شرم؛ اصطلاحي كه دوباره كاربرد پيدا كرد
«شرم» كلمه و مفهوم و نيز رفتار مهمي است. ويژگي يك جامعه انساني است. اينكه انسان به جايي برسد كه از اقدام ناپسندي كه انجام داده شرمنده شود، نشانهاي از منش والا و انسانيت اوست. همه ما كمابيش دچار اين حالت ميشويم. هنگامي كه بدقولي ميكنيم، يا به تعهد خودمان عمل نميكنيم يا به ناحق به ديگري توهين ميكنيم، يا عمل ناصوابي را مخفيانه انجام دادهايم و به هر دليلي آشكار شده است، در تمام اين موارد از عملكرد خودمان شرمگين ميشويم، البته اگر يك انسان باشيم. شرمگيني در رنگ چهره و حرارت بدن نيز بازتاب پيدا ميكند. چهره سرخ و صورت گرم و داغ ميشود و قطرات عرق بر پيشاني مينشيند. چنين وضعيتي محصول وجود يك جوهر انساني در فرد شرمگين است. وقتي كه به كسي بدهكاريم ولي به هر دليلي ناتوان از پرداخت هستيم، سعي ميكنيم با او مواجه و همكلام نشويم، زيرا حالت شرمگيني ما را تشديد ميكند. اين شرم است كه اعتماد و حتي نوعي آرامش را در طرف مقابل ايجاد ميكند. وقتي كه كسي به ما توهين كند و شرمنده شود، سعي ميكنيم خطايش را ناديده بگيريم. شرم بخشي از هزينهاي است كه فرد به واسطه خطايش ميپردازد و موجب گذشت و حتي دوستي و مودت ميشود. ولي اگر آن فرد احساس شرمندگي نكند و حتي طلبكار هم بشود، اينجاست كه ما نيز گذشت نميكنيم و به نوعي درصدد مقابله برخواهيم آمد. زيرا ويژگي اخير كه بيتوجهي به شرمگيني است به مراتب بدتر از اقدام اوليه آن فرد هتاك است. از اين منظر ميتوان گفت كه فقدان شرم، جامعه انساني را تبديل به جنگل و اجتماع حيواني ميكند كه معيار خوب و بدي در آن حاكم نيست يا رواج ندارد.
همه اين مقدمه به اين منظور نوشته شد كه نشان دهيم جامعه ما پس از خرداد 1392 يك گام به جلو برداشته است و مفهوم و اصطلاح شرم دوباره در آن رواج يافته، هرچند هنوز درباره مصداق آن اختلافنظر است. چند روز پيش آقاي احمد توكلي، نامزد اصولگرايان كه اتفاقا در ليست آنان از منصفترينهاست تعريضي به دولت كرد مبني بر اينكه دولت از باب برخي موارد بايد شرمگين باشد. بلافاصله آقاي جهانگيري، معاون اول رييس جمهوري نيز دراين باره پاسخ داد و با ابراز تاسف از اينكه برخي گفتهاند دولت در انعكاس يكي از شاخصهاي اقتصادي در سه ماهه گذشته تعلل داشته و بايد از اين بابت شرمنده باشد، گفت: البته تذكر لازم است و ما بهدنبال شفافيت هستيم تا آمار مورد نياز مردم را در اختيارشان قرار دهيم اما كساني كه اين تعابير را به كار ميبرند، خودشان بايد شرمنده اقداماتي باشند كه كشور را به دست ويراني ميسپرد. در سال جاري كه نفت از 100 دلار به 25 دلار كاهش يافت، كشورهاي منطقه با پولي كه در سالهاي گذشته از نفت 100 دلاري ذخيره كرده بودند، كشورشان را اداره كردند، اما باز هم با شوكهاي اقتصادي روبهرو شدند و قيمت ارزشان تا 70 درصد جابهجا شد. اما آقايان در كشور ما كل پول نفت را بردند، خرج كردند و بدهيهاي سنگين به بار آوردند و يك دولت بدهكار به جا گذاشتند كه در برخي آمارها گفته ميشود 380 هزار ميليارد تومان بدهي دارد. كساني بايد شرمنده باشند كه 22 ميليارد دلار پول مملكت را به بهانه تعادل قيمت ارز در دوبي و استانبول با قيمت پايين به خارجيها فروختند. كساني بايد شرمنده باشند كه 17 هزار ميليارد تومان را ظرف يك ماه و نيم بدون مجوز از منابع بانك مركزي برداشت كردهاند. معاون اول رييسجمهوري