مسير «برد - برد» از مسقط ميگذرد
جلال خوشچهره
روزگاري مفهوم مذاكرات غرب با تهران حول سه پرسش و يك خواست روشن بود: منبع يا منابع فناوري هستهيي ايران كجاست؟ تا چه ميزان پيشرفت كرده و سرانجام چه هدفي را دنبال ميكند؟ همچنين ايران بايد فعاليتهاي اتمي خود را متوقف كند. امروز ديگر اين سوالها محلي از اعراب ندارد. اختلاف تهران و غرب در نوع رويكرد به مذاكرات و شيوه پايانبخشي به اختلافات هستهيي سبب شد موضوع به شكلي كشدار و بلاتكليف تا شوراي امنيت سازمانملل و صدور قطعنامههاي هشتگانه ادامه يابد. قطعنامه 1929 مهمترين آنها در اين ميان است. دليل نافرجامي در مذاكراتي كه مدام دچار فترت و شدت بود؛ يكي مخالفت امريكا با تلاش گروه تروئيكاي اروپايي (فرانسه، آلمان و انگليس) بود؛ واشنگتن نميخواست در فرآيند مذاكرات نقش درجه2 و يا حتي غايب را در اين باره داشته باشد. همچنين تحولاتسياسي در ايران و امريكا عرصه عمل افراطيوني شد كه بدون تعيين چشمانداز روشن از نتايج رفتار خود، مذاكرات را در بنبست كامل قرار دادند. از اين رو فضا براي تفكيك اختلافات اساسي ايران و غرب ميان آنچه به مسائل «فني - حقوقي» و «سياسي - فني» مربوط ميشد به طرز غيرمنطقي آشفته شد. اكنون سوالهاي گذشته غرب محلي از اعراب ندارد؛ چراكه براساس توافق ايران و آژانس بينالملليانرژي هستهيي، طي يكسال گذشته از 20 خواست آژانس از تهران براي رفع شبهات مربوط به فناوري هستهيي، ايران به 18 مورد پاسخ عملي داده و در دو مورد باقيمانده هنوز اختلاف باقي است. اما همين دو مورد نيز مربوط به گذشتهيي است كه نميتواند تاثير مستقيمي بر فرآيند مذاكرات كنوني ايران و گروه 1+5 داشته باشد. به عبارت ديگر دو پرسش باقيمانده ميخواهد نيت فعاليت هستهيي ايران را در اهداف نظامي دنبال كند. مذاكرات كنوني نگاه رو بهجلو دارد و بحث درباره توافق جامعي است كه سوالها و شبهات گذشته را در اين باره بلاموضوع كرده است. خاصه آنكه اقدامهاي تهران در حداقل يكسال گذشته بهخوبي نشان داده كه فناوري هستهيي ايران اهداف صلحجويانه دارد. علاوهبراين اراده سياسي طرفهاي گفتوگو كننده بهويژه اصليترين آنها يعني تهران و واشنگتن، پيدا كردن راهحل فني براي توافقي است كه همه طرفها بتوانند از آن به عنوان يك موفقيت در يك سال تلاش مستمر براي صلح و امنيت در منطقهخاورميانه دفاع كنند. مذاكرات مسقط گفتوگوي فني ميان اصليترين طرفهاي مناقشه براي دستيابي به راهحلميانهيي است كه هدف برد _ برد را براي همگان دربر داشته باشد. همين امر نقطه اميدبخش در مذاكرات جاري است. در حالحاضر نشاني از ادبيات گذشته غرب عليه تهران نيست؛ غربيها ديگر از خطر عقيدتي تهران نميگويند؛ بلكه خواستار مشاركت تهران در حل معضلات منطقه هستند. حالا كسي از تعطيلي كامل فعاليتهاي هستهيي ايران سخني به ميان نميآورد و توانمندي علمي و عملي اين كشور را در اين باره بهرسميت شناخته است. همچنين سطوح اختلافهاي ديگر خود را با تهران درباره حقوقبشر و منازعات خاورميانه به حل اختلافهستهيي منوط كردهاند.
تهران نيز در يك سال گذشته تعامل و گفتوگو را براي حل اختلافاتش با غرب انتخاب كرده و اراده روشني را در اين باره به اجرا گذاشته است. اما نگرانيهاي تهران مربوط ميشود به احتمال نبود چشمانداز روشن از مزاياي توافق؛ اينكه آيا غرب در انجام تعهداتش بدخلقي نخواهد كرد؟ راهكار كنترل افراطيون در ايالات متحده و منطقه براي كارشكني در اجراي توافق كدام است؟ آيا بايد تهران بدون داشتن تضمين لازم به تعليق تحريمها و نه لغو آن دلخوش كند؟ بازه زماني در اين باره چقدر است؟
لازم است غرب در قبول فرمول برد - برد در نتيجه توافق، به دغدغههاي تهران پاسخ روشن دهد. چالشهاي ايران و غرب به اشتياق براي تعامل مثبت تغيير كرده است. مذاكرات مسقط راههاي فني تحقق اين هدف را بررسي ميكند. موفقيت مذاكرهكنندگان در اين باره، ملاك قضاوت خواهد بود.