تداوم ديوانسالاري
شبانعلي اسدپور لاكه
انسان امروزي انسانيست نو؛ انسان نو، انطباقپذير، مستقل، كارآمد و معطوف به برنامهريزي بلندمدت است، جهان را تغييرپذير ميداند و بالاتر از همه، نسبت به توان خود براي ايجاد تحول و دگرگوني اطمينان دارد. به همين دليل آخر است كه مشتاق و علاقهمند به مشاركت سياسي است، در برابر، انسان سنتي؛ نگران، بدگمان، عاري از بلندپروازي، متمايل به نيازهاي آني، قضا و قدري و محافظهكار است.
اگر ميبينيم قدرت اقتصادي در جوامع شرق آسيا دنياگير شده و مازاد تراز تجاريشان ابرقدرتها را به زانو درآورده است به اين خاطر است كه افراد در همه سطوح عميقا به سلسله مراتب اجتماعي احترام ميگذارند. اهداف ملي و گروهي را بر هدفهاي شخصي مقدم ميشمارند، مردم به سختكوشي و قبول زحمت خو گرفتهاند، به كار و وظايف شغلي خود پايبندي و توجه فوقالعاده دارند، قانون در جامعه بسيار محترم است، نظم و دقت در كار، حرمت خاصي دارد و هر كس در چارچوب وظايف و اختيارات خود عمل ميكند. نگارنده حداقل بيشتر از 20 سال از عمر خدمتي خود را در بنادر و جزاير جنوب با سرنشينان و مسوولان
ريز و درشت كشتيهاي خارجي و اتباع كشورهاي مختلف جهان گذرانده و خصوصيات كاري آنان را به دقت تحت نظر داشتهام و به عنوان يك صاحبنظر از مهمترين علل موفقيت آنها را نظام مبتني بر شايستگي با شايستهگزيني، يعني به كار گماردن افراد لايق، كاردان و داراي تخصص براي تصدي مسووليتهاي مختلف اجتماعي ميدانم، در اين جوامع، ملاك اصلي استخدام و ارتقاي افراد نه پيوندهاي شخصي و خانوادگي و گروهي و طبقاتي، بلكه توانمنديهاي فردي، موفقيتهاي تحصيلي و پذيرفته شدن در آزمونهاي مربوطه است، از اين رو بسياري از انديشمندان بر اين باورند كه افزون بر عناصر و عوامل سياسي و اقتصادي مانند موقعيت خاص استراتژيك، برخي از عناصر فرهنگي چون اخلاق كاري، صرفهجويي، پشتكار، ارج نهادن به مهارتهاي تجربي، اجتناب از درگيري و ستيزهجويي گروهي، جناحي، زير پا نهادن اخلاق انساني و قراردادهاي اجتماعي، رعايت نظم و تقوا، وفاداري به اهداف، منابع و مصالح ملي، رعايت دقيق قوانين، اعمال سياستهاي اقتصادي دقيق و متناسب با شرايط ملي و بينالمللي ميتوانند در پيشرفت و توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي كشورها ايفاي نقش كنند اما با نهايت تاسف تداوم ديوانسالاري و خريد و فروش مناصب اداري در كشور ما در قرون اخير از يك سو و فاميلبازي گسترده در همه ادوار و حتي امروز از سوي ديگر و مزيد بر آن حب و بغضهاي ريشهدار سردمداران با يكديگر و آثار مخرب آن در تمامي سطوح و ساختارهاي اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي آن تماميت جامعه و نظام سياسي ما را تحتالشعاع خود قرار داده و موجبات فقر عمومي و عقبماندگي، دزدي، اختلاس، دروغگويي و دهها مشكل اساسي را فراهم كرده است.