با بيان اينكه كساني بايد شرمنده باشند كه فساد را در كشور نهادينه كردند، گفت: كساني بايد شرمنده باشند كه بابك زنجاني را درست كردند و دكل نفتي را گم كردند. در ادامه اين اظهارات و در پاسخ نيز آقاي توكلي نامهاي نوشت و ضمن اذعان به مشكلات دولت در بخشي از آن آورده است كه: «آقاي دكتر مسعود نيلي، مشاور اقتصادي فعلي رييسجمهور، در 25 فروردين 1392 با حضور در برنامه پايش، ضمن مقايسه آمار مشابه تعداد شاغلان سالهاي 1385 تا 1390 نشان داد در طول سالهاي مياني دولت سابق، هر سال فقط 14 هزار شغل ايجاد شده است. رسانههاي منسوب به اصلاحطلبي، فرداي پخش آن برنامه پايش، آمار ارايه شده توسط دكتر نيلي را تكاندهنده خوانده و با تمسخر تعداد اشتغال ايجاد شده در دوره آن دولت را حدود صفر اعلام كردند. حالا گزارش مذكور با همان روش آقاي دكتر نيلي و به اتكاي همان منابع آماري رسمي نشان ميدهد كه طي 27 ماه (دو سال و سه ماه از تابستان 1392 تا پاييز 1394) از عملكرد اين دولت، نهتنها به طور خالص شغلي ايجاد نشده، بلكه هر ماه 5352 ايراني شغلشان را از دست دادهاند! باتوجه به وعدههاي مكرر رونق و ناكامي بستههاي سياستي دولت كه اين وضعيت تلخ نشاني از آن است، شرمندگي شايسته است، نه فراافكني.»
نكتهاي كه در اين ميان جاي خوشوقتي دارد اين است كه در دولت جديد، كلمه و مفهوم شرم پس از هشت سال فراموشي دوباره كاربرد پيدا كرده است و اگر همين يك نكته را در دفاع از وضعيت جديد بگوييم، كافي است. ولي اينكه چه كساني شرم كنند، مسالهاي است كه ميتوان آن را اندكي توضيح داد، هر چند واضح است. از جمله درباره نقد آقاي توكلي درباره وضعيت اشتغال.
1- دولت جديد هيچ گاه ادعا نكرده كه دادههاي مركز آمار نادرست است و هيچ كس در اين دولت نميتواند مثل دولت اصولگراي پيش ادعا كند كه سالي 6/1 ميليون شغل ايجاد كرده است. بنابراين بايد ابتدا از رييسجمهور سابق سوال ميشد كه چرا هيچ شغلي ايجاد نكرد و در عين حال ميگفت سالي 6/1 ميليون شغل ايجاد كرده است؟
2- هرچه مركز آمار در اين باره بگويد علمي است يا معتبرتر از هر داده ديگر است. ولي مشكل اينجاست كه عملكرد دولت موجود به طور نسبي قابل دفاع است. زيرا دولت را وقتي تحويل گرفت كه تمامي شاخصهاي اقتصادي به دليل عملكرد دولت اصولگراي قبلي در سراشيبي بود و اگر آن دولت كارش ادامه پيدا ميكرد الان به وضع ونزوئلا و حتي بدتر از آن دچار شده بوديم و بيكاري به 17 درصد و بيشتر ميرسيد. به علاوه احمدينژاد، اقتصاد كشور را از دولت اصلاحات تحويل گرفت كه سالانه 600 هزار شغل ايجاد ميكرد ولي در برابر، دولت را در شرايطي تحويل نفر بعدي داد كه اين تعداد اشتغال را به صفر رسانده بود. آن دولت سالانه 100 ميليارد دلار درآمد نفتي داشت و در پنج سال اول عمرش نيز با هيچ تحريمي مواجه نبود و عملكردش آن وضع شرمآور بود و اين دولت در بدترين شرايط ممكن و كمترين درآمدهاي نفتي و بيشترين هزينههاي دولتي آن را تحويل گرفته است. به طور مشخص مساله فساد آقاي احمدينژاد به نام مبارزه با فساد دولت به نسبت كممسالهاي را از اصلاحات تحويل گرفت، ولي دولتي را به روحاني تحويل داد كه معاون اول خودش به اتهام فساد در زندان است و بسياري نيز با تخفيف بيرون هستند. خوب مبارزه با اين فسادي كه ريشه دوانده كار سادهاي نيست، هرچند بايد انجام شود ولي فراموش نكنيم كه چه كساني بايد شرمگين باشند؟