سيامك قليزاده / كمتر گروهي در ايران اين ميزان از اقبال را داشته كه با دو «سينگل ترك» در بين عامه مردم شناخته شود. چارتار بيآنكه هيچ كدام از اعضايش شناخته شده باشند يا حتي اسمي از آنها برده شود و البته بدون هيچ تبليغاتي به گروهي پرطرفدار تبديل شد. نخستين آلبوم آنها هم اواخر سال 1392 به بازار آمد و ميان پرفروشترين آلبومهاي سال بعد جاي گرفت. آنها توانستند ركورد سرعت بليتفروشي كنسرت را هم جابهجا كنند. اين حجم موفقيت در چنين بازه زماني كوتاهي شايد براي برخي همكارانشان هم حسادتبرانگيز بود.
واقعيت اما نشان ميدهد اينكه بيش از حد انتظار خودشان طرفدار پيدا كردند و به سرعت محبوب شدند دلايلي غير از توانايي هم دارد؛ دلايلي اجتماعي كه در يك دوره زماني خاص معنا پيدا ميكند. شايد اگر در زمان ديگري همين آثار را منتشر ميكردند با اين موفقيت روبهرو نميشدند. به هرحال تاثير شرايط اجتماع در ميزان فراگير شدن يا نشدن آثار هنرمندان هميشه وجود دارد و بررسي اين عامل در موفقيت چارتار نياز به چارچوب جامعهشناسي و يك تحقيق مستقل دارد. اين روزها چارتار در اوج محبوبيت، آلبوم دوم خود «جاده ميرقصد» را منتشر كرده است. اما تعدادي از مخاطبان جدي موسيقي هم با گروه سر سازگاري ندارند؛ حتي موسيقي چارتار را با آثار پاپ بيكيفيت مقايسه ميكنند و اتفاقا همين را دليلي بر پرطرفدار شدن آنها ميدانند. شايد پرهم بيراه نباشد اگر بگوييم انتقاداتي در مورد سطح كيفي موسيقي چنين گروههايي مطرح ميشود كه درست به نظر ميرسد اما چارچوب و دليل آنها مشخص نيست و در واقع فقط انتقادي است براي انتقاد.
1- از هر زاويه كه به اين گروه نگاه كنيم فعاليتشان براي موسيقي كشور سودآور بوده است. درست زماني كه موسيقي پاپ (جريان اصلي پاپ) چيزي جز تكرار خودشان نداشتند، چارتار يك پكيج جديد از موسيقي پاپ ارايه ميدهد. اينكه موسيقي چارتار چه اسمي داشت و دارد، محل اصلي بحث نيست. استفاده كردن از نامهايي چون فيوژن، تلفيقي و آلترناتيو جايگاه بالاتري به چارتار و هيچ گروه ديگري نميدهد. شايد مناسبترين كلمه براي توصيف چارتار همان «پاپ» باشد كه در بردارنده پاپيولار بودن موسيقي گروه و ميزان مخاطبشان است. همچنين از نظر شاخصههاي موسيقي نزديكي بيشتري به موسيقي پاپ دارند. اين پكيج شايد ضعفهايي دارد اما قرار نيست تمام موسيقيهايي كه در ايران توليد ميشود بهترين كيفيت را داشته باشد. در واقع هر گروهي با توجه به كاركرد و مخاطبش بايد در جايگاه خودش بررسي شود.
2- پرطرفدار شدن چارتار و گروههايي مانند آنها در واقع كمك ميكنند تا سمت و سوي جريان اصلي موسيقي پاپ در ايران تغيير كند و جريان قبلي كه به تكرار مكررات افتاده بود كمكم به حاشيه رانده شود. حتي شايد آنها هم فكري به حال خود بكنند و مجبور شوند كه كالاي موسيقايي جديدي توليد كنند تا در بازار رقابت باقي بمانند. اگر به منتقدان سر سخت چارتار هم رجوع كنيم، قبول ميكنند كه چارتار يك پله بالاتر از رقباي قبلي پاپ است.
3- چارتار با توجه به ميزان بالاي مخاطبانش، يك گردش مالي قابل توجه به موسيقي ايران اضافه ميكند. آلبومشان در سايت «بيپ تونز» فروش خوبي دارد؛ نسخههاي فيزيكيشان مورد استقبال قرار ميگيرد و بليت كنسرتهايشان هم در زمان كوتاهي به فروش ميرسد. همين تراكنشهاي بالا به مرور زمان به موسيقي ايران كمك ميكند و «منشأ خدمات» خواهد شد.
