هشتم مهرماه روز مولانا
بنماي رخ كه باغ و گلستانم آرزوست...
هفتمين روز مهرماه، يك روز مانده به روز مولانا، مركز فرهنگي شهر كتاب ميزبان نشستي بود با نام «مولانا و روزبهان بقلي». اين نشست، هم براي بررسي كتاب «كشفالاسرار و مكاشفاتالانوار» روزبهان بقلي، از عرفاي سده ششم هجري بود و هم براي بررسي نقاط مشترك عرفاني در مشي روزبهان و مولانا.
مريم حسيني، مصحح و مترجم كتاب، با بيان اينكه تجربه عرفاني، خاص عرفاي مسلمان نيست، تصريح كرد: «تجربه عرفاني تجربهاي است كه عارف در آن حضور داشته باشد. عرفان را به سه ساحت نظري، عملي و تجارب عرفاني بخش كردهاند. در تجربه عرفاني، عارف محل بيواسطه مشاهده است و تجربه عرفاني، مشاهده و مطالعه امور غيبي است.»
حسيني درباره كتاب كشفالاسرار و مكاشفاتالانوار گفت: «تجربه عرفاني، تجربه يگانگي است و توصيفناپذيري يكي از ويژگيهايش محسوب ميشود؛ اما كتاب روزبهان از معدود آثاري است كه در آن گزارشهايي در قالب رويانوشتهاي عرفاني آمده است.»
مريم مشرف، عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي، درباره كتاب روزبهان گفت: « اغلب آثاري كه متصوفه نوشتهاند، حالت پندآموز دارد، اما كشفالاسرار و مكاشفاتالانوار، اثر نادري است كه از تجارب خلوت سخن به ميان آورده است. از پنج منزلي كه روزبهان براي عرفان برشمرده، دو منزل عمومي است و دو منزل ديگر براي خواص است. او در اين كتاب در باب منزل پنجم سخني نگفته است. او از عشقِ عقلي حرف زده است و كتابش هم حاصل استقرار در اين منزل است. روزبهان راه لذت را دروني ميداند و مولانا نيز بر همين اعتقاد است. به باور اين دو، درك لذت از بيرون ميسر نيست. روزبهان عشق را حاصل جذبهاي نهان ميداند و باور دارد نميتوان عشق را در موجودات بيجان جست زيرا خداوند نخواسته است عشق را در آنان قرار دهد.»
در آغاز نشست، علياصغر محمدخاني، معاون فرهنگي شهر كتاب گفت: «روزبهان در تقسيمبندي عرفا در زمره عارفان اهل وجد و سُكر جاي دارد و در نوشتههايش وصفهاي عجيب و دقيقي از واقعيتهاي غيبي ارايه ميكند. از بزرگان معاصر او، كه به روزبهان ارادت ميورزيدهاند، ميتوان از شهابالدين سهروردي، جمالالدين ساوجي، نجمالدين كبري و فخر رازي نام برد.»محمدخاني با بيان اين نكته كه «كشفالاسرار بيپرواترين آثار روزبهان است و نگرش خاص عرفاني او را نشان ميدهد »، افزود: «سرودههاي روزبهان مورد استقبال شاعران و عارفان پس از او واقع شده است؛ چنانكه غزل مولوي با مطلعِ «بنماي رخ كه باغ و گلستانم آرزوست...» را در استقبال از غزلگونه روزبهان با مطلع «در من نگر كه نرگس خونخوارم آرزوست...» دانستهاند. حافظ هم از افكار و آثار روزبهان اثر پذيرفته است.»