط پليس به بحران و آسيبها بيشتردامن ميزند. در محلههايي كه مخصوص «دوردور» هستند مثل سعادتآباد يا بلوار اندرزگو و به استناد همين آمار ارايه شده، پليس خودروهاي لوكس را متوقف ميكند. خودروهايي كه پسرهاي جوان پشت آن نشستهاند و حالا يا با پول خود يا پدر خود، به اين خودرو رسيدهاند. توقف نيروي انتظامي نشانهاي از مذمت اين رفتار است، اما وقتي تنها اين توقفها شامل خودروهاي لوكس ميشود، دو پيام مهم به جوانان ديگر ميرسد. نخستين پيام كه اصولا در فرهنگ ما است و آن مذمت پولداري است و دوم ديده شدن پولدارها و ناديده گرفتن آنهايي كه پشت ماشينهاي ارزانقيمت مثل پرايد و 206 هستند.
هر دو اين پيامها به آن ناهنجاري باب شده دامن ميزند و چون باعث ميشود تا جوانان طبقه متوسط و فقير پيامي مبني بر «ناديده گرفتن» دريافت كنند، باز هم چرخه معيوب عدم تامين نيازها در اجتماع، حركتي سريعتر پيدا ميكند. واقعيت اين است كه برخورد با پديدههايي از اين دست بايد خيلي هوشيارتر و كارشناسيشدهتر باشد. صرف توقيف خودروها و ايستادن مقابل چنين رفتارهايي، نتيجههاي دلخواه و درست به دست نميآيد، كه اگر اين برخوردها درست بود، شبيه همه جوامع، ديگر در پايتخت شاهد رفتارهايي از اين دست نبوديم.
تفريحي با عواقب مخرب
اما نالله قرايي مقدم
نزديك به 40 ميليون از جمعيت ايران را جوانان زير 30 سال تشكيل ميدهند. جواناني سرشار از شور و هيجان كه به دنبال راهي براي تخليه و تفريح هستند. در حالي كه در ايران براي سرگرمكردن جوانان برنامهريزي مناسبي نشده است. برنامههاي فرهنگي، هنري و ورزشي كه در ايران وجود دارد، جوانان را راضي نميكند، آنها براي پر كردن اوقات فراغت خود به روشهاي ديگري رو ميآورند كه «دور دور» و خيابانگردي يكي از آنهاست.
جواني كه در شب تعطيلات وارد يكي از خيابانهاي شلوغ شهر ميشود و صداي موزيك خود را بالا ميبرد، سعي ميكند از اين طريق با جنس مخالف خود ارتباط برقرار كند، قطعا ميخواهد از اين طريق سرگرم شود و انرژياش را تخليه كند. غافل از اينكه اين سرگرمي عواقب ناسالمي در پي خواهد داشت و آنها را در معرض آشنايي با مواد مخدر و انواع بياخلاقيهاي اجتماعي قرار ميدهد، باعث ميشود از تفكر و انديشه سالم عقب بمانند و وقت خود را به بطالت هدر دهند. البته نميتوان جوانان را براي انتخاب اين نوع سرگرمي مقصر دانست و با آنها برخورد كرد. بايد زمينه را براي تفريحات سالم جوانان فراهم كرد و آنها را راضي نگهداشت. مسوولان ورزش كشور در اين زمينه سهم بالايي دارند. در حالي كه حاصل كار آنها نشان ميدهد در اين امر مهم غفلت كردهاند.
كشورهاي ديگر از روشهاي مختلفي براي تفريح جوانان استفاده ميكنند، مثلا كارناوالهايي كه به مناسبتهاي مختلف در شهرها راه ميافتد، يكي از همين روشهاست كه جوانان ميتوانند در شهر شادي و با يكديگر معاشرت كنند. دور دور بازي جوانان ايراني زمينه را براي گرايش آنها به سمت كارهاي غير اخلاقي و آشنايي با مواد مخدر بيشتر ميكند. به همين دليل مقابله صحيح با آن مهم است.