اين مردم هوشيار و خردمند
سيد علي ميرفتاح
يك موضوع جالب. تعداد نمايندگان موافق با جزييات برجام بيش از تعداد نمايندگان موافق با كليات برجام است. يعني تعدادي نماينده محترم تجزيه برجام را دوست دارند، اما تركيبش را نه. اين موضوع اگرچه جالب است، اما عجيب نيست و خيلي وقتها پيش ميآيد كه ما جزييات را به كليات ترجيح بدهيم... اتفاقا مثال بانمك زياد توي ذهن دارم؛ شما هم قطع و يقين لطايفي حكيمانه برايتان تداعي شده است. اما بهتر است جلوي خودمان را بگيريم و چيزي نگوييم كه عزيزان «موافق شده» پشيمان شوند و برگردند به همان حالت مخالفت. ما براي وصل كردن آمديم... يك چيزي را اما نميتوانم نگويم؛ بلكه حيف است نگويم. اين شبكههاي اجتماعي و مجازي هزار بدي اگر داشته باشند، محاسني معدود هم دارند كه چشم و گوش آدميزاد را به جهان باز ميكنند. (يادتان است روزهاي اول چقدر با وايبر و تلگرام و واتسآپ و تانگو بد بودم و مدام معايبشان را برميشمردم؟ اينها هم مثل باقي مخلوقات خوبيها دارند. كمكم آن شور و هيجانات اوليه كه خوابيد معلوم شد محاسنشان بيش از يكي، دوتاست. عيب مي جمله بگفتي هنرش نيز بگو.) هنر اين شبكهها اين است كه حال و احوال مردم را به ما بازمينماياند و نشانمان ميدهد كه چطور حرفي را ميپذيرند و فيالفور به گردشش درميآورند و چطور حرف ديگر را پس ميزنند و از آن رو برميگردانند... كاش يك نهاد علمي – بيحب و بغض سياسي – بنشيند و متناسب با وقايع روز عكسها و خبرهاي شبكههاي اجتماعي را رصد كند و به كمك جامعهشناسان و روانشناسان تحليل محتوايشان كند و به ما بگويد كه چه چيزي در جريان است و مردم به چه سمتي ميروند. فيالمثل اين توان فوقالعاده ايرانيان را در شوخيسازي و لطيفهپردازي بايد جدي گرفت و به حساب هوشياري و هوشمنديشان گذاشت. ما ملتي سرد و گرم چشيدهايم و نشيبوفرازهاي حيرتانگيزي را تجربه كردهايم. «خرد يك امر جمعي است و از روي رفتارها و عكسالعملهاي جمع ميشود فهميد كه چقدر از خرد بهره دارند. از آنجايي كه ما زيادي در بطن جامعهايم و نميتوانيم از آن فاصله بگيريم، ملتفت هوشياري و هوشمندي مردم سرزمينمان نيستيم. ولي واقعيت اين است كه مردم ما خردمند شدهاند و بيشتر مواقع در مواجهه با اتفاقات روزمره عكسالعملي خردمندانه و هوشيارانه از خود نشان ميدهند. لازم است فاصله بگيريم و ببينيم در اين چهار، پنج سال گذشته مردم چه گفتهاند و چه كردهاند و از چه راهي حضورشان را اعلام عمومي كردهاند. اين خيلي مهم است كه «جمع» با پرداخت كمترين هزينه، حرفشان را بزنند و آرام و باوقار حرفشان را به كرسي بنشانند. جايي كه لازم بوده با شوخي، جايي كه اقتضا ميكرده با جديت، جايي كه مصلحت ميديدند با حضور و... پا به ميدان گذاشتهاند... اين شوخيهاي فراگير اين چند سال اخير را جدي بگيريد. نمونه آخرش همين «سيمان» و لطيفههايي كه يكساعته ابداع شد گواه اين نكته است كه ما با مردمي هوشيار و نكتهسنج و بانمك طرفيم. همين است كه كار بر اهل سياست و مديران مياني سخت شده است. حكمراني بر مردم ايران در سال 94 به مراتب سختتر است از حكمراني بر همين مردم در سال 64. حتي در مقايسه با ديگر ملتها و اقوام هم ايرانيها با تجربهتر و هوشيارترند... نميگويم ما عيب و ايراد نداريم. ما هم مثل همه ملتها ضعفها و قوتهايمان درهم است.
هم خوبي داريم، هم بدي. خوبيهايمان را بايد تقويت كنيم، بديهايمان را هم بايد به حداقل برسانيم. اما اتفاقات سياسي- اجتماعي ما را پخته كرده و تجربههاي گرانبهايي در اختيارمان گذاشته است. اشاره من فقط به شوخيهاي بامزه و بيمزه نيست. شوخيها البته مهمند و شاخص خردمندي به حساب ميآيند، اما جز شوخي ديگر رفتارها و گفتارها را هم بايد در نظر بگيريم. ما ياد گرفتهايم كه با پرداخت كمترين هزينه و با دوري از خشونت (هر نوع خشونتي) راه خوب و درست را طي كنيم. حيرتانگيز است عكسالعملهاي مردم در مواجهه با مسائل بينالمللي - فيالمثل عربستان سعودي- برخورد با مساله تحريمها و مذاكرات، مواجهه با كاسبان داخلي و خارجي تحريم و حتي تعقيب اخبار برجام و دنبال كردن روند تصويب برجام و ذوقآزماييهايي كه در اين مسائل كردند همه و همه گواهي ميدهند كه اين مردم راه صلح و صلاح را به نيكوترين وجه پي گرفتهاند. سر انتخابات مجلس و ماجراهاي سياسي آينده هم مطمئنم كه مردم از جاده اعتدال و خرد دور نميافتند و راه اشتباه نميروند. مردمي كه از «لغو» فحشها و تهديدها و رقابتهاي مبتذل سياسي «كريمانه» ميگذرند، شك نكنيد كه در برهههاي سياسي پيشرو هم كار درست را انجام ميدهند و راه درست را ميروند. شك ندارم كه مردم ايران بعد از اين همه آزمون و خطا در انتخابات بعد همان مسيري را ميپيمايند كه دو، سه سال قبل در گريز از تندروي و افراطگراييها و نابخرديها سر انداختند. هركس بتواند فاصله بگيرد و رفتار مردم ايران را در سالهاي اخير مطالعه كند، در زمره اميدواران قرار ميگيرد و خوشحال ميشود از آينده خوشي كه در انتظار اين مردم است. منظور من اين نيست كه مسوولان و سياستمداران اشتباه نميكنند بلكه برعكس، ميگويم اين مردم خردمند و هوشيار ايرانند كه راههاي انحراف و تندروي و افراط را سد ميكنند.