4- از نظر كلام و ترانه چارتار اتفاق جديدي در موسيقي مردمي رقم زد. ترانههايي كه محتواي همان جريان قبلي، يعني عاشقانه دارد اما در يك فرمتر و تميزتر ارايه ميشود. بعضي از تكنيكهاي شعري هرچند ساده براي مخاطبان حس پيچيدگي ايجاد ميكند و در واقع كشف همين نكات به شنونده لذت جديدي ميدهد. همانهايي كه هميشه با ترانههاي واضح و سطحي روبهرو بودهاند حالا از شنيدن مفاهيم قبلي در يك لباس زيباتر خشنود ميشوند. فراموش نكنيم در موسيقي پاپ ترانههاي عاشقانه هميشه پرطرفدارترين هستند و وقتي بياني تغزلي و حتي سرراست داشته باشند ماندگاري هم پيدا ميكنند؛ همانطور كه ترانه «نياز» با خوانش فريدون فروغي با گذشت 40 سال هنوز هم ميان بيشتر مردم و حتي مخاطبان خاص موسيقي طرفدار دارد.
5- تنظيم آهنگهاي چارتار نزديك به موسيقي الكترونيك و ملوديها بيشتر نزديك به موسيقي سنتي است. صداهايي كه چارتار براي ارايه موسيقي الكترونيك به كار ميبرد دقيقا همانهايي است كه خوانندگان پاپ قبلا هم استفاده ميكردند. تنظيم آهنگها با اينكه نگاهي جديد در موسيقي پاپ دارد اما در پايينترين سطح در موسيقي الكترونيك است. ميتوان گفت اين تنظيمها با قطعات الكترونيك با كيفيت ايران هم فاصله زيادي دارد. در واقع چارتار تنها قسمت محدودي از موسيقي الكترونيك با محوريت ريتم را استفاده ميكند. براي مخاطب اما، پكيج چارتار مهم است. اصولا شنونده اين موسيقي آن را كلي در نظر ميگيرد و دقت خاصي به كيفيت ملودي و تنظيم ندارد. در واقع حال و هواي كلي آهنگ را پسند ميكند و به جزييات موسيقايي توجه خاصي ندارد.
6- حال و هواي تمام آهنگهاي چارتار نزديك به هم است. شايد تنها تفاوت در اسلو يا ترنس بودن قطعات باشد. در مجموع دو آلبوم، تنها آهنگ «كلاغ» است كه تنظيمش كمي متفاوت ميشود. كساني كه مخاطب اصلي چارتار نيستند شايد تمام آهنگهاي چارتار به نظرشان يكسان باشد. دليلش هم فضاي نزديك تنظيمها و جنس صداي خواننده است. خوانندهاي كه بهترين اتفاق ممكن برايش افتاد؛ چرا كه اگر در موسيقي سنتي فعاليت ميكرد شايد هيچگاه به چنين موفقيتي نميرسيد. گروه، ملوديهاي تاثيرگذاري ندارد كه در ذهن بماند. در خوانش اشعار هم تاكيد روي كلمات وجود ندارد و خواننده شعر را پشت سر هم و بدون تاكيد معنايي روي كلمات ميخواند. شايد از طرفداران پروپا قرص آنها هم كه بپرسيم تنها چيزي كه به ياد ميآورند و زمزمه ميكنند اين عبارتهاست: «باراااان تويي…»، «مرااا به خاطرت نگه دار…» يا «ايمان من در حلقه هندسه اندام توست». البته هيت شدن اين ترانهها در يادآوري تاثير مستقيم دارد.
7- چارتار در آلبوم جديدشان هيچ پيشرفت و تغيير خاصي نكردند. البته شايد آنها فكر ميكنند سبك خود را پيدا كردند و به عمد اين روند را بدون ريسك ادامه دادند. اما با گذشت چند روز از انتشار آلبوم ميتوان ديد كه آلبوم آهنگ هيت ندارد. اگر اين آلبوم را قبل از باران تويي منتشر ميكردند اين بار جاده ميرقصد جريان ساز و قطعاتي از همين آلبوم برجسته ميشد. حالا اما گوش مردم با اين سبك و سياق آشناست و اين خود دليلي بر هيت نشدن قطعات است. چارتار بايد سعي كند به تكرار نيفتد و روند يادگيري را متوقف نكند تا هم به تداوم خود و هم به موسيقي ايران كمك كند.
۸- نكته آخر اينكه هركسي ميتواند چارتار را دوست نداشته باشد و به آن گوش ندهد و دليلي شخصي يا تخصصي مطرح كند. درست به همين دلايل شخصي نگارنده هم با صداي خواننده چارتار ارتباط برقرار نميكند و در نتيجه با روال عادي به موسيقي آنها گوش نميدهد. همچنين دلايل تخصصي هم وجود دارد كه افرادي متخصص يا با سطح سليقه شنيداري بالا علاقهاي به چنين گروههايي نداشته باشند. با وجود تمام انتقادات، نميتوان جريان پاپ موسيقي كشور را ناديده گرفت و با جريانهاي ديگر موسيقي مقايسه كرد؛ چارتار و گروههاي مشابه آن كمكي براي موسيقي پاپ امروز هستند تا از جريان قبلي عبور كنيم.