اتحاديه اروپا منهاي بريتانيا
ايان باند / بسياري بحثها بر خروج احتمالي بريتانيا از اتحاديه اروپا و آنچه بريتانياييها تمايل دارند انجام دهند، متمركز شده است؛ تجارت آزاد با جهان، فرار مقررات اتحاديه اروپا و كاهش مهاجرت. با اين حال به همان اندازه مهم است كه اتحاديه اروپا پس از خروج بريتانيا، تمايل دارد چه كند؟ و به نوبه خود خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا چه تاثيري بر روابط بين دو طرف خواهد داشت؟
ژان كلود پيرز، مشاور حقوقي سابق اتحاديه اروپا در يادداشت خود با عنوان: «آيا بريتانيا راي به خروج ميدهد؛ هفت آلترناتيو براي عضويت اتحاديه اروپا»، مجموعهاي از هفت مدل ممكن براي اين رابطه در نظر ميگيرد. او عمدتا بر نياز فوري بريتانيا به دسترسي مداوم به بازار اتحاديه متمركز شده است. مثلا اگر بريتانيا اتحاديه اروپا را ترك كند، ناگزير از مذاكره براي يك توافق تجاري با گروهي است كه اقتصاد بريتانيا را از دست ميدهند. اما بزرگترين سوال اين است كه آيا اتحاديه اروپا مايل خواهد بود به بريتانيا دسترسي به بازارهاي خود را بدهد- و اينكه آيا در طول زمان، اين بازار ممكن است به كشورهاي غيراتحاديه اروپا بيشتر وابسته شود. بريتانيا به طور مداوم براي باز كردن فضا براي اتحاديه اروپا، مخصوصا درباره خدمات مالي از شهر لندن تحت فشار قرار دارد كه نه تنها يك مركز مالي اروپايي بلكه يك مركز مالي جهاني است. اما به طور مثال بدون بريتانيا، آيا كشورهاي عضو ديگر در برابر فشار بانك مركزي اروپا براي محدود ساختن پاكسازي يورو در منطقه يورو، مقاومت خواهند كرد؟
مركز ثقل در اتحاديه اروپا در حوزههاي ديگر از بازار اتحاديه نيز تغيير خواهد كرد، مثل سياست خارجي و دفاعي. هر چند بريتانيا اغلب به عنوان نمادين پيرو اروپا بود. در برخي از حوزهها، بريتانيا واقعا مانع اصلي همكاري اروپا بود، هر چند در بعضي ديگر فعال به نظر ميرسيد.
بريتانيا هنگام خروج از اتحاديه اروپا، مجبور به مذاكره يك توافق دوجانبه با اتحاديه يا توافقات دوجانبه فردي با هر يك از 27 كشور عضو اتحاديه اروپا خواهد بود. اگر بريتانيا كنوانسيون اروپايي حقوق بشر را رد كند، با اين حال، دولت بايد لايحه بريتانيايي حقوق را ارايه كند كه همه كشورهاي عضو اتحاديه اروپا را براي استرداد مظنونان به بريتانيا قادر ميسازد و پارلمان اروپاي منهاي بريتانيا بايد توافق اتحاديه اروپا- بريتانيا در زمينه حقوق بشر را رد يا تصويب كند.
در سياست خارجي، بريتانيا اغلب از ابزار اتحاديه اروپا براي اهداف سياست خارجي خود استفاده ميكند. در اتحاديه اروپا بدون بريتانيا، تنها فرانسه، به عنوان يك عضو دايم شوراي امنيت سازمان ملل متحد، بايد چشمانداز سياست خارجي و امنيت واقعي جهاني را ارايه كند. اگر بريتانيا خواست از طرحهاي سياست خارجي اتحاديه اروپا حمايت كند، بنابراين به اتحاديه اروپا محدود خواهد شد. مثلا وقتي اتحاديه اروپا
27 عضو رژيم برمه را تحريم ميكند، يا در سومالي درگير ميشود اين يك اولويت بريتانيا خواهد بود يا يك مساله اتحاديه اروپا؟ اگر بريتانيا درباره مسالهاي خارج از اتحاديه اروپا به طور يك جانبه عمل كند اين چه تاثيري خواهد داشت؟ يا اگر اتحاديه اروپا يكي از قدرتهاي بزرگ اقتصادي و ديپلماتيك خود را از دست دهد، چه وزني براي طرفي مانند ايران خواهد داشت؟
خروج بريتانيا بر روابط اقيانوس اطلس نيز تاثير خواهد داشت: اتحاديه اروپا ممكن است به يك شريك سختتر براي سياست خارجي در رابطه با ايالات متحده تبديل شود. با وجود ادامه پيوندهاي نظامي و اطلاعاتي، آيا توجه امريكا به ديدگاههاي بريتانيا كمتر ميشود؟
در حوزه دفاعي، بريتانيا گاهي يك عضو فعال در عملياتهاي اتحاديه اروپا بود و مدافع سرسخت درباره نياز اتحاديه اروپا به سياست دفاعي سازگار با ناتو است. تنها بريتانيا و فرانسه در ميان كشورهاي عضو اتحاديه اروپا داراي قابليتهاي نظامي براي عمليات خارج از كشور هستند. پس از خروج بريتانيا، فرانسه احتمالا همچنان به ترويج عمليات اتحاديه اروپا در آفريقا و جاهاي ديگر ادامه ميدهد؛ اما بريتانيا تلاش ميكند اتحاديه اروپا اولويتهاي بريتانيا را منعكس كند و در حالي كه اتحاديه اروپا منهاي بريتانيا بهشدت بيشتر تحتتاثير آلمان خواهد بود كه تمايلي به انجام عمليات ندارد و ممكن است بخواهد نهادهاي اروپايي را به طور كامل از ناتو جدا كند، آنگاه انگلستان، كه همواره در برابر اين حركات مقاومت داشت، قادر به انجام هر كاري خارج از اتحاديه اروپا براي جلوگيري از آنها خواهد بود؟
در واقع خروج بريتانيا، پيامدهاي مهمي نه فقط براي بريتانيا بلكه براي مسير آينده اتحاديه اروپا خواهد داشت.
منبع: مركز اصلاحات اروپايي