• ۱۴۰۳ جمعه ۱۴ ارديبهشت
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 3383 -
  • ۱۳۹۴ سه شنبه ۱۲ آبان

خاورميانه پس از برجام

محمد حافظ حكمي

 

برخي مهم‌ترين دستاورد پايان مناقشه 12ساله هسته‌اي ايران و شش قدرت جهاني و خروج پرونده ايران از شوراي امنيت و آغاز روند عادي‌سازي برنامه هسته‌اي ايران در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي را رفع تحريم‌هاي ظالمانه عليه ايران و شكست پروژه ايران هراسي و امنيتي‌سازي ايران مي‌دانند كه گزاره صحيحي است. با اجراي برجام و خوردن آخرين تيشه به ريشه رژيم تحريم‌هاي ظالمانه يكجانبه و چندجانبه بين‌المللي، اقتصاد آسيب ديده ايران التيام خواهد يافت؛ پروژه صهيونيستي ايران‌هراسي و مظلوم نمايي‌هاي نماد تروريسم دولتي نخ‌نما شده و با اذعان شش قدرت جهاني، حق ايران براي غني‌سازي و داشتن چرخه كامل سوخت هسته‌اي به سندي غيرقابل انكار در تاريخ روابط بين‌الملل بدل شده است. مقاومت ملت ايران در كنار همت و توان دانشمندان هسته‌اي در بي‌اثر كردن تحريم‌هاي به‌ظاهر هوشمند در سرعت رشد فناوري هسته‌اي و چند برابر شدن تعداد سانتريفيوژ‌هاي فعال در مراكز هسته‌اي كشورمان از مهم‌ترين مولفه‌هايي بودند كه تمام بازيگران بزرگ جهاني را وادار به مذاكره و به رسميت شناختن حق و عزت كشورمان كردند.

با وجود تاكيد طرفين در طول مذاكرات اتمي مبني بر اينكه اين مذاكرات محدود به برنامه هسته‌اي ايران است و تاثيري بر مسائل منطقه نخواهد داشت، ليكن هر هفت كشور مشغول مذاكره و بهتر از آنها بازيگران منطقه‌اي نظير عربستان سعودي و رژيم صهيونيستي نيك مي‌دانستند هر چقدر كه اين مذاكرات در فرم و محتوا محدود به پرونده اتمي ايران باقي بماند – كه ماند- اما تاثيراتش بر مناسبات منطقه‌اي به هيچ روي كمتر از تاثير توافق بر اقتصاد ايران نخواهد بود! از اين روي گروهي ديگر معتقدند موفقيت ايران در كسب نتيجه دلخواه در مذاكرات هسته‌اي، پيش و بيش از آنكه تحريم‌ها را فرو بپاشد يا خوني تازه در رگ‌هاي صنعت و تجارت ايران جاري كند، قدرت نرم و عمق نفوذ استراتژيك ايران را چند برابر كرده است. بررسي جرياناتي كه موفقيت ايران در مذاكرات را موفقيت خود شمردند و گروه‌هايي كه امضاي برجام را براي خود شكست تلقي كردند به هر تحليلگري مي‌فهماند كه برجام مانند زلزله‌اي، ژئوپولتيك خاورميانه را تحت‌الشعاع خود قرار داده است و منطقه، پيش و پس از برجام فضاي متفاوتي را تجربه كرده است. در ماه‌هاي منتهي به توافق هسته‌اي مقامات غربي بارها سعي در همراه كردن بازيگران منطقه‌اي داشتند و سيگنال مشخصي براي آنها ارسال مي‌كردند: «توافق صورت خواهد گرفت؛ خواه با شما! خواه بي‌شما!» اما استراتژيست‌ها و تئوريسين‌هاي قدرت‌هاي منطقه حاضر به پذيرش اين واقعيت نبودند و همين خطاي تحليل باعث شد به جاي همراهي با برجام و شريك شدن در اين موفقيت بزرگ جامعه جهاني، از يك توافق چندبار شكست بخورند و همچنان نيز درك نكرده‌اند كه مسير توافق ايران و شش قدرت جهاني غيرقابل برگشت است و هر بار كه در مقابلش قرار گرفته‌اند نتيجه‌اي جز شكست براي آنها در بر نداشته است. چه آن زمان كه الفيصل در اوج مذاكرات در هواپيماي خود با وزير خارجه ايالات متحده امريكا ديدار كرد و مراتب نارضايتي رياض را از روند مذاكرات به همتاي بزرگ‌ترين متحد خود اعلام كرد و چه آن زمان كه رژيم صهيونيستي و عربستان و هم پيمانانشان در هفته‌هاي منتهي به امضاي برجام از هيچ كارشكني براي شكست مذاكرات دريغ نكردند و چه هنگامي كه چند ده ميليون دلار هزينه تبليغات و لابي براي عدم تصويب برجام در مجلسين سنا و كنگره امريكا كردند و هر بار در عين ناباوري به سخت‌ترين شكل ممكن با شرايط جديد روبه‌رو شدند. اين گونه بود كه اين خطاي تحليل استراتژيك باعث شد مخالفان منطقه‌اي توافق با تاخير در پذيرش واقعيت، از يك رويداد چند بار شكست بخورند و در سوي ديگر ميدان اين ايران بود كه بدون آنكه تلاشي بكند هر بار برنده اعلام مي‌شد!

در چنين شرايطي است كه قدرت نرم ايران بسيار بيشتر از آنچه پيش‌بيني مي‌شد افزايش مي‌يابد و متحدان ما دست بالاتري در منطقه پيدا مي‌كنند و سال‌ها تلاش براي كنار گذاشتن ايران از عرصه تصميم‌سازي براي معضلات منطقه -كه نتيجه‌اي جز خونريزي و گسترش عميق تروريسم و بي‌ثباتي در پي نداشته- شكست مي‌خورد! دنيا در حالي به سوي ايران دست همكاري دراز مي‌كند كه دست رد بر سينه تحليل «ايران بخشي از مشكل است» مي‌زند و مي‌پذيرد كه هيچ راه‌حل پايداري بدون حضور و تصميم‌سازي و نقش‌آفريني ايران به دست نخواهد آمد.

جهان از اعتماد به جاه طلبي‌هاي كشورهاي عربي و تركيه به ستوه آمده است و در مقابل خود نمونه موفقي از همكاري و مذاكره و رسيدن به نتيجه‌اي پايدار در قالب «برجام» را مي‌بيند و نتيجه منطقي چنين شرايطي، اقبال روز افزون به نگاه ايراني به منطقه است. نگاهي كه اتفاقا برعكس نظر هم‌پيمانان سابق غرب در تضاد با ارزش‌هاي بنيادين جهاني نيست! اگر راه‌حل عربي-تركي براي بحران سوريه تسليح و تقويت شبه‌نظامياني است كه به هيچ تعهد و سازمان بين‌المللي پايبند نيستند، سخنِ ايران خلع سلاح و آتش‌بس فوري و جلوگيري از ادامه قتل‌عام شهروندان بي‌گناهي است كه در آتش جنگ داخلي مي‌سوزند و بازگرداندن ميليون‌ها رانده شده از شهر و ديار خود است. اگر در سوريه مطلوب رياض و آنكارا و دوحه، يك ديكتاتور بله‌قربان‌گو بر مردم حكومت خواهد كرد، ايران طرفدار برگزاري انتخابات آزاد و با نظارت بين‌المللي در سوريه است.

به نظر مي‌رسد غرب نيز بيش از اين توان پر كردن شكاف بين ادعاها و ارزش‌هاي جهاني خود و منش افراطي و متحجرانه هم‌پيمانانش در خاورميانه را ندارد و آن گونه كه آنگلا مركل صراحتا بيان كرده است در مذاكرات پيرامون بحران سوريه بايد از مدل موفق مذاكرات اتمي ايران و دستيابي به سند برجام استفاده كرد و اين عملا به معناي سوق پيدا كردن جامعه جهاني به سمت ايران خواهد بود. تغيير پارادايمي كه تا نهايي شدنش سنگ‌هاي بسيار خواهد خورد و هزينه‌هاي بسياري را متحمل خواهد شد.